هنر هاي زيبا و تعصبات در افغانستان

۲۷ میزان (مهر) ۱۳۹۸

از استقلال سياسي افغانستان به همت مرحوم اعليحضرت امان الله صد سال گذشت و درين صد سال  جامعه افغانستان نه تنها مدني نشد و روز به روز خراب تر شد  و تعصب مخصوصا در  مقابل زنان به أوج آن رسيده است  و بنياد هاي حقوق بشر و مدني كه بعد از انعقاد دموكراسي صادراتي امريكايي عرض اندام كردن ناكام ماندند تا جامعه را مدني سازند . كشتن شرم آور فرخنده مثال  است از يك جامعه غير مدني .

جامعه مدني آن است كه مردم به اساس قانون زندگي ميكنند و امروز كه مردم اروپايي و امريكايي بطور نسبي  آرام هستند براي اين است كه بعد از انقلاب كبير فرانسه كه تاثيرات آن در اروپا جهان شمول بود روز به روز اروپا را با قانون ساختند و اويكه  قانون را مراعات نكرد سر بريدند . بلي اويكه مخالف حقوق انسان بود و مخالف قانون كه به  راي أكثريت تصويب شده بود سر بريدند . 

يكي از موضوعات حاد در كشور مقام زن  است در مقابل مرد . جامعه اي ما نه تنها كه مدني نيست قومي و قبائلي است . در اسلام حقوق زن و مرد از نگاه مدني مساوي  است و قرآن جزئي ترين تبعيض بر عليه زن روا نداشته است . اما وقتي مساله خواندن و  موسيقي و رقص مطرح ميشود اگر مردان ميخوانند درست است و اگر زنان ميخوانند درست نيست . اگر مردان مي رقصند درست است و اگر زنان مي رقصند درست  نيست . جالب اينكه اتن كه يك رقص پرشور است روا است و ديگر رقص ها روا نيست. در حاليكه در دين ناسيوناليزم وجود ندارد. در هيچ جاي قرآن و حديث ما پيدا نه مي كنيم كه رقص حرام است . مهمتر اينكه در اسلام همان چيزي كه براي مردان حرام است براي زنان هم حرام است . نكته ديگر اينكه در يك جامعه مدني هيچ كس به كار يك ديگر  مداخله نه مي كند . مردم تنها نزد قانون مسول هستند و اما در كشور ما هر كس  يك ديگر را به كفر محكوم ميكند . چون خودش رقص را خوش ندارد. كسي كه مي رقصد او را فاحشه خطاب ميكند و اگر مخالف قضيه پشتونستان باشد او را خاين خطاب ميكنند . در حاليكه رقص در جهان امروز يكي از هنر هاي زيبا است و عقايد سياسي مردم هم بايد به اساس ماده هاي قانوني احترام شود.  جوانان افغانستان بايد بسيار روي مدني ساختن جامعه كار كنند  و طبقه مذهبي را كه سألها مردم را زير عنوان دين و سنت استثمار كرده اند بايد مبارزه كرد. حالا كه دوران سلطنت و كمونيزم و طالب سازي خلاص شد بايد نگزاريم كه استثمار شويم و اعلم آزادي را بالآ كنيم . دين از سياست جدا نيست و اما دين تحميل هم نميشود. وقتي مردم  حق تفكر   و حق آزادي فردي را بدون  ماده هاي قانوني  نداشته باشند و به نام  عنعنه. توسط يك گروه كنترل شوند وضع ما بسيار رقت بار است .  يا خود ما بايد براي خود تصميم بگيريم و ماده قانون بايد وجود داشته باشد  كه در لواي قانون زندگي كنيم در غير آن با انارشيزم زندگي مي كنيم  و اين زندگي بسيار فلاكت بار خواهد بود مثليكه است







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



داکتر فرید یونس