عیدِ همیشگی و عشرتِ سرمد

۱۴ اسد (مرداد) ۱۳۹۹

هر روزی که در آن گناه صورت نگیرد آن روز عید است.

امام علی ع

 

گفتار حکما را باید آب حیات تلقی نموده و باییستی به عمق و جامعیت آن در حد توانایی پی برد. چنانچه کلام گهربار امام علی ع در مطلع این نوشته نشان میدهد که دین برای خوشی، سلامتی، همبستگی و سعادتمندی انسان برنامه ریزی نموده است. به همین مناسبت است که هر روز حد اقل ده بار در نماز از خداوند کریم تمنا میکنیم که «ما را به راه آنانی هدایت فرما که به آنان نعمت عطا فرموده ای». و بلعکس در هر مکانی که بی‌دینی  است در آن جا  گناه و خطا است؛ در آن محیط افسردگی، دردمندی و از هم گسیختگی، خودکشی و شقاوتمندی بیداد میکند.‌..

معصیت مصیبت بوده و استاد مطهری مینویسد: «در هر جای که گناه است در آن جا طلاق است».  اینکه یک فرد یا جامعه اینقدر افسرده، جنگزده، پر توقع، نا امید، بی نشاط، بی تحرک و توکل است نشان میدهد که چقدر با آموزه های اصیل دینی بیگانه است.

یکی از علت های عمده غمبارگی و تلخکامی بر آورده نشدن توقعات از دیگران است. خوشی را نیز دستیابی به یک نعمت بدون توقع از دیگران نامیده اند. در این مورد نیز امام علی ع شاهراه شادکامی و سبکباری را نمایان ساخته اند:

«حتی از فرزندان تان توقع نداشته باشید - ما سبکباران زودتر به منزل میرسیم».

خوشبختیم که آیات، روایات و ادبیات ما مشحون از این سبک زندگی شادکامانه است:

ترک آرزو کردم رنج هستی آسان شد

سوخت پر فشانی ها کاین قفس گلستان شد

قابل تعمق است که دینی که انسان را به شجاعت امر میکند در عین حال هشدار میدهد: «از گناه ات بترس!» گناهان روزگارانی جهانیان را به عزا تبدیل نموده است. پی آمد های خانمانسوزی این عصیانگری منجر به ویرانگری گردیده است.

از خدا خواهیم توفیق ادب 

بی ادب محروم ماند از لطف رب

بی ادب تنها نه خود را داشت بد

بلک آتش بر همه آفاق زد

اینکه امام کلمه نا فرمانی گناه را در سخن مورد بحث تأکید مینمایند بر گرفته از یک ضابطه ی  اصولی ذیل است:

«بدی نکردن مهمتر از خوبی کردن است».

ممکن شخص هم به همسرش آزار و اذیت برساند و هم به او محبت و معاونت نماید. وقتی به این شخص اعتراض صورت میگیرد بدی های خود را با توسل به خوبی های خود توجیه میکند. این در حالیست که «ما را به خیرت امید نیست شر مرسان».

در آن کلام حکیمانه توجه شده است که گناه و نا فرمانی خدا  باعث اذیت و‌ آزار 

گردیده و عید را به عزا تبدیل میکند. مثال دیگر: بعضی سیاسیون 

تحولی را با کودتا و کشتار و سرکوب تحمیل میکنند این در حالیست که مردم تحول شان را نخواسته و با زبان حال و قال میگویند:  «تحول تان را نخواستیم! لطفاً ما را با این جنایات تنزل ندهید».

چه بسا گناه که لذت  آن چند دقیقه ای و ندامت آن همیشگی است.

چه زیباست که حتی اگر لحظات را با ارتکاب گناه آلوده، تلخ و زشت  می‌سازیم؛ بازهم باب توبه و انابه، جبران و پوزش و استغفار و استتار برای ما معرفی و باز گذاشته شده است.

پس بن بست، دردمندی و عزا داری چرا؟!

به خصوص که آمرزگار مهربان در قرآن کریم فرموده است: «خداوند توبه کاران را دوست دارد». 

بنابرین و بقول حافظ:

عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است

عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما

روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد

زان سبب جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما

چه حکیمانه است که خداوند  قرآن را «بشری» یا خبر خوش و پیامبر بزرگوارش را بشیر نامیده. پیامبری که متبسم ترین فرد در بین اطرافیانش بود و شاگردی چون امام علی ع تربیت نمود. 

شاگردی که فرمود: «کسی که ترا می ترساند (هشدار میدهد)، در واقع ترا مژده میدهد».

پس «هر چه است از قامت تا ساز بی اندام ماست» و  اصل در اسلام و نظام هستی خوشی، شفا جویی، بهره مندی و زیبایی بوده و گناه، غم، بدی، دردمندی و زشتی عارضی اند. به همین منوال و به تعبیری قرآن کریم در سوره اسرا آیه ۸۲: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً -

و آنچه از قرآن فرو مى‌فرستيم، مايه‌ى شفا (ى دل) و رحمتى براى مؤمنان است و ستمگران را جز خسران نمى‌افزايد». یعنی اصل اولیه این است که قرآن کریم مثل پیام رسان آن «رحمت برای عالمیان» است. رهنورد این مقصد و مسیر نیز به قول اقبال باید چنان باشد:

مسلم استی بی نیاز از غیر شو

اهل عالم را سراپا خیر شو

قرآن حکیم برای آنانی که نسبت به آن آگاهی و عقیده دارند شفا و موجب رحمت است. اگر قرآن به کسی خسارت وارد میکند این یک پدیده عارضی بوده و به خاطر ستمگری و عدم شایستگی خودش است.

قرآن کریم در موارد متعدد بیان میدارد که «دوستان خدا نه ترسو استند و نه غمزده...» اگر چنین نیستیم پس از جمله خاسرین می‌باشیم...

 ظهوری پیامبر بشیر و نذیر ص نزدی مولوی بلخی «کامرانی ابدی» توصیف گردیده است:

جامه سیه کرد کفر نور محمد رسید

طبل بقا کوفتند ملک مخلد رسید

گشت جهان پر شکر بست سعادت کمر

خیز که باری دگر آن قمرین خد رسی

از پی نامحرمان قفل زنم بر دهان

خیز بگو‌ مطربا «عشرت سرمد» رسید

در این مشرب رشته ی «عشرت جاوید» سر به خورشید می ساید:

بیدل خبر از عشرت جاوید رساندی

جامی زدی و نشه ی جمشید رساندی

زیر و بم اقبال به ناهید رساندی

ای ذره سر ناز به خورشید رساندی

ما اینقدر آگاه نبودیم زجاهت

در این مشرب اگر رنجی نیز باید داشت همچون امام سجاد؛ این «زیباترین روح پرستنده» چنین رنج شکوهمندی باید داشت:

«بدرود ای بزرگترین ماه خداوند و ای عیدی اولیای خدا...

بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها. بدرود ای یاریگر ما که در برابر شیطان یاریمان دادی... بدرود ای که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودیم و هنوز رخت بر نبسته از رفتنت اندوهناک».

گریستن هم در این مدرسه خندیدن را بدنبال دارد چنانچه به قول بیدل: 

هر شبنم از این گلشن تمهیدی گلی دارد

با گریه مدارا کن چندان که اثر خندد

اساسا «دنیا، دنیای برعکس هاست».

خوشا نماز و نیازی کسیکه از سری درد

به آب دیده و خون جگر طهارت کرد

این نوع نگاه مبتنی بر جهان بینی توحیدی می‌باشد که به قول حکما یکی از خصوصیات آن «بهجت آفرین» بودن آن است.

  این نحوه نگرش باعث رویش مسرت و ریزش معصیت گردیده و انتخاب عید و عزا نیز در دست خود ماست.

داشتن عزیزی مثل شما ایام ما را عید ساخته و این را یک «عیدی» تلقی مینمایم. عید با عظمت قربان را برای تان صمیمانه تبریک عرض نموده و از خداوند کریم از داشتن عزیزی مثل شما خوشنود و سپاسگزارم. 

روز تان عید و شب تان برات!







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



احمد زکی حسینی