عوامل سانسور و خودسانسوری
١١ دلو (بهمن) ١٣٨٩
گپ کوتاه:
این نوشته به تعریف سانسوروخودسانسوری/بررسی عوامل وپیدایش آن ها/تشریح دیدگاه"میشل فاوست"دراین باره/تفاوت میان سانسوروخودسانسوری/سانسور"خوب" وسانسور"بد"/و...می پردازد
"سانسور" و"خودسانسوری" درکار رسانه ها، از چالش های مهمی است که هراز گاهی روند کارهای رسانه یی را با محدودیت رو به رو می سازد.
افزون بر محدود شدن فعالیت های رسانه یی، این رویکرد(سانسور و خودسانسوری) ارزش های آزادی بیان و آزادی رسانه ها را نابود می کند و با گذشت زمان،فرآیند ارتباطات و حق مشروع اطلاع رسانی برای شهروندان را آسیب پذیر می سازد.
برای بررسی دو مسأله ی "سانسور" و "خودسانسوری" در جامعه ی اطلاعاتی، و به منظور مبارزه ی هنجارمند با این دو آسیب عمده، نخست از همه باید تعریف روشنی از این دو مقوله بیان شود و پس از آن،به عوامل پیدایی آن پرداخته شود.
سانسور:
"سانسور" به یک تعبیر: روشی برای "خرده گیری" و ریزه بینی، به منظور تحریف، محدود سازی و نظارت ازمفاهیم و موارد آگاهی دهنده برای مخاطبان است که به خاطر اعمال سلیقه های فردی، گروهی، مذهبی، دینی، قومی، ملی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی عملی می شود.
اما این تعریف، توجیه کلی ازبیان وضعیت " سانسور" است که به هر حال، تعریف تخصصی از مقوله ی سانسور را در حوزه ی پیام رسانی- به ویژه در زمینه ی کار رسانه یی- بر نمی تابد.
تعریف دیگر که تا حدی مبتنی بررویکرد نسبی- اما تخصصی- است، تعریف " میشل فاوست" دانشمند و نظریه پرداز معاصر امریکایی است که بیشترین پژوهش ها را در زمینه ی آسیب شناسی ارتباطات ومسأله ی سانسور انجام داده است.
"فاوست" درباره ی سانسور می نویسد: «سانسور،عملیه یی است با انگیزه های سیاسی که بیشتر در فرآیند گیرنده گی و دهنده گی پیام صورت می گیرد، و درواقع محتوای آن را تحریف می کند.»(1)
خودسانسوری:
"خودسانسوری" گونه ی دیگری از سانسور است که از دیدگاه«فاوست»: زیر مجموعه یی از سانسور دانسته می شود(2).
عوامل پیدایش سانسور:
همان گونه که ازدیدگاه فاوست در بحث سانسور نقل شد، مهمترین عامل در زمینه ی شکل گیری یا پیدایش سانسور، مسأله ی سیاسی است؛اما افزون بر سیاسی بودن مسأله، سنت های حاکم در جامعه- به ویژه در زمینه های مذهبی، دینی و اخلاقی- عنعنات، رسم و رواج ها، ارتباط دو سویه میان مناسبات اجتماعی و فرهنگی و مواردی زیر نام "ارزش های ملی" و در کل رعایت این ها(ولوکه نادرست، غیرعقلانی و ناموجه هم باشد) سبب شده تا سانسور به عنوان پتک محکم بر فرق فرایند پیام رسانی فرود آید.
چیزی که ساطور سانسور را در روند ایجاد محدودیت برای آزادی بیان برنده تر ساخته است، اعمال سلیقه ها و چشمداشت های فردی، گروهی و سیاسی افرادی است که از دریچه ی تنگ تعصب و خرده گیری های مزمن، به مفاهیم وداده های اطلاعاتی می نگرند و با سوءاستفاده از مسأله ی رعایت "ارزش ها" ،در برابر هرگونه پیام و سیاستگذاری های هنجارمند اطلاعاتی {زیر نام دفاع از ارزش های دینی، مذهبی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی} به عنوان سدی در برابر آزادی بیان و حق اطلاع رسانی مشروع عمل می کنند. ( در ایجاد این سد، بیشتر از همه سیاستمداران، مقامات بلند پایه ی دولت و مذهبیون نفش نخست را دارند).
عوامل پیدایش خودسانسوری:
با آن که در کل، عواملی که سبب پیدایش سانسور در جامعه می شود ( و در بحث سانسور به آن اشاره شد) در شکل گیری انگیزه های پیدایش خودسانسوری نیز اثرگذاراند و درواقع رابطه ی انداموار میان عوامل پیدایش سانسور و خودسانسوری وجود دارد؛ اما تفاوت هایی میان شگردهای عملی سازی آن ها نیز موجود است.
تفاوت این شگردها چیست؟:
«سانسور» همان گونه که در تعریف آن به گونه یی اشازه شد، عملیه یی است که بیشتر بربنیاد چشمداشت های ویژه ی دینی، مذهبی، اخلاقی، ملی، اجتماعی، فرهنگی و ... اعمال می شود؛ یعنی رویکردیست که مبتنی بر نحوه ی نگاه، خواست و سلیقه ی سیاسی افراد، گروه ها، دولت، نیروهای مخالف سیاسی و ... زیر نام حفظ اصالت ها- عملی می شود.
بدون شک فرآیند این عملی شدن، بیشتر با کنش جدی و سخت و کمتر هم با کنش نرم همراه است؛ اما خودسانسوری عملیه یی است که از جانب خود فرد، گروه و سازمان زیر نام "رعایت اصل تعامل با دیگران" و به منظور "ملاحظه کاری" شکل می گیرد.
در پیدایش خودسانسوری، افزون بر موارد دیگر، دست کم عوامل زیر شامل است:
- ترس؛
- توجه به روابط بیرون سازمانی(یعنی اینکه اگر این خبر، گزارش، گفتگو، مقاله، تحلیل، تصویر، کتاب، فلم و ... نشر شود،ممکن است سبب نارضایتی مقامات دولتی، سیاستمداران، مخالفان سیاسی،گروه های سیاسی فشار، مخاطبان، روحانیون، مذهبیون و ... گردد، و این نارضایتی پیام دهنده یامسؤولان رسانه را آسیب رساند.)؛
- توجه به روابط درون سازمانی( یعنی این که ممکن است پیام دهنده( نویسنده، خبرنگار، فلمساز و...) به خاطر این که شاید نشر پیام سبب ناراحتی مدیر و همکارانش در سازمان(اداره) شود؛
- توجه به علایق و سلیقه های سازمان؛
- اعمال سلیقه و علاقه ی فردی؛
- احتمال از دست دادن زمینه ی کار؛
- عدم فهم؛
- تأثیرات روانی( مانند: داشتن اضطراب همیشگی، بی باوری، یکسویه نگری و...)؛
- عادت به سانسور پذیری.
با توجه به نشان دادن این عوامل، چیزی که در بحث تفاوت شگردها میان سانسور و خودسانسوری مشخص می شود،این است که " سانسور" عملیه یی است بیشتر اعمالی؛ اما خودسانسوری روشی است که از سوی افراد برخود افراد و توسط خود آنان انجام می شود؛یا به بیان دیگر، فرق میان سانسوروخودسانسوری این است که این یکی ازسویی ( سانسور) عملی می شود، و آن دیگری(خودسانسوری) راخودمان - بنابرملحوظات و چشمداشت هایی- برخودمان عملی می کنیم.
چندگونه سانسور است؟:
اگر برای چند گونه گی و چند گانگی سانسور، تعریف ها و شگردهای مختلفی- با توجه به نوعیت آن- قایل شویم، گونه های مختلف و متفاوتی از آن شکل می گیرد که به هر حال، فرصت فراگیر و حوصله ی کار بیشتر و بهتر را می طلبد؛ اما برای آن که بتوانیم- تا جایی- توجیه روشنی از ماهیت سانسور داشته باشیم، خوب است بخشبندی کلیی زیر نام سانسور"خوب" و سانسور"بد" ارائه بدهیم؛ ولی پیش از این که به بحث در این باره بپردازیم، بهتر است، پیش زمینه یی درباره ی توجیه ما از سانسور بیان شود تا درک ما از مقوله ی "سانسور"، مشخص باشد.
پیش زمینه ی موضوعی:
توجیه ما به گونه ی نسبی و عمومی از مسألۀ سانسور( و نیز خودسانسوری) - به صورت کلی- منفی است؛ در حالی که با وجود ماهیت منفی سانسور ، در کنار سانسور" منفی" یا "بد" ،ما سانسور"مثبت" یا "خوب" را نیز داریم که باید با دقت تفاوت میان این دو را بدانیم و در برداشت مان از این دو مسأله (سانسور خوب و سانسور بد) دچار اشتباه نشویم.
سانسور بد:
همان روشی است که در کلیت، دربرگیرنده ی ماهیت منفی برای جلوگیری از پخش و نشر اطلاعات و داده های اطلاعاتی است که به نوعی، حق آزادی مشروع و قانونمند مخاطبان ( شهروندان)را سلب می کند و با گذشت زمان این ناهنجاری واین ایجاد محدودیت، فرهنگ سانسور و سانسورپذیری را گسترش داده، ارزش های دموکراتیک- به ویژه آزادی بیان را- منتفی می سازد و سرانجام جامعه ی اطلاعاتی بسته را برای مخاطبان شکل دهد.
سانسور خوب:
شاید با توجه به دریافت یکسویه و بنابر عادت کهن ما از مقوله ی سانسور( که پیوسته با برداشت منفی همراه بوده) در نگاه نخست، نپذیریم که چیزی به نام " سانسورخوب" در کنار سانسور"بد" وجود داشته و اصلن از این ترکیب{ سانسور خوب} خوش مان نیاید؛ اما به هر حال، باید با تأمل بپذیریم که در برابر شماری از لجام گسیختگی ها ( از هرجنس و گونه یی که باشد) روش و هنجاری باید وجود داشته باشد تا در هنگام تفاوت میان ارزش ها و بی ارزشی ها، دچار تردید، ابهام و توهم نشویم.
وقتی محک هنجارمند(نه از روی سلیقه و ناآگاهی) برای درک تفاوت میان ارزش ها و بی ارزشی ها وجود داشته باشد، بی تردید، نیاز به سانسور خوب محسوس است؛ اما این سانسور خوب(مثبت) زمانی می تواند کارآیی مؤثر داشته باشد که پیش از همه، تعریف، درک و شناخت ما از ارزش ها، سنت، مدرنیته، قانون و موارد مطرح دیگردرجامعه،مشخص باشد.
پانوشت:
1- میشل فاوست،آسیب های سانسور،ترجمه:بهروزبامداد،نشرچندسویه،تهران1387،ص34.
2- همان کتاب،ص78.
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
یارمحمد | 29.09.2018 - 17:27 | ||
خوب می شد که در رابطه به عوامل سانسور نیز چیز های می گفتین. یعنی چی عواملی باعث می شود که سانسور گریبان گیر رسانه ها می شود. ممنون |
نازنین زهرا | 23.08.2016 - 18:24 | ||
باسلام ازمتن زیباتون.لطفا درموردخودسانسوری در کارکنان وسازمان نیز مطلب بزارید.ممنون میشم |