ای رستاخیزیان خیزید رستاخیز شد!
۲۹ سرطان (تیر) ۱۴۰۰
ما مرده ایم مردۀ در خون تپیده ایم
ما کودکان زود به پیری رسیده ایم
این بخشی از شعر نادر نادر نادرپور شاعر بلند آوازه است که هم اکنون به حال مردم ما راست می آید.بنابرین ما بی تردید به رستاخیز نیازمندیم .به صدای صور اسرافیلی که نظم گورستان های تاریخی را به هم ریزد و مردم خفته درخواب مرگ قرون را به عرصه بازگرداند . چه بس نوید بخش است که امروز جنبش رستاخیز را شاهدیم .رستاخیزی که شایسته و بایسته مردم ما وبه ویژه نسل جوان ماست . درود پر شور به طلایه داران جنبش رستاخیز وهمت و شهامت رستاخیزیان. و این سرود ناچیز من بدرقه راه شان.
بازماندن در سکوت شب ملال انگیز شد
نوبهار آرزوها سایۀ پاییز شد
بس بود ماندن به تلخی های بن بست ستم
کاسه های صبرمان از زهر غم لبریز شد
وقت تغییر آمد و هنگام رستاخیز شد
آهای رستاخیزیان خیزید رستاخیز شد
سرکشد از خاوران اکنون درفش خون تان
قله قله هندوکش فریاد دیگر گون تان
دره دره کوه بابا می خروشد تا هری
هیرمند مست و موج آمو و هامون تان
جبهۀ دانش به ضد لشکر چنگیز شد
آهای رستاخیزیان خیزید رستاخیز شد
داد خواهی های تان پیوسته می آید به گوش
خون ایمان در رگان شهر باز آید به جوش
خیز برهم زن سکوت مرده گان خاک را
صور اسرافیل از نای تو می آرد خروش
کوچه ها در کوچه ها فریاد شورانگیز شد
آهای رستاخیزیان خیزید رستاخیز شد
بیمی از شب نیست اکنون شب به پایان آمده
آفتاب روشنایی از خراسان آمده
آبدیده جوهر پولاد ناب نسل نو
در خیابان هان خون چون خون جوشان آمده
رنگ زد از خون تان خورشید رنگ آمیز شد
آهای رستاخیزیان خیزید رستاخیز شد
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
شاهین | 16.08.2021 - 01:26 | ||
باش که زبانشناسان در واژه ای وقت مشکلات دارند می انگارند که واژه ای وقت پارسی است چون پارسی زبانان وخت می گویند. نی اشتباه است واژه ای وقت عربی است و پارسی ( گاه ) است.( گاهنما: وقت نما: ساعت ) ( گاه: وقت )( گاهان: اوقات )( گاهی: وقتی: یک وقت )( آنگاه: آنوقت )( اینگاه: این وقت)( هر گاه: هر وقت )( هر گاهی: هر وقتی )( هیچگاه: هیچوقت )( هیچگاهی: هیچوقتی )( بیگاه: بیوقت )( بگاه: بوقت )( ناگاه: ناوقت )( ناگهان: بی خبر و دفعتاً از گهیدن است خلاف آگهیدن: با خبر بودن )( پیشگاه: پیش از وقت )( پگاه: دیگر ) ( بامگاه: صبح وقت )( شامگاه: شام وقت )( شبگاه: شبوقت )( روزگاه: روز وقت )( روزگاهان: اوقات روز )( ( شامگاهان: اوقات شام )( شبانگاه: آنگاه از شب: شوینگه. )( روزآنگاه: روزینگه: آنگاه از روز. نان دیروزآنگاه: دیروزینگه. نانی که از آنوقت دیروز مانده است وقت معین است ) ( چاشتگاه: چاشت وقت یا وقتی چاشت )( دیگرگاه: دیگر وقت. در دیگرگاه بیا: در وقت دیگر بیا)( پشینگاه یا پشینگه: پیشین وقت )( خوشگاه: خوشوقت )( بامداد: بامی حق: بامی راستین: صبح صادق: فلق؟)( شام داد: شامی حق: شامی راستین ) ( بامدم: صبحدم: پیش یا نزدیک بام )( بامدمان: نزدیک های بام یا صبح )( شامدم: دمی شام: نزدیک شام )( شامدمان: نزدیک های شام ). ( گان: مکان. چون سمنگان اگر نونش را تلفظ نکنیم باز سنمنگا می شود.) تا امروز واژه ای وقت را نمی دانند چون از واژگان عربی کار می گیرند ( از خود کُشان و بیگانه پروران چنین می شوند. ) از واژگان خودتان کار بگیرید زمانیکه ندارید باز از عربی کار بگیرید چون واژگان تان می مُورَد یا آهسته آهسته نابود می شوند.( بامدم: نزدیک بام یا صبح: فلق )( شامدم: نزدیک شام: شفق )( بهرگاهان: تقسیم اوقات)( شنتیری: جنتری )( شن: ریگ ریزه و میده در این ترکیب کام از گاهنما یا ساعت شنی یا ریگی است. که زمان را با ساعت شنی می شمردند.) ( پسان و پسانه: بعداً )( پیشان و پیشانه: قبلاً )( هورنما: شاخص: ساعت آفتابی و زایچه. زایچه هم نادرست که معنی زهچه را می دهد و نه معنی زاد روز کودک را. هورنما:Horscoop: شگون گیری: فال بینی: فال دیدن از طریق بروج فلکی.) هور و خور واژه ای پارسی است.( خوشگاهان بدارید: اوقات خوش بدارید.)( خوشگاهان داشته باشید: اوقات خوش داشته باشید.) ترکیب واژه ای پارسی با عربی هیچ جور نمی آید. درست تر. |
شاهین | 11.08.2021 - 05:58 | ||
تصحیح اشتباه: ( اکثر: بیشتر و اکثراً: بیشترانه )( اقل: کمتر و اقلاً: کمترانه) ( کثیر: بیش و کثیراً: بیشانه )( قلیل: کم و قلیلاً: کمانه )( حدی اقل: اندی کمتر یا چندی کمتر. این را هم دست کم می گویند.) |
شاهین | 03.08.2021 - 01:52 | ||
دنباله : ( مردوار: مردانه ) ( مردواري : مردانه گی ). ( بزرگوار: بزرگانه. و بزرگواري : بزرگانه گی ) ۱-( سوگوار: سوگانه. سوگواري: سوگانه گی ). ۲-( سوگوار: سوگمان: سوگ گذار: سوگنه از نهیدن و سوگ گیر مانند ماتم انداز ) ( سوگواري: سوگمانی، سوگ گذاری، سوگنهی، سوگ گیری و ماتم اندازی ) ( تن: شخص ) ( تنوار: شخصاً: تنانه. )( تنواري: شخصیت: تنانه گی ). این هم کپی کشی شخصیت. |
شاهین | 03.08.2021 - 00:35 | ||
اندکی روشنی در باره پسوند ( یت ) عربی که کاسته نماند و در پارسی ( ی، ین، گری، آنه گی... ) هم می شود. مثال: ( کثیر: بیش )( اکثر: بیشتر )( اکثریت: بیشترین )( اکثراً: بیشانه ). و دُژش یا ضدش: ( قلیل: کم )( اقل: کمتر ) ( اقلیت: کمترین ) ( اقلاً: کمانه ). که بنام ( اسم کیفیت: اسم چونانگی. که کیف:چون. و یت: آنگی و ی و ین و گری است. و اگر از اینگونه پسوند کار بگیریم پس: ( شخص: تن و شخصیت: تنگری ) می شود.( فعال: کُناک و فعالیت: کُناکی ) ( فاعل: کُننده و فاعلیت: کُنندگی )( مفعول: کُنسته و مفعولیت: کُنستگی )( که گاهی آدمیت را آدمگری و خریت را خرگری ) می گویند. یادداشت: ( مردی و مردانگی یکی اند یعنی فلان کس مردی دارد یا فلان کس مردانگی دارد. ) ( چیستی؟: نادرست. و چیانگی: درست.) ( کیستی: نادرست و کیگری یا کیانگی: درست. ) پس:( کیانه گی و چیانه گی: کیستی و چیستی. ماهیت و منیت اگر اشتباه نکنم. ). این بود برای جوانان با استعداد که در واژه سازی پیش رویشان شیطان چراغ باشد. کامگار و پیروز باشید. |
شاهین | 27.07.2021 - 03:24 | ||
درود بر شما بزرگوار! بسیار سرودی خوش آیند. هینه از برکت شما بزرگوار در همین کشتذار یک سرودانگی نصیب جوانان میشود. ( تن: شخص )( تنی: شخصی )( تنانه: شخصاً )( تنانَگی: شخصیت )( تنی + آنه = تنییانه: شخصیت )( خویشتن: خودی شخص ) جمله:- ( تنانه گی هر تن بر همان خویشتن وابسته است: شخصیت هر شخص بر خودی همان شخص مربوط است.) پیروز باشید. درست. |
داکتر عبید الله فضلپور | 22.07.2021 - 09:36 | ||
بسیار سروده ی عالی ودلنشین مطابق شرایط موجود درکشور.راسی که رستاخیز است. |