پیامبر فجر
۱۷ میزان (مهر) ۱۴۰۱
دل از امید، سر از شور عاشقانه پر است
درون سینه ز احساس شاعرانه پر است
فسون عشق بریزد ز نوک خامۀ من
که جوهر قلم از رنگ این فسانه پر است
اگر چه قامت تاریخ از جفا خم شد
کتاب دهر ز بیداد این زمانه پر است
اگر چه چهرۀ خورشید رنگ خون دارد
دل زمین ز عزیزان نازدانه پر است
من آن پیمبر فجرم که در قلمرو شب
وجود نازکم از زخم تازیانه پر است
حدیث یٲس نشاید که از لبم خیزد
که خُم هستی ام از عشق جاودانه پر است
سرود فتح بخوانم به پیشواز سحر
لب از ترنم پر شور این ترانه پر است
همیشه جوش بهارم خزان حریفم نیست
درخت کاج بلندم که از جوانه پر است
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته