روزی که سیاهی گسترد
۲۲ جوزا (خرداد) ۱۴۰۲
۱۸ جوزای سال ۱۳۵۹خورشیدی روزِ تیرباران (اعدام) مبارِز فرزانه و چریک نترس تاکستانهای شمالی شادروان 《مجید کلکانی》است.
روزی که سیاهی گسترد
آسمان تیره و تار شد
آفتاب حقیقت غروب کرد
فریاد ابر مرد تاریخ به خون نشست
فریاد ابرمرد فریاد توده های میهنی بود
فریاد استقلال و آزادی بود که میگفت
منم سرود بی پایان
منم عقاب کوهستان
اگرچه می توانی من را در پلیگون کشت
اما هرگز نمی توانی مهین و مردم را اسیر و ذلیل کنی
زیرا که از هر قطره قطره خون من
دشت در دشت شقایق سرخ روید
و بیابان در بیابان گلستان و لاله زار شود
منم فریاد رهایی
منم مجید کلکانی
قرار معلوماتیکه من دارم: نشستهای منظم بین مسئوولین دو محفل (محفل شمالی مربوط به مجید کلکانی و محفل انتظار مربوط به طاهر بدخشی) در شروع سال 1354خورشیدی دایر گردید. مسئوولین هر دو محفل به طرح جبهه بنام «جبهه دموکراتیک رهای بخش خلقهای افغانستان» موافقت کردند و برای تدارک و دعوت کنفرانس مشترک بعد از شش ماه فیصله صورت گرفت تا مرام جبهه را به تصویب رسانند. حادثهای شهرستان درواز، استان بدخشان در همین سال سبب شد تا بخشی اعضای ارشد رهبری محفل انتظار و به شمول زندهیاد محمد طاهر بدخشی زندانی شوند و کنفرانس مشترک دایر شده نتواند.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته