حزبی شدن نظام انتخاباتی افغانستان

۱۴ اسد (مرداد) ۱۳۹۹

چکیده:

احزاب سیاسی به عنوان بازیگران و کنشگران اصلی عرصه سیاست در گرانیگاه فرایند‌های سیاسی کشورهای مبتنی بر نظام دموکراتیک قرار دارند. این احزاب سیاسی اند که دموکراسی را آبیاری و پاسبانی می‎کنند. بدون حضور فعال احزاب سیاسی در یک کشور نمی‎توان دموکراسی را به گونه‎ی درست‎اش در آن کشور معنا کرد. در کنار فضای سیاسی در یک کشور عامل مهمی‎که نقش تعیین کننده بر حضور فعال یا کم رنگ ساختن جایگاه احزاب سیاسی دارد نوع نظام انتخاباتی است. افغانستان از نظام انتخاباتی رای واحد غیر قابل انتقال برای انتخابات پارلمانی وشوراهای ولایتی استفاده می کند. این نظام مانع بزرگی سد راه رشد و تقویت احزاب سیاسی قلمداد می‎گردد، در حالی که نظام انتخاباتی تناسبی بدون مشارکت احزاب سیاسی قابل تطبیق نبوده و بیش‎ترین زمینه را برای رشد احزاب فراهم می سازد. صرف‎نظر از عیب‎ها و کاستی‎های که نظام تناسبی در دورن خود دارد و جدایی از اینکه وضعیت احزاب سیاسی افغانستان چگونه است، این نظام در مقایسه با نظام رای واحد غیر قابل انتقال از مزیت‎های ویژه برخوردار است که در این مقاله به آن پرداخته شده است.

کلید واژه‎ها: انتخابات، احزاب سیاسی، دموکراسی، نظام تناسبی، پارلمان

مقدمه:

دموکراسی در یک کشور نهادینه نمی‎شود مگر اینکه شهروندان آن به دموکراسی باور داشته باشند و شهروندان یک کشور به دموکراسی باورمند نمی‌شوند مگر اینکه ثمر آن را چیده باشند و دموکراسی در هر جای ثمر نمی‎دهد مگر اینکه درست بذر و آبیاری شده باشد. احزاب سیاسی به عنوان خالقان دموکراسی نقش ویژه‎یی در به‎ثمر رساندن دموکراسی و نهادینه کردن آن ایفا می‌کنند. «حزب مهم‎ترین سازمان سیاسی در دموکراسی‎های معاصر است. به نظر بسیاری از صاحب‎نظران دموکراسی در نهایت چیزی جز رقابت حزبی نیست. انتخابات بدون رقابت احزاب معنی ندارد. به این اعتبار حزب نیز خود قائم به مفهوم رقابت است.» (بشریه، 1382: 382) اما ایفای این نقش نیازمند فضای نسبی مناسب و سازکارهای درخور است که یکی از این سازکارها قوانین و نظام انتخاباتی یک کشور است.

نظام انتخاباتی در یک کشور از دو جهت مهم و با اهمیت است: نخست؛ پیامدهای سیاسی آن و دوم؛ تاثیرات آن بر نظام حزبی. در کنار پیامدهای سیاسی که یک نظام انتخاباتی در انتخابات به بار می‎آورد، تاثیر دیگر آن بر شرایط فعالیت و نحوه عمل احزاب سیاسی است. یک نظام انتخاباتی می‌تواند موجب تقویت و پویایی احزاب سیاسی ‎شود و در مقابل نظام دیگر می‎تواند موجب  بی‎انگیزگی و رکود آنها ‎گردد.

افغانستان از نظام انتخاباتی رای واحد غیر قابل انتقال (SNTV) در انتخابات پارلمانی و شوراهای ولایتی استفاده می کند. افغانستان تنها کشور بزرگی‎ست که از این نظام انتخاباتی کار می‎گیرد. به باور بیشترینه پژوهشگران و سیاست‎گران این نظام انتخاباتی به‎هیچ وجه مناسب افغانستان نیست. در کنار دیگر عیب‎های که این نظام انتخاباتی دارد بزرکترین مانع رشد احزاب سیاسی در افغانستان نیز پنداشته می شود. در واقع هیچ نظام انتخاباتی به اندازه نظام رای واحد غیر قابل انتقال مانع رشد احزاب سیاسی نمی‎گردد.

سازمان ملل متحد در سال 2004 نظام تناسبی را برای انتخابات پارلمانی پیشنهاد کرد، اما حامد کرزی رییس جمهور وقت آن را رد و به‎جای آن نظام رای واحد غیر قابل انتقال را پیشنهاد کرد. یکی از دلایل مهمی‎که مخالفت آقای کرزی را با نظام تناسبی موجب شد، ذهنیت منفی شهروندان افغانستان نسبت به احزاب سیاسی کشور در آن زمان بود و شاید هم آقای کرزی نمی‎خواست که احزاب سیاسی در سکوی قدرت افغانستان قرار گیرند. به هرحال، در نتیجه استفاده از نظام رای واحد غیر قابل انتقال احزاب سیاسی با گذشت سال به سال پراکنده‌تر و ضعیف‌تر شدند.

در طول 14 سال گذشته احزاب سیاسی بارها خواست خود مبنی بر تغییر نظام انتخاباتی را مطرح کردند اما کسی به خواست‎های وقعی نگذاشت. اما در سال جاری این تلاش‌ها به اوج خود رسیده است. ائتلاف بزرگ ملی که متشکل از چندین حزب قدرتمند سیاسی است در چند ماه اخیر چندین بار به حکومت هشدار داد و خواهان تغییر نظام انتخاباتی از رای واحد غیر قابل انتقال به نظام تناسبی شد و حتا در روزهای اخیر حامیان این ائتلاف دروازه‌های کمیسیون انتخابات در برخی ولایت‎ها را نیز برای مدتی بسته نگهداشتند. «اعضای ائتلاف بزرگ ملی روز شنبه (24 سنبله) درهای دفاتر ولایتی کمیسیون مستقل انتخابات را در ولایت‌های بلخ، هرات، کندز و قندهار بستند. اعضای این ائتلاف تاکید دارند تا زمانی‌که اصلاحات در نظام انتخاباتی رونما نشود، آنان مانع برگزاری انتخابات خواهند شد.» (حیدری، روزنامه هشت صبح، یکشنبه، 25 سنبله 1397)

«احزاب سازما یافته‎ترین، قدرتمندترین، شفاف‌ترین و شاید گریزناپذیرترین بازیگران و نیروهای سیاسی‎ای هستند که بیشترین سهم از فعالیت‌های سیاسی را به خود اختصاص می‎دهند. احزاب در واقع شکل خاصی از سازمان‎دهی نیروهای اجتماعی هستند.» ( حاتمی و علیزاده، 1390: 242). اما در افغانستان احزاب سیاسی در 17 سال گذشته نه‌تنها نتواستند به گونه‎‎ی فعال و موثر به ایفای نقش بپردازند بلکه جایگاه نسبی را هم که در میان شهروندان داشتند به گونه‎‎ی از دست داده اند. اینکه چرا احزاب سیاسی افغانستان در 17 سال گذشته نتوانستند جایگاه خود را در ساختار سیاسی افغانستان تثبیت کنند می‎تواند علت‌های مختلفی داشته باشد، اما به عقیده بسیاری از پژوهشگران دلیل اصلی نقش ضعیف احزاب سیاسی نظام انتخاباتی افغانستان می‎باشد که جلو رشد احزاب را گرفته است. بنابراین، این پژوهش با استفاده از روش کتاب‎خانه‌یی و بابهره‎گیری از مقاله‎های تحقیقی معتبر به بررسی مقایسه‌یی نظام رای واحد غیر قابل انتقال و نظام تناسبی پرداخته، مزیت‌های نظام تناسبی را با محوریت حضور احزاب سیاسی برجسته ساخته است.

1-   تعریف حزب سیاسی:

از (حزب سیاسی) همچو دیگر مفاهیم در حوزه علوم انسانی تعریف های مختلفی شده است.  «حزب سیاسی را می‎توان در اصل بر حسب هدف مشترک شان تعریف کرد؛ حزب‌ها می‌خواهند قدرت سیاسی به دست آورند، به تنهایی یا با همکاری حزب های سیاسی دیگر.» ( بای و پیترز، 1390: 120).  گتل حزب سیاسی را این گونه تعریف کرده است: «حزب سیاسی مرکب از گروهی از شهروندان کم و بیش سازمان یافته است که به عنوان یک واحد سیاسی عمل می‎کنند و با استفاده از حق رای خود می خواهند بر حکومت تسلط پیدا کنند و سیاست‌های عموی خود را عملی سازند» (Mahajan, 2013: 518). اندرو هیوو در کتاب (سیاست) حزب سیاسی را گروهی مرکب از مردمی می‌داند که با هدف به‎دست آوردن قدرت حکومت از راه انتخابات یا از راه‎های دیگر، سازمان یافته اند. (هیوود، 1389: 355).

در واقع، حزب سیاسی گروهی منظم، سازمان یافته و تقریبن هم‌عقیده‎ی از مردم اند که با هدف مشترک رسیدن به قدرت در کنار هم قرار گرفته اند. روش مبارزه برای رسیدن به قدرت با توجه به محیط و فضای سیاسی حاکم در یک کشور می تواند متفاوت باشد؛ از راه انتخابات یا از راه‌های غیر دموکراتیک-در صورت بسته بودن فضای سیاسی.

2-   تعریف انتخابات:

از نگاهی واژه‎گانی واژه «انتخابات» شکل جمع واژه « انتخاب» است و واژه انتخاب به معنای« برگزیدن، بیرون کشیدن و برگزیدن چیزی از میان چیزهای دیگر، برگزیدن کسی از میان جمعی برای کاری» است. ( معین، 1381: 280). بر همین مبنا است که در زبان پارسی در برخی موارد به جای واژه انتخابات از واژه « گزید‎مان» استفاده می کنند.

اندرو هیوود انتخابات را این گونه تعریف کرده است: راهی برای رسیدن به مقام سیاسی از طریق گزینش مجموعه تعیین شده‎ای از مردم، یعنی انتخاب کنندگان یا رای دهندگان. (هیوود، 1389: 608). بند اول ماده چهارم قانون انتخابات افغانستان منتشره 4 میزان 1395 انتخابات را چین تعریف کرده است: روند عملیاتی است جهت گزینش کاندید یا کاندیدان در کرسی‌های انتخابی مندرج قانوان اساسی افغانستان از طریق انتخابات آزاد، عمومی، سری و مستقیم.

انتخابات مجموعه عملیاتی است که برای گزینش فرمانروایان یا تعیین ناظرانی برای مهار کردن قدرت تدبیر شده است. از این دیگاه، انتخابات به معنای فنون گزینش و شیوه‎های مختلف تعیین نمایندگان و ابزاری است که به وسیله آن می‌‌توان اراده شهروندان را در شکل گیری نهادهای سیاسی و تعیین متصدیان اعمال اقتدار سیاسی دخالت داد. (مرکز پژوهش‎های مجلس شورای اسلامی، 1383: 41)

انتخابات را می‎توان فرایندی دانست که از طریق آن مردم با انتخاب فرمانروایان و نمایندگان خود از یک سو، خود در قدرت سهیم می شوند و از سوی دیگر به مهار قدرت این افراد می‏پردازند و آن‌ها را در قبال عمل‌کردشان پاسخ‎گو می‌سازند.

3-   تعریف نظام انتخاباتی:

نظام انتخاباتی، نظامی است که آرا را به مناصب و پست‎های سیاسی تبدیل می کند. ( بشیریه، 1382: 394). فرهنگ سیاسی آرش چنین تعریفی از نظام انتخاباتی ارایه کرده است: نظام انتخاباتی عبارت از ترتیبی است که در یک کشور به موجب قوانین و نظامنامه انتخاباتی خاص برای انتخاب ارگان‌های انتخابی کشور و تعیین نتایج رای‎گیری مقرر گردیده است. (علی بابایی، 1387: 106)

در تعریفی کلی نظام‎های انتخاباتی به روش‌های اطلاق می‌شود که به کارگیری هر یک از آن‌ها در انتخابات میزان انعکاس آرا و گرایش‌های رای‌‎دهندگان در تقسیم کرسی‎ها میان کاندیداها و احزاب برنده را معین و مشخص می‎کند که ترکیب منتخبین رای‎دهندگان تا چه اندازه با ترکیب عقاید، افکار و گرایش‌های آن‎ها هم‎خوانی دارد. « مرکز پژوهش‎های مجلس شورای اسلامی، 1383: 47»

نظام انتخاباتی در حقیقت قاعده بازی برای رسیدن به مقام‎های سیاسی انتخابی در یک کشور را تعیین می‎کند. این قایده برای برخی زمینه ورود به کارزهای انتخاباتی را فراهم می‎سازد و برخی دیگر را از حضور در این عرصه باز می‎دارد.

4-   اهمیت و جایگاه احزاب سیاسی در دموکراسی:

از نگاه تاریخی بیشترینه پژوهشگران احزاب سیاسی را با دموکراسی نوع همزاد می پندارند. با اینکه می‌توان پیشینه شکل‎گیری احزاب سیاسی را پیشتر از دموکراسی نو هم جستجو کرد، اما تکامل احزاب با رشد دموکراسی نو همراه بوده است. می‎توان گفت که احزاب سیاسی و دموکراسی دوسویه عمل کردند؛ از یک سو احزاب سیاسی دموکراسی را از یک مفهوم ذهنی و انتزاعی به پدیده عینی و ملموس بدل کردند و زمینه پایداری آن را هم فراهم ساختند از سوی دیگر دموکراسی زمینه عمل احزاب سیاسی را فراهم ساخته، موجب تقویت و گسترش نقش آن‎ها شده است.

احزاب سیاسی به عنوان خالقان دموکراسی‎ها مطرح اند. در واقع این احزاب سیاسی بودند که دموکراسی را خلق کردند و دموکراسی مدرن تنها در صورت حضور مداوم و فعالیت مستمر احزاب سیاسی قابل دوام و مانگار است. هیچ دموکراسی بدون احزاب سیاسی وجود ندارد و توسعه احزاب سیاسی ضرورت ارتقای دموکرسی‎هاست. (Schneider, 1942: 1). «وجود احزاب سیاسی برای کار حکومت دموکراتیک ضروری است. آنها قدرت محرکه را فراهم می کنند که موجب دوام حرکت چرخ دستگاه حکومت می‌شود.» (KAPUR, 2012: 601)

یک رابطه بنیادی میان دموکراسی و احزاب سیاسی وجود دارد. یک بررسی سنجشگریانه نشان می‎هد که کار ماشین دموکراسی بدون کمک احزاب سیاسی غیر ممکن است. این احزاب سیاسی اند که با برنامه‎های خود وارد میدان رقابت می‎شوند و به این وسیله تصویر روشنی از مقاصد آینده خود را پیش روی مردم می‎گذارند. هر حزب ملزم به عملی ساختن تعهداتی است که زمان انتخابات سپرده بوده است. اگر این‎گونه عمل نکند، مردم با کنار گذاشتن آن حزب در انتخابات بعدی واکنش نشان می‌دهند. (Mahajan, 2013: 521). به تعبیر ای. ای. شات اشنایدر؛ «بی گمان، پیدایش احزاب سیاسی وجه تمایز دولت مدرن است. احزاب سیاسی، دموکراسی را به ‌وجود آوردند، به طور قطع دموکراسی مدرن در صورت وجود احزاب به حیات خود ادامه می‌دهد.» (مایکل راسکین و دیگران، 1393: 157)

حزب‎های سیاسی و گروه‎های ذینفوذ را بطور معمول عنصری بسیار مهم در سیاست‎های دموکراتیک می‌دانند و این به یقیین درست است. این سازمان‌ها ابزارهای ارتباط دهنده شهروندان با حکومت هستند، و حکومت را از خواسته‎های مردم آگاه می کنند. حزب‎های سیاسی بطور مستقیم افراد لازم برای حکومت کردن، بویژه در نظام‎های پارلمانی را آماده می‎کنند؛ و می‎توانند سازوکارهای نیز باشند برای عملی کردن تشویق و تنبیه حکومت‎های بر سرکار، که بر اساس همین سیاست آنها دوباره انتخاب ‎شوند یا انتخاب نشوند. (بال و پیترز، 1390: 148)

اندرو هیوود حزب های قانون اساسی را که در زمینه رقابت انتخاباتی عمل می‌کنند دژهای مستحکم دموکراسی توصیف می کند؛ در واقع، وجود این گونه حزب‌ها را اغلب محک نظام سالم دموکراتیک می‎دانند. مهم‎تر از همه، حزب‎های قانون اساسی قواعد رقابت انتخاباتی را می‎پذیرند و آن‌ها را رعایت می‌کنند. می‌دانند به همان راحتی که با رای به قدرت رسیده‎اند، با رای از قدرت برکنار می‌شوند. (هیوود، 1389: 361 و 351)

اگر احزاب سیاسی وجود نداشت، هرج و مرج مطلق در سیاست وجود داشت. احزاب سیاسی برنامه ها را می‎سازند و کاندیدان را انتخاب می‌کنند تا آن برنامه‌ها را عملی کنند. آنها مردم را به اساس همین برنامه‎ها جذب می‎کنند. زمانی که یک حزب سیاسی به قدرت می‎رسد، می‎توان تصور کرد که تمام تلاش خود را به خرج می‎دهد تا برنامه های خود را به بهترین وجه اجرا کند. بدون احزاب سیاسی به راه بردن حکومت دموکراتیک غیر ممکن خواهد بود. (Mahajan, 2013: 522).

به همین گونه احزاب سیاسی نیز نیازمند دموکراسی اند؛ احمد نقیب زاده وجود نظام دموکراتیک را لازمه پیدایش و رشد احزاب سیاسی می‎داند « لازمه پیدایش و رشد احزاب وجود یک نظام دموکراتیک است. چنان که ماکس وبر احزاب جدید را فرزندان دموکراسی نامیده است. حزب و دموکراسی دو روی یک سکه اند، زیرا احزاب بدون وجود دموکراسی و دموکراسی بدون وجود احزاب قابل تصور نیست.» (مرکز پژوهش‎های مجلس شورای اسلامی، به نقل از احمد نقیب زاده: نهادها و تاسیسات دموکراسی، 1378: 16-17)

احزاب سیاسی را ستون فقرات و چرخ دنده‎ی ماشین دموکراسی گفته اند. بر این مبنا می‎توان گفت که در دنیای مدرن دموکراسی بدون احزاب سیاسی را نمی توان تصور کرد. در جایی که دموکراسی وجود دارد، احزاب سیاسی نیز می‌باید وجود داشته باشند؛ چون در دموکراسی حاکمیت از آن مردم است و قدرت نیز به گونه گسترده پخش شده می‎باشد. برای اینکه مردم بتوانند از قدرت به گونه هدفمند بهره ببرند نیازمند عمل گروهی، سازمان یافته و منظم اند و این ممکن نیست مگر با تاسیس حزب- حزبی که بر مبنای قانون عمل کند.

5-   رابطه نظام انتخاباتی و احزاب سیاسی:

هدف اصلی نظام‎های انتخاباتی، برقراری نوعی توازن میان منافع گروه‎های ذینفع در انتخابات است. (مرکز پژوهش‎های مجلس شورای اسلامی،1383: 47). نظام‎های انتخاباتی از اهمیت بسیاری در دموکراسی‎ها برخوردار اند، زیرا در تعیین نتایج انتخابات، ماهیت نظام حزبی، شمار احزاب عمده، تک حزبی یا ائتلافی شدن کابینه‎ها و انسجام درونی احزاب سیاسی بسیار موثرند، به نحوی‎که با تغییر نظام انتخاباتی می‎توان تغییری ماهوی در دموکراسی ایجاد کرد. (بشیریه، 1382: 394)  

در عصر حاضر دو نوع انتخابات از اهمیت ویژه برخوردار اند که عبارت از انتخابات ریاست جمهوری و انتخاباتی پارلمانی اند. این انتخابات‎ها برای اینکه معنا پیدا کنند می‎باید بر اساس یکی از نظام های انتخاباتی برگزار گردند. به گونه کلی سه نوع نظام انتخاباتی وجود دارد که عبارت اند از: 1- نظام اکثریتی، 2- نظام تناسبی و 3- نظام نیمه تناسبی یا مختلط.

1-   نظام اکثریتی: به اساس این نظام انتخاباتی نامزدی برنده می‎شود که بیشترین رای را در یک حوزه انتخاباتی به دست آورده باشد. نظام اکثریتی خود نیز دو نوع می‎باشد؛ الف- نظام اکثریت نسبی یا یک مرحله‎یی و ب- نظام اکثریت مطلق یا دو مرحله‌یی. در گونه نخست، هر نامزی که بیشرین رای را در یک حوزه به‎دست آورد برنده انتخابات است و اما در گونه دوم، نامزد برنده انتخابات در یک حوزه انتخاباتی کسی است که بالای 50 درصد رای را به دست آورد باشد. به همین اساس زمانی‌که هیچ نامزدی در دور نخست ‎نتواند رای 50+1 را به‌دست آورد، دو فردی با بیشترین رای به دور رای‎گیری دوم می روند.

2-   نظام تناسبی: این نظام بیشتر در جوامع چندی حزبی استفاده می‎شود. به اساس این نظام، هر یک از احزاب به تناسب رای که بدست آوردند نماینده به پارلمان می‎فرستند.

3-   نظام نیمه تناسبی یا مختلط: این نظام ترکیبی از دو نظام بالا است. در این نظام شماری از نمایندگان به اساس نظام اکثریتی و شماری هم به اساس نظام تناسبی انتخاب می‎شوند.

در کنار نظام‌های نامبرده، نظام‎های فرعی دیگری هم وجود دارند که از اهمیت کمتری برخوردار اند. یکی از این نظام‎ها که برای انتخابات پارلمانی، انتخابات شورای شوراهای ولایتی و انتخابات شوراهای ولسوالی ها افغانستان استفاده می شود نظام رای واحد غیر قابل انتقال می باشد. این نظام انتخاباتی نیز زیر مجموعه نظام اکثریتی می‌باشد. به اساس این نظام، نامزدها به گونه مستقل وارد کارزار انتخاباتی می‌شوند. در یک حوزه انتخاباتی برندگان نامزدهای اند که بیشترین رای را در همان حوزه به‎دست آوردند.

اینکه کدام یک از نظام‎های انتخاباتی بالا در یک کشور مورد استفاده قرار می‎گیرد می‎تواند بر سرنوشت احزاب سیاسی تاثیرگذار باشد. به گونه مثال نظام انتخاباتی (رای واحد غیر قابل انتقال) که زیر مجموعه نظام اکثریتی می‌باشد شرایط برای فعالیت احزاب سیاسی را محدود می سازد یا نظام تناسبی که یکی از پرکاربردترین نظام‎ها در عصر حاضر است زمینه فعالیت گسترده احزاب را فراهم می‎سازد به گونه‌ی که این نظام بدون احزاب سیاسی قابل اجرا نیست. نظام تناسبی تقویت کننده نظام چند حزبی است.

6-   نظام انتخاباتی افغانستان:

قانون انتخابات افغانستان نظام (رای واحد غیر قابل انتقال) را برای انتخابات پارلمانی، انتخابات شورای های ولایتی و انتخابات شوراهای ولسوالی ها در نظر گرفته است. این نظام رای دهی در دو دور گذشته انتخابات پارلمانی و سه دور گذشته انتخابات شوراهای ولایتی مورد استفاده قرار گرفت.

انتخاب نظام رای واحد غیر قابل انتقال از همان آغاز در سال 2004 مورد انتقاد قرار گرفت. سازمان ملل متحد در سال 2004 نظام تناسبی را به عنوان نظام انتخاباتی مناسب برای حکومت افغانستان پیشنهاد کرد اما آقای کرزی رییس جمهور وقت افغانستان آن را رد کرد و به جای آن نظام رای واحد غیر قابل انتقال را پیشنهاد کرد. گروه بین الملی بحران موارد زیر را دلایل حمایت آقای کرزی از نظام رای واحد غیر قابل انتقال می داند: «این نظام انتخاباتی از ورود احزاب بزرگ محلی یا قومی یا احزاب خشونت پیشه و شبه نظامیان غیرقانونی و تاجران مواد مخدر به پارلمان و به دست گرفتن آن از طریق زور و رشوه جلوگیری می کند. دیگر اینکه شمارش آرا و نیز فهماندن نتایج انتخابات به جمعیت بزرگ روستایی و بی‎سواد آسان‎تر خواهد بود» (International Crisis Group, 2005: 6) . از این جا می توان دانست که چرا آقای کرزی مخالف نظام تناسبی بوده است. «شاید سناریوی ایده‎آل رئیس جمهور کرزی این بود که با این نظام انتخاباتی بلوک وفادار و پشتون بوجود آید و قوه اجراییه به حمایت قوه مقننه اجراات کند. ( رینالدز و کیری، 1391: 15). به باور ساموئل هانتینگتون در جوامع سنتی احزب سیاسی به مثابه بدعتی اند که ذاتا قدرت سیاسی نخبگان مبتنی بر وراثت، منزلت اجتماعی یا مالکیت زمین را تهدید می کنند. «یک شاه حاکم، لاجرم، احزاب سیاسی را چونان نیروهای تفرقه اندازی می نگرد که یا معارض اقتدارش هستند و یا موجب می شوند که کوشش های او برای وحدت و نوسازی کشورش بیش از پیش دشوارتر گردند» ( هانتینگتون، 1392: 584).

تجربه‎های کشورهای مختلف از نظام رای قابل انتقال نشان داده است که این سیستم شرایط لازم برای تبدیل آرا به کرسی های نمایندگی موثر را ندارد. به همین اساس شماری از کشورها که برای مدتی از این نظام استفاده کردند، به علت عدم کارایی آن، این سیستم را کنار گذاشتند. چاپان میان سال‎های 1948 تا 1993 و تایوان بین سال های 1960 تا 1990 از این نظام انتخاباتی کار گرفتند اما در نهایت هر دو کشور این سیستم را کنار گذاشته نظام تناسبی را به کار گرفتند.

«به اساس تجربه 40 ساله از سیستم انتخاباتی رای واحد غیر قابل انتقال چنین نتیجه گیری می شود که سیستم مذکور در شرایط خاص قابل اداره می باشد و لیکن در یک دیموکراسی این سیستم نمی‌تواند باعث تبدیل آرا به نمایندگی موثر گردد. در حالی که سیستم انتخاباتی رای واحد غیر قابل انتقال در کشورهای مانند ونوتا و جزیره پتکیرن استفاده می گردد،  ولیکن افغانستان یگانه کشور بزرگ است که از سیستم انتخاباتی مذکور بمنظور انتخاب پارلمان بکار می‌برد.» ( رینالدز و کیری، 1391: 4)

تجربه سه دو دور انتخابات پارلمانی و دو دور انتخابات شوراهای ولایتی در افغانستان نشان داد که نظام رای غیر قابل انتقال نظام مفیدی برای کشور نیست. این سیستم از یک سو سبب به هدر رفتن رای زیادی شد و پارلمانی را بوجود آورد که بیرون آمده از اراده‎ی درصدی کمی از مردم بود و از سوی دیگر فضا را برای فعالیت احزاب سیاسی نامساعد ساخت و سبب شد که احزاب نتوانند جایگاه خود را در این نظام تعریف کنند.

بنابراین، اصلاح نظام انتخاباتی افغانستان و رفتین به طرف نظام حزبی یک نیاز جدی برای افغانستان است. «اصلاحاتی که بتواند توازن قدرت سیاسی را بیشتر قابل پیش‎بینی سازد عبارت از تغییر نظام رای واحد غیر قابل انتقال فعلی به یک نظام جایگزین که بتواند زمینه رشد احزاب سیاسی قوی و متنوع را فراهم سازد می باشد.» (Their & Warden, 2017: 8) سازمان امنیت و همکاری اروپا در گزارشی بعد از انتخابات پارلمانی سال 2005 نظام حزبی را برای آینده افغانستان یک لازمی دانست است: «در دراز مدت سيستم انتخابات مبتنی بر احزاب نسبت به سيستم رای واحد غير قابل انتقال در ايجاد يک پارلمان مؤثر، با شموليت زنان و ساير گروهای منزوی، و برای انکشاف پليت فورم های حزبی بجای سياست های شخص محوری، بهتر خواهد بود.» (سازمان امنیت و همکاری اروپا، 2005: 6)

 

7-   برتری نظام انتخاباتی حزبی (تناسبی) بر نظام رای واحد غیر قابل انتقال:

نظام انتخاباتی تناسبی که با حضور احزاب سیاسی قابل اجرا است از جنبه های مختلف نسبت به نظام رای واحد غیر قابل انتقال برتری دارد که مهم‎ترین آن‏ها در زیر مورد بحث قرار می گیرند:

(1-         نظام تناسبی احزاب سیاسی را تقویت می کند؛

نظام انتخاباتی رای غیر قابل انتقال بزرگترین مانع حضور احزاب در فرایند انتخابات در افغانستان به شمار می رود. «هیچ سیستم انتخاباتی دیگر بیشتر از این موانع سد انکشاف احزاب سیاسی در پارلمان یا در زمینه‎ی توانایی آنها در حمایت رای دهندگان نگردیده است.» ( رینالدز و کیری، 1391: 3) "تیم حمایت از انتخابات افغانستان" که به نمایندگی از سازمان امنیت و همکاری اروپا از انتخابات پارلمانی 2005 نظارت داشتند باور دارند که نظام رای واحد غیر قابل انتقال مانع رشد احزاب در افغانستان بود و موجب یک پارلمان متفرق می شود، چیزی که در عمل هم تجربه شد. «سیستم انتخاباتی رای واحد غیر قابل انتقال که تحت آن تمام کاندیدان به مبارزات انتخاباتی پرداختند، انعکاس دهنده سیاست های مبتنی بر شخص بود. این سیستم برای رشد احزاب سیاسی کمتر موثر بوده است... در نبود احزاب قوی سیاسی، گمان می رود که پارلمان جدید متفرق باشد و به حمایت عاجل و متداوم نیاز خواهد داشت.» (سازمان امنیت و همکاری اروپا، 2005: 3)

« مطابق به سیستم انتخاباتی رای واحد غیر قابل انتقال یک ائتلات یا حزب سیاسی زمانی می‎تواند حمایت مردم را حاصل نماید که سه شرط آتی را برآورده ساخته باشد:

1-   میزان حمایت را بطور درست پیش‌بینی کرده باشد.

2-   با در نظرداشت میزان فوق الذکر، تعداد درست کاندیدان را نامزد نماید.

3-   ارتکاب اشتباه در یک یا بیشتر از یک مورد فوق باعث ضیاع آرای ائتلاف می گردد.» ( رینالدز و کیری، 1391: 3)

برآورده ساختن شرایط بالا باتوجه به کم‌تجربگی احزاب سیاسی افغانستان در زمینه انتخابات از یک سو و دشواری پیش‌بینی میزان حمایت مردم در نبود تحقیقات میدانی و همچنان عدم آگاهی از شمار نامزدهای غیر حزبی تا ساعات آخر ثبت نام نامزدان از سوی دیگر غیر ممکن می نماید. چیزی که در چند انتخابات گذشته به گونه عملی هم تجربه شد، نشان داده که احزاب سیاسی افغانستان نمی‎توانند با این سیستم مشارکت سیاسی فعال را به نمایش بگذارند.

در مقابل نظام رای واحد غیر قابل انتقال، نظام تناسبی از یک سو نمایندگی واقعی را تمثیل می کند و از سوی دیگر برای احزاب نیز عادلانه است. هر حزب به اندازه تلاشی که جهت کسب رای به خرج داده باشد رای بدست می آورد و به تناسب رای که به دست آورده است نماینده به پارلمان و شوراهای ولایتی می فرستد و این فرایند زمینه بیشتر فعالیت احزاب را فراهم می آورد. «نظام تناسبی بیش از {هر}گزینه دیگر، احزاب سیاسی نیرومندی پدید می‎آورد و جامعه قومی زده را در کشوری همچو افغانستان دگرسان می کند. در نبود اجزاب سیاسی نیک‎سامان و پرتوان، ساختار سیاسی، شخص محور می‎شود و رهبران سیاسی خودمدار یا فره‎مندی را در نقش بازیگران اصلی وارد صحنه می‎کند که در آشتی دادن منافع گروه های اجتماعی ناتوانند و یا دست کم توان ناچیزی دارند.» (وفایی‎زاده، 1394: 18)

پژوهش های مختلف بر موثریت نظام تناسبی برای رشد دموکراسی تاکید دارد. « کشورهای دارای نظام انتخاباتی تناسبی 13.33 درصد بیشتر از کشورهای که از این نظام برخوردار نیستند از دموکراسی بهره می برند.» ( Hoffman, 2005: 237)

(2-         نظام تناسبی زمینه همکاری را فراهم می آورد؛  

نویسندگان کتاب «چرا ملت های شکست می خورند؟» یکی از مشکلات بزرگ کشورهای در حال توسعه را عدم همکاری می دانند. آنها باور دارند که این مردم هنوز مهارت همکاری را یاد نگرفته اند. آنها همکاری و عمل هماهنگ را برای مردم کشورهای در حال توسعه توصیه می کنند. (عجم اوغلو و دیگران، 1394: 20). نظام رای غیر قابل انتقال که بر مبنای رقابت میان نامزدهای مستقل و جداگانه در یک حوزه انتخاباتی است، واگرایی و فردگرایی سیاسی را تقویت می کند تا همگرایی و همکاری را. از سوی دیگر نمایندگان که بدون وابستگی به حزب وارد پارلمان شوند، خود تعیین کننده سیاست و برنامه های خویش اند و نیاز به همکاری را احساس نمی کنند. :«این نظام در حقیقت کمابیش شکل گیری یک پارلمان غیر نمایندگی متشکل از رهبران محلی بی علاقه به همکاری با یکدیگر و حکومت را تضمین می کند.» (Robbin, New York Times, March 16, 2005)

در نظام انتخاباتی حزبی که نمایندگان به اساس رای حزب وارد پارلمان می شوند هم در زمان مبارزات انتخاباتی نیاز به همکاری دارند تا بتوانند رای بیشتر برای حزب خود کسب کنند و هم در درون پارلمان تا بتوانند با عمل هماهنگ خط و مشی حزب را دنبال کنند. این نظام انگیزه همکاری میان نامزدها و گروه های قومی در یک ولایت از یک سو و زمینه عمل همکارانه در داخل پارلمان را از سوی دیگر ایجاد می کند.

(3-         از هدر رفتن رای جلوگیری می کند و مشروعیت پارلمان را افزایش می‎دهد؛

در نظام انتخاباتی رای واحد غیر قابل انتقال قسمت زیادی از آرای شهروند تلف می شود. در این نظام انتخاباتی شمار نامزدان انتخابات چندین برابر کرسی های است که برای یک حوزه انتخاباتی در پارلمان در نظر گرفته شده است. به گونه مثال هرات به عنوان یک حوزه انتخاباتی می تواند 18 نماینده به پارلمان بفرستد در حالی که در انتخابات پیش رو 162 نامزد وجود دارد. به اساس اینکه در این سیستم رای غیر قابل انتقال است شاید این 18 نامزد پیروز با 20 درصد آرای مردم هرات وارد پارلمان شوند. به این حساب 80 درصد رای مردم هرات تلف شده است و نمایندگان مردم در پارلمان 20 درصد حمایت واقعی مردم هرات را با خود دارند و این بر مشروعیت پارلمان صدمه وارد می کند.  

اگر به نتایج دو دور انتخابات گذشته پارلمانی نظر بیاندازیم روشن می شود می که درصد زیادی از رای مردم به هدر رفته است. «تطبیق سیستم SNTV در انتخابات 1385 (2005م) ولسی جرگه از مجموع آرای استعمال شده صرف (32) فیصد به کاندیدان پیروز رای داده اند و (68) فیصد ( حدود 2/3) آرا به کاندیدانی رای داده اند که شکست خورده اند. در انتخابات 1389 ولسی جرگه مجموعاً (37) فیصد به کاندیدان پیروز و (63) فیصد به کاندیدان بازنده رای داده اند یعنی در انتخابات دورة پانزدهم 68 فیصد آرا ضایع شد و در دوره شانزدهم 63 فیصد آرا به هدر رفت» (عزیزی، سایت جام غور، 25 جنوری 2015)

نظام تناسبی بر عکس نظام رای واحد غیر قابل انتقال زمینه‎ی استفاده بیش‎ترین رای را فراهم می آورد. از سوی دیگر شمار نامزدانی که وارد کارزار انتخاباتی می شوند نیز معقول تر است. «برتری انتخابات حزبی بر انتخابات فاقد حزب در این است که در صورت نخست، تعداد نامزدهای انتخابات معقول تر خواهد بود. این امر از پراکندگی آرای شهروندان جلوگیری می‎کند و قدرت نمایندگی منتخبان را افزایش می دهد.». (مرکز پژوهش‎های مجلس شورای اسلامی،  1378: 46)

در نظام انتخاباتی تناسبی مجموع رای استفاده شده در انتخابات تقسیم شمار کرسی‎های می‌شود که به آن حوزه اختصاص داده شده است. بعد شمار رای هر حزب تقسیم حاصل به دست آمده می شود و در نتیجه به اساس درصدی رای که حزب به دست آورد کرسی‌های پارلمان را به خود اختصاص می دهد. در این نظام کمترین رای تلف می شود و آن رای است که یک حزب به دست آورده ولی آنقدر نبوده است که بتواند آستانه را تکمیل کند. در این نظام از یک سو رای زیادی تلف نمی شود و از سوی دیگر مشروعیت پارلمان افزایش می باید و حکومت اکثریت که در دموکراسی مطرح است معنا پیدا می‎کند.

(4-          نظارت و پاسخگویی را بوجود می آورد؛

یکی از انتقادهای گسترده‎ی که در دور گذشته پارلمان افغانستان نسبت به نمایندگان مردم در پارلمان مطرح بوده است عدم پاسخگویی نمایندگان به مردم بوده است. مردم باور دارند که نامزدان پارلمان پیش از انتخابات تمام تلاش خود را به خرج می دهند تا از هر راه ممکن و با دادن وعده‎های بزرگ برای مردم رای آن ها را به دست آورند، اما بعد از پیروزی رابطه آنها با مردم کمرنگ شده و هیچ پاسخگویی برای شهروندان ندارند. در عین حال هیچ سیستم نظارتی هم در زمینه وجود ندارد. به باور پژوهشگران نظام رای واحد غیر قابل انتقال بی‌مسوولتی و عدم پاسخگویی را به‌بار می‌آورد. «افراد معمولا بدون کدام برنامه‌ای قبلی به مجلس می‌آیند و درنتیجه در برابر مردم احساس مسئولیت و پاسخگویی لازم را ندارند. هیچ نهادی هم نیست که بر رفتار آنها در راستایی شعارهای داده شده نظارت کند.» (بی بی سی، 27 فروردین 1392)

در نظام انتخاباتی تناسبی شرایط متفاوت از نظام رای واحد غیر قابل انتقال است. در این نظام نمایندگاه با نام حزب خود وارد پارلمان می شوند و هر گونه بی‌توجه‎یی آن‎ها نسبت به خواسته‌ها و مطالبات مردم، حزب آنها را از چشم مردم می اندازد و موجب شکل‎گیری افکار عمومی در مقابل حزب می شود، چیزی که هیچ حزب نمی خواهد اتفاق بیافتد. «این احزاب سیاسی اند که با برنامه‎های خود وارد میدان رقابت می‎شوند و به این وسیله تصویر روشنی از مقاصد آینده خود را پیش روی مردم می‎گذارند. هر حزب ملزم به عملی ساختن تعهداتی است که زمان انتخابات سپرده بوده است. اگر این‎گونه عمل نکند، مردم با کنار گذاشتن آن حزب در انتخابات بعدی واکنش نشان می‌دهند. (Mahajan, 2013: 521).

احزاب سیاسی همچو افراد مستقل نیستند که فقط به منافع کوتاه مدت بیاندیشند، بلکه آنها دارای اهداف درازمدت و برناه‎های راهبری اند. «احزاب سیاسی نهادهای دایمی و دارای برنامه‌ها و استراتژی‌های مشخصی هستند. به همین دلیل ناگزیر در برابر مردم پاسخگویی بیشتر از خود نشان می‌دهند تا اعتبار خود را در بلند مدت حفظ کنند. در غیر آن رأی مردم را در مراحل بعدی انتخابات از دست می‌دهند.» (بی بی سی، 27 فروردین 1392)

به این اساس، احزاب سیاسی از یک سو از طرف مردم مورد نظارت قرار می گیرند و باید در زمینه پاسخگو باشند، از سوی دیگر در نظام حزبی هر حزب همواره زیر ذره‎بین و نظارت احزاب رقیب قرار دارد و هر گونه کم‎کاری و بی‌توجه‎یی نسبت به خواسته‎های شهروندان سلاح لازم برای استفاده احزاب رقیب را فراهم می‎کند و در نهایت برگ برنده در انتخابات بعدی را به دست رقیب می سپارد.

(5-         فساد را کاهش می دهد؛

دو دور گذشته انتخابات پارلمانی و شوراهای ولایتی افغانستان نشان داده که نظام رای غیر قابل انتقال فساد زاست. نامزدان در زمان مبارزات انتخاباتی با پرداخت پول برای بزرگان محلی رای کسب کردند. «نوعیت متشتت مبارزات انتخاباتی در افغانستان که ناشی از سیستم انتخاباتی رای واحد غیر قابل انتقال در حوزه‎های انتخاباتی ولایتی می باشد طوری است که تفاوت اندک کاندیدان پیروز و ناکام را مشخص می سازد. این امر باعث فساد و خرید رای می‎گردد که در انتخابات افغانستان شاهد آن بوده ایم.» (رینالدز و کیری، 1391: 2) در این حال، در داخل پارلمان نیز فساد ناشی از این نظام ملموس بوده است؛ نمایندگان پارلمان در موارد متعدد یکدیگر متهم به فساد و فروش رای شان کرده اند تا جایی‎که سازمان ملل متحد با نشر گزارشی پارلمان افغانستان را بخشی از مشکل فساد خواند و نیز بسیاری پارلمان را "قلب فساد" می دانند. «از نظر بسیاری از مقام‌های حکومتی «قلب فساد» پارلمان است. برخی از نماینده‌گان پارلمان از نامزدوزیران پول می‌گیرند و بعد به آنان رای اعتماد می‌دهند. شماری از شرکت‌ها و سرمایه‌داران نامزدوزیران را حمایت مالی می‌کنند. آنان به نامزد وزیران پول می‌دهند، نامزد وزیران این پول را به نماینده‌های پارلمان رشوه می‌دهند تا رای بیاورند. وقتی رای آوردند، شرکت‌ها و سرمایه‌دارانی که آنان را حمایت کرده بودند، قرارداد‌های وزارتخانه‌ها را دریافت می‌کنند.» (منوچهر، روزنامه هشت صبح، سه شنبه ۱۱ میزان ۱۳۹۶)

با اینکه از یک جهت فساد در پارلمان افغانستان همچود دیگر حوزه ها عوامل متعددی دارد که نمی شود مشکل اصلی را به دوش نظام انتخاباتی انداخت و از جهت دیگر تا حالا هیچ تحقیقی میدانی وجود ندارد که به گونه مقایسه‎یی به بررسی سطح فساد در در نظام انتخاباتی رای واحد غیر قابل انتقال و نظام تناسبی پرداخته باشد «اما نظام انتخاباتی PR {تناسبی} که به درستی تنظیم شده باشد، زمینه‎ی تقلب و تخطی را در جریان انتخابات کاهش می دهد. و بطور موثرانه ظهور احزاب جدید سیاسی را تشویق می کند. و از خلاف کارهای که در جریان انتخابات ولسی جرگه افغانستان در سال های 2005 و 2010 میلادی اتفاق افتاد، جلوگیری می نماید. (رینالدز و کیری، 1391: 15)

«در تمام کشورهای دموکراتیک دنیا، پارلمان حکومت را نظارت می‌کند و بعد احزاب سیاسی بر پارلمان نظارت دارند. اگر در کشورهای دموکراتیک دنیا هم احزاب سیاسی وجود نداشته باشند، پارلمان‌های آنان هم فاسد می‌شود. احزاب سیاسی برای این‌که حوزه‌ی نفوذ و رای خود را از دست ندهند، چنان پارلمان‌ها را نظارت می‌کنند که هیچ نماینده‌ای نمی‌تواند قانون‌شکنی کند... بنابراین برای فایق‌آمدن بر فساد پارلمان در افغانستان، لازم است تا بر پارلمان کشور، دیسیپلین حزبی حاکم شود.» (بابک، روزنامه هشت صبح، سه شنبه ۱۳ سرطان ۱۳۹۶)

(6-         نمایندگی فراگیر و پارلمان قوی را ایجاد می کند؛

نظام رای واحد غیر قابل انتقال در دو انتخابات گذشته پارلمانی و سه انتخابات شوراهای ولایتی نشان داد که نمایندگی فراگیر و موثر را تثمیل نمی کند. این سیستم از یک سو موجب تلف شدن بالای شصت درصد رای مردم می شود که نمایندگی اکثریت را به پرسش می کشد و از سوی دیگر این نظام سبب شده است که جغرافیای وسیع از یک حوزه انتخابیه (ولایت) از نمایندگی محروم شوند. در چهارده سال گذشته برخی از ولسوالی ها هرگز موفق نشدند که نماینده‎ی در پارلمان و و یا شورای ولایتی داشته باشند اما برخی دیگر از ولسوالی‌ها در عین زمان دو و یا سه نماینده در پارلمان داشتند. در عین حال این نمایندگان فقط برای مناطق توجه کردند که از آن جاها رای کسب کرده بودند، نه کل حوزه انتخابیه. بنابراین، بسیاری از مردم خود را در آیینه پارلمان و شوراهای ولایتی کشور دیده‎ نمی‎توانند. همچنان پارلمانی‎که در نتیجه نظام انتخاباتی رای واحد غیر قابل انتقال بوجود می‌آید پارلمانی‎ست متفرق و پراکنده. «ورود افراد ضعیف و غیر وابسته به جریان‌های سیاسی پراکندگی و عدم انسجام اعضای پارلمان را در پی‌دارد و باعث می‌شود به گروه های کوچک و متعدد تقسیم شود و در عمل آشفتگی و نابسامانی به بار آورد.»

 برعکس نظام رای واحد غیرقابل انتقال، در نظام تناسبی احزاب سیاسی تلاش می‎کنند تا در همه مناطق حضور داشته باشند و کوشش می‌کنند نامزدان خود را از اقوام و مناطق مختلف انتخاب ‎کنند تا بتوانند رای لازم و مقبولیت بیشتری به ‎دست آورند. به همین گونه پارلمانی‎که در نتیجه این نظام انتخاباتی به تشکیل می‎گردد، پارلمانی‌ست حزبی که باید بر اساس وعده‌ها و برنامه‎‎های احزاب عمل کند. در این شرایط احزاب هم تلاش می‎کنند در درون پارلمان دست به تشکیل ائتلاف‎های حزبی بزنند و از این طریق در مقابل قوه مجریه قوی‎تر و موثرتر عمل کنند. در یک پژوهشی‎که توسط انستیتیوت مطالعات استراتیژیک افغانستان در سال 1396 راه‎اندازی شده است بیشترینه پاسخ دهندگان باور دارند که رای واحد غیر قابل انتقال تاثیر منفی بر کیفیت کاری و ساختار پارلمان دارد و آنها نظام تناسبی را برای افغانستان موثرتر می‎دانند. «بیشتر پرسش شوندهگان معتقدند که روش "رای دهی تناسبی" میتواند با پر رنگ کردن نقش احزاب و ایجاد پارلمان حزبی مشکلات موجود را تا حدودی حل کند.» (عرفانی، محمد و دیگران، 1396: 44). بنابراین، برآیند نظام تناسی ‎نمایندگی فراگیر و پارلمان مقتدرتر است.

(7-         نقش قومیت را کاهش می‌دهد؛

«یکی دیگر از معایب سیستم رای غیر قابل انتقال در افغانستان، صف‎بندی های قومی دانسته می‎شود که ائتلاف‎های سیاسی را با طعم قومیت، شکل می‎دهد. افکار عمومی افغانستان در آستانه انتخابات به گونه‎ی در محورهای قومی تجزیه می‎شود تا جایی‎که جناح‏های سیاسی پیامد نادیده گرفتن‎شان در قدرت را با مبارزات مسلحانه مشروط می‎کنند، و از به راه افتیدن جوی‎بارهای خون  هشدار می‎دهند.» (شهیر، محمد رفیق و دیگران، 1397: 63). انتخابات چند دور گذشته عملن نشان که بسیاری از مردم افغانستان تصمیم و رای شان بر مبنای قومیت استوار است و در نهایت هر کس برای فردی رای می‎دهد که از قوم خودش باشد. شاید به ندرت کسانی از این مرز عبور کرده باشند و برای فردی بیرون از قوم خود رای داده باشند. اساسن نظام رای واحد غیر قابل انتقال که بیشتر بر مبنای نامزدان مستقل است چنین زمینه‎ی را فراهم ساخته است. «دراین نظام چنانچه در انتخابات کشور ما دیده شد زمینه وسیع استفاده ابزاری کاندید ها از تنوع قومی ومذهبی ومنطقه وجود دارد و کاندیدان ازعلایق قومی وسیعا استفاده ابزاری می برند ودرواقع به نفاق قومی، زبانی، مذهبی و منطقه ‌ای دامن می زند و اقلیت‌ها از ورود به پارلمان محروم می ‌شوند و وحدت ملی شدیدا صدمه می بیند.» (منگل، سایت بامداد، 16 فروردین 1390)

«تنها نظام انتخاباتی که ائتلاف و هم‎پیمانی سیاسی را میان احزاب ترغیب کند در درازمدت راه را برای قومی‌زدایی از احزاب و همبستگی فراقومی خواهد گشود. سیاست زدایی از قومیت برای برای کامیابی مردم‎سالاری و فرایند بنای صلح کارگشاست.» (وفایی‎زاده، 1394: 20) نظام تناسبی‎ نظامی‎ست که احزاب سیاسی را ناگذیر به گذشتن از منافع قومی زودگذر می‎سازد و زمینه همکاری و ائتلاف‎های سیاسی فراقومی را فراهم می‎سازد. «این نظام با تشویق انتخاب کنندگان به معرفی خود بر پایه ملت و منطقه و نه بر اساس حوزه‎ی انتخابیه، یگانگی ملی را بیش‎تر می‎کند.» (هیوود، 1393: 339). در این نظام آنچه‌که رای و به تبع آن قدرت احزاب را افزایش می‌دهد توجه آنها به خواسته‏های گروه‎های مختلف و کسب حمایت اقوام و گروه‎های گوناگون اجتماعی است. «نظام تناسبی بیش از {هر} گزینه دیگر، احزاب سیاسی نیرومندی پدید می‎آورد و جامعه قومی زده را در کشوری همچو افغانستان دگرسان می کند.» (وفایی‌زاده، 1394: 20)

نتیجه گیری:

احزاب سیاسی مهم‎ترین و سازمان‎یافته‎ترین نیروهای سیاسی اند که در جوامع دموکراتیک در تنظیم مناسبات قدرت نقش ایفا می‎کنند. در عصر حاضر هیچ کشوری را نمی‎توان سراغ گرفت که بدون حضور و مشارکت فراگیر و پایدار احزاب سیاسی به دموکراسی واقعی دست یافته باشد. احزاب سیاسی با حضور در کارزارهای انتخاباتی رقابت‎های سیاسی را قاعده‎مند می‎سازند. اما احزاب سیاسی در یک کشور زمانی می‎توانند این نقش خود را به گونه‎ی موثر ایفا کنند که شرایط نسبی لازم فراهم باشد و قانون انتخابات آن کشور برای‎شان جایگاه ایفای نقش را مشخص کرده باشد.

با آنکه چیزی بنام بهترین نظام انتخاباتی در جهان وجود ندارد، اما برای هر کشور با توجه به فرهنگ سیاسی حاکم در آن کشور و فضای فکری غالب می‎توان یک نظام انتخاباتی را بهتر از دیگران دانست. در شرایط فعلی افغانستان هیچ نظام انتخاباتی نمی‎تواند عاری از مشکلات باشد، اما به باور بیشترینه پژوهشگران عرصه سیاست و انتخابات نظام رای واحد غیر قابل انتقال نامناسب‎ترین نظامی‎ست که در انتخابات پارلمانی و شوراهای ولایتی افغانستان مورد استفاده قرار می‎گیرد. این نظام هزینه‎ها را افزایش می‎هد؛ رای زیادی را تلف می‎کند؛ مشروعیت پارلمان را به پرسش می‎کشد؛ زمینه فساد را فراهم می‎سازد؛ روحیه همکاری را از بین می برد و مهم‎تر از همه مانع رشد و توسعه احزاب سیاسی می‎شود. در مقابل، نظام تناسبی نظامی‎ست که از طرف بسیاری از سیاست‎گران و پژوهشگران برای انتخابات پارلمانی و شوراهای ولایتی افغانستان پیشنهاد می‌شود. این نظام در کنار اینکه بیشرینه عیب‎های نظام رای واحد غیر قابل انتقال را مرفوع می‎سازد ناب‎ترین نظام برای تقویت احزاب نیز هست که در بیشترینه دموکراسی‎های جهان مورد استفاده قرار می‎گیرد. با آنکه در حال حاضر احزاب سیاسی افغانستان از مشکلات زیادی رنج ‎می‏برند اما برای مشارکت سیاسی واقعی و نهادینه ساختن دموکراسی در این کشور رفتن به طرف نظام حزبی گریزناپذیر است.

 

سرچشمه‎ها

فارسی:

1-   بابک، (1396)، فساد و پارلمان غیر حزبی، روزنامه 8 صبح، سه شنبه 13 سرطان.

2-   بال، آلن ر. پیترز، ب. گای، (1390)، سیاست و حکومت جدید، ترجمه: عبدالرحمن عالم، تهران نشر قومس، چاپ دوم.

3-   بشیریه، حسین (1382)، آموزش دانش سیاسی، تهران: نشر نگاه معاصر، چاپ سوم.

4-   بی بی سی، نظام انتخاباتی در افغانستان؛ 'مختلط' یا 'رای واحد غیر قابل انتقال'؟ 27 فروردین 1392.

5-   حاتمی، محمد رضا، علیزاده، محمد لعل، (1389)، مبانی علم سیاست، تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور.

6-   رینالدز، اندرو و کیری، جان (1391)، اصلاح سیستم انتخاباتی افغانستان، مباحث و گزینه های اصلاحات؛ واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان.

7-   سازمان امنیت و همکاری اروپا، (2005)، تیم حمایت از انتخابات افغانستان، پیشنهادات در مورد انتخابات پارلمانی 2005.

8-   شهیر، محمد رفیق و دیگران، (1397)، انتخابات افغانستان، بررسی فرصت‎ها و چالش‎ها، شورای متخصصان هرات، چاپ: ستاره نقره‎ای.

9-   عرفانی، محمد، محمدی، عبدالاحد، و نشاط، زلمی، (1396)، راه دشوار مردم سالاری در افغانستان، انستیتیوت مطالعات استراتیژیک افغانستان، .AISS-P-011- 2018

10-                   عزیزی، (2015)، نظام انتخاباتی افغانستان و ضرورت اصلاح آن، سایت جام غور، 25 جنوری.

11-                  علی بابایی، غلام رضا (1387)، فرهنگ سیاسی آرش، تهران: نشر آشیان، چاپ سوم.

12-                  قانون انتخابات افغانستان، منتشره 4 میزان 1395.

13-                  مایکل راسکین و دیگران، (1393)، نگاهی نو به مبانی علم سیاست، ترجمه‎ی علیرضا سمیعی اصفهانی، تهران: نشر مخاطب.

14-                  مرکز پژوهش‎های مجلس شورای اسلامی، (1383)، آشنایی اجمالی با: اصول و بنیادهای سیاست عملی، شماره مسلسل 6991.

15-                  منگل، دوکتور حبیب، (190)  نظام رای واحد غیرقابل انتقال غیردموکراتیک است، سایت انترنتی بامداد، 16 فروردین.

16-                  منوچهر، (1396)، فساد پارلمان، روزنامه 8 صبح، سه شنبه 11 میزان.

17-                  وفایی زاده، (1394) سیاست ورزی قومی و مشارکت سیاسی جوانان افغانستان، موسسه ابتکارات صلح افغانستان، ترجمه: رضوی.

18-                  هانتینگتون، سموئل، (1392) سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: نشر علمی، چاپ پنجم.

19-                  هیوود، اندرو، (1389)، سیاست، ترجمه عبدالرحمن عالم، تهران: نشر نی.

 

English References:

20- Hoffamn, Amanda L. (2005) Political parties, electoral system and democracy: A cross-national analysis; European Journal of Political Research 44: 231-244, 2005.

21- International Crisis Group, (2005), Afghanistan: From Presidential to Parliamentary Elections, Asia Briefing, No. 39, Kabul/Brussels.

22- Kapur, Anup Chand (2012), Principles of Political Science; Delhi: S. CHAND & Company ltd, 21st Revised Edition.

23- Mahajan, Vidya Dahar (2013), Political Theory (Principles of Political Science); Delhi: S. CHAND & Company ltd, Fifth Edition.

24- Robbin, Barnett R. (2005), Afghanistan: The wrong voting system, The New York Times, March 16, 2005,

 25- Schnider, E.Schat, (1942), Party Government, New York, Rinehart and Winston. 

26- Their, Alex & Warden, Scott (2017) Political Stability in Afghanistan, A 2010 Vision and Roadmap, Special Report, United Stated Institute of Peace.

 

Internet Sources:

http://www.bamdaad.org/politics/2122-2016-09-19-19-24-18.html

http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2013/04/130416_k05_aghan_eliction_law

https://8am.af/x8am/1396/04/13/corruption-and-non-partisan-parliament

https://8am.af/x8am/1396/07/11/parliaments-corruption

https://www.jame-ghor.com/archive/details/6599

https://www.nytimes.com/2005/03/16/opinion/afghanistan-the-wrong-voting-system.html

 







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



سلطان احمد آریا