رهبرنما هاي قومي ما سپر رهبران غيرملي بوده اند

۵ قوس (آذر) ۱۳۹۸

تاريخ افغانستان پسا خراسان كه اكنون دو قرن و اندي از آن مي گذرد، نشان مي دهد كه ما يك "ملت" نبوده ايم و فرآيند هاي كه بتواند اين روند را نهادينه و تسريع ببخشد، هيچگاه شكل نگرفته اند. 

نبود رهبران ملي،عدم موجوديت عدالت و قانون در سطوع مختلف جامعه و بسا موارد ديگر كه مرتبط با بحث ملت-دولت شدن و عكس آن است، مانع جدي شكل گيري اين فرآيند بوده است.

اكثريت قاطع رهبران افغانستان قومي بوده اند تا ملي. اگر رهبري هم در اين كشور برنامه، هدف و استراتژي ملي داشته و براي متحد ساختن اقوام و تبار هاي كشور كار كرده، اين فرصت و مجال با دخالت هاي "بيگانگان" و توطئه هم ميهنان "مزدور" از دست رفته است.

با تاسف اين خطه همواره محل تلاقي رقابت هاي شرق و غرب بوده است، اما هيچگاه سردمداران سياسي ما نتوانسته اند، از اين فرصت ها استفاده ي بهينه كنند. آخرين موردش همين حكومت هاي آقايان كرزي و غني است كه تمام فرصت هاي دولت-ملت سازي را در چپاول، تقلب و تعصب و ايجاد شكاف هاي قومي، سمتي و زباني برباد داده اند. 

اقوام و تبار هاي مختلف اين سرزمين همواره قرباني منافع خانوادگي و گروهي حاكمان خائن و مزدور بيگانه بوده اند. بزرگاني كه از اين اقوام برخاسته اند تا در جايگاه رهبري تكيه كنند، بسياري هايشان بزودي دچار هواي نفس خود شده و براي منافع شخصي و خانوادگي خود تلاش كرده اند-تا مردم. 


در انجيل جمله اي به اين مضمون آمده است: 

چه سود اگر شخص همه ي دنيا را ببرد، اما نفس خود را ببازد.

در جامعه ما كم نيستند رهبر نما هايي كه اين جمله بخوبي شامل حال شان مي شود. اين اشخاص قدرت و ثروتي فراوان بدست آورده اند، اما مردم و حمايت آنها را از دست داده اند.

از همين رو، اين دسته جات همواره كوشيده اند تا براي حفظ قدرت و سرمايه هاي غارتي خود در خدمت رهبران متعصب، غيرملي و خائن قرار بگيرند و سپري شوند براي فاشيسم قومي در اين كشور.

اتكا به قدرتي كه هدفش خدمت به مردم نباشد و ثروتي كه بصورت غيرمشروع بدست آمده باشد، زبوني و نوكري مي آورد. 

از پيامبر اكرم حضرت محمد(ص) پرسيدند كه جهاد اكبر كدام است؟

ايشان فرمودند: خودسازي و مبارزه با هواي نفس.

بنابر اين، امروزه مسؤليت مردم به ويژه جوانان ما اين است كه با چشم انداز استراتژيك به قضايا و آينده كشور نگاه كنند و با برگزيدن رهبران صادق، دورنگر و برنامه محور ثبات و ترقي را در كشور آبایي شان تضمين كنند.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

شاهنشاه 02.12.2019 - 04:29

 آقای رفعت حسینی! فکر میکنم آقای نوابی بحث از این نداشت، تا حاکمان دورۀ شرارت و فساد را که بنام دورۀ جهاد مسمی شده، یکایک بررسی و روی اعمال شان در این دوره، کماکان انگشت بگذارد، آنگونه ای که ملاحظه میفرمایید، مقاله خیلی کوتاه نوشته شده. بحث ایشان از چگونگی استفاده از فرصتها در یک دورۀ معین است. امکاناتی که امریکاییها در اختیار کرزی و غنی گذاشته بودند، هیچگاهی آن را بخاطر دولت و کشور سازی در اختیار ربانی و مجددی و سیاف و دیگران قرار ندادند، بلکه برای این دومیها بخاطر بربادی وطن کمک میکردند و اینان هم نقش خود را بخوبی انجام دادند و سرزمین و مردم را به پرتگاه تباهی کشانیدند. اما کرزی و غنی، تمام کمکها و فرصتها بخاطر آبادی و رفاه را همه در اختیار خویش و تبار خود قرار دادند و در نهایت یک قومی که با مدنیت دشمنی دارد، همه رشته اقتصادی و سیاسی جامعه را در دست گرفت. بنااً، از دید من اگر در مورد قوم پرستی و یکه تازی قومی کرزی و خاصتاً غنی حرفی در میان آید، نباید از آن برانگیخته شد، زیرا واقعیتی که در آن هیچ پنهانکاری راه ندارد.

رفعت حسینی27.11.2019 - 15:38

 آقای نوابی، ازدریچه دیدمن بهترآن می بودتاشما درنگاشتهء خویش ازهمهء «رهبر نما»هایی که پس ازکنفرانس بن ، ازچانس برای خدمت بمردم افغانستان، استفاده های نارواکردندوتنهابدارایی های فردی خودافزودند، یکه یکه نام میبردید. آیا ربانی ها ومسعودها ومجددی وسیاف واسماعیل وقانونی و.... ووابستگان آنان ((خدمتگاران درست وپاک نفس ودادگر!!)) برای باشندگان مسکسین وبینوای افغانستان بودند؟ آیا همهء آنان کارنامه های انسانی و<خراسانی> دارند؟ چرا ازین آدمها وهمانند های آنان به {صراحت‌ودلیری} نام نبردید؟؟؟؟ آیا تنها وتنها کرزی وغنی [ گنهکار] میباشند؟؟
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



غلام اکبر نوابی