نقدی بر کتابهایِ نقد ناشدنی-۱
۳۰ سرطان (تیر) ۱۳۹۸
(نرم افزارِ کتابت)
بر اساس مجموعه ای از کتابهای تاریخی که همدیگر را تایید میکنند ادعا میشود: ” بخش اصلی علوم عربی (اسلامی) مشرق زمین مرهون خلاقیت ایرانیان است و بدون هیچشک و شبههای مهمترین دانشمندان کشورهای اسلامی مانند رازی و ابن سینا و بیرونی به ایرانیان تعلق دارند. “ (5)
ایرانیان کلمات فلسفه، منطق طب و ریاضی و محاسبات و... به زبان عربی انتقال داده اند." روشنفکران نخبه ایرانی خودشان را وقف اسلام و زبان عربی کردند و به شکل گرفتن و گسترش تمدن جهانی اسلام کمک نمودند به گونهای که گفته میشود ایرانیان سلسله جنبان توسعه تمدن اسلامی بودند“ (3)
" صحنه علم و فرهنگ وسیعترین و پرشورترین میدانهای خدمات ایرانیان به اسلام است. ایرانیان افزون بر نقش مهمی که در سیاست و کشورداری در جهان اسلام داشتند، در صحنه علم و فرهنگ نیز بس کوشا بودند. “ (7)
"ابنخلدون در جای از مقدمهی خود میگوید: در جامعهی اسلامی نیز، چه در علوم شرعی و چه در علوم عقلی، اغلب پیشوایان علم ایرانی بودند. جز در مواردی نادر و اندک و چنانچه برخی از آنان منسوب به عرب بودند، زبانشان فارسی و محیط تربیتشان ایرانی بود. بیگمان آن ایرانیان از نوادگان همان ایرانیان دانشپرور دوران باستان بودند. در بررسی آثار برخی از آنان، مانند بیرونی، میبینیم که به ایران باستان نیز اشارههائی دارند. “ (9)
اذکائی در کتاب فهرست ماقبل الفهرست کوشیده کتابهای مذهبی و فلسفی و همچنین متون علمی از هندسه و ریاضیات تا پزشکی ایران باستان را نام ببرد. "بسياري از اين كتابها در نخستين قرون اسلامي از پهلوي به عربي ترجمه شدند. “ (6)
جنبههاى علوم مختلف که در دوره ساسانیان تکامل یافته بود به دورههاى اسلامى منتقل گردید. " کتابهای بسیاری در زمینهی اخلاق و حکمت عملی از زبان پهلوی به عربی ترجمه شد. این آثار در زبان کهن ایران اندرزنامه و پندنامه خوانده میشدند و در فهرست ابن ندیم دراین زمینه ذکر شده که ترجمه یا اقتباس از آثار پهلوی است. “ (4)
"به نوشته ابن نديم 70 عنوان كتاب در موضوعات پزشكي ، سياست ، فنون جنگي و داستان از پهلوي به عربي ترجمه گرديد . “ (8) و " بسیاری کتاب های دیگر داشته ایم که با عناوین آن آشنا نیستیم و این عناوین آشنا و آن ناآشناها وترجمه عربی تمامی آن ها و این ها، اینک و بنابر بهانه معمول، شاید هم براثر یک توطئه و تهاجم دیگر، همگی مفقود شده است و البته فراموش نکنیم که ظاهرا این کتاب ها و عناوين ، با این همه واژگان كثير و درباره این همه مدخل متنوع را، با خط و زبان پهلوی نوشته اند، که اگر اساس آن زبان را بر اسناد همزمان بگذاریم، حتی ۵۰ واژه که به کار بیان دین، علم، فلسفه، حكمت ویا حتی پند و اندرز بيايد، به خود ندیده است. پس چگونه چنین معجزه ای روی داد و چه گونه با زبانی چنين الكن صدها کتاب در مقاله ها و مقوله های مختلف پدید آمد. از آثار این توانایی در طول قرن ها، جز چند سنگ نوشته، که از ناتوانی کامل در بیان و زبان و اندیشه حکایت دارد، چیزی به دست نمی آورند. “ (1)
“واژه نامه اسدی طوسی اثبات میکند که تا هزار سال پیش، مخزن زبان وبیان فارسی جز هزار واژه عاميانه برای مصرف روزمره، نداشته و خوانديم تا قرن سوم هجری اندازه زبان فارسی به بالای شعر هم نمی رسیده است؛ حال چه گونه باور کنیم که ۲۶۰۰ سال پیش، با فرهنگ و زبانی چنين الكن، تدارک متن هایی تا این حد غنی و سرشار از تغزل و حكمت»، ممكن بوده است؟. “ (1)
به استناد تاریخ ادبیات یکهزار ساله ادبیات فارسی نو، تمام غنای فرهنگی، ادبی این زبان در شعر و شاعری خلاصه میشود. و با استناد همین گنجینهً های ادب پارسی موجود که نشانگرمیزان زیبایی، شیرینی و دیگر محاسن است، زبان فارسی قدرتی فراتر از صنعت شعر وشاعری نمیتوانسته داشته باشد. این ادبیات با همه شکوه و عظمت خود تماما تقلیدی از ادبیات عرب است. به همین دلیل قواعد نظم ونثر فارسی نو همه عربی است
" ابتدایی ترین لغات علوم مختلف و حتی نام این علوم غیر فارسی و عمدتا عربی هستند. زبانهای ایرانی مانند فارسی به واسطه فقر لغات کاربردی در حوزه علوم وفنون تخصصی و ضعف دایره لغات مرتبط با مباحث عقلی و عرفانی همچنین علوم اجتماعی و... امکان تفکر در اینگونه مسایل برای متکلمین این زبانها محال می سازد." (2) اگرچه ایرانیها مدعی گسترش علوم مختلف در دنیا و انتقال آن به سایر ملل هستند ولی زبانهای ایرانی به واسطه ضعف و فقر زبانی حتی قدرت انتقال مباحث و دانش در میان متکلمان خود را هم ندارند.
فرهنگ و تمدن مشهور به ایرانى ـ اسلامى که ایرانیان صاحبان اصلی علوم و فنون مختلف و کتابهای متنوع علمی شمرده میشوند."عناصر و اجزاءِ سازنده آن{فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی} اغلب خاستگاهی ایرانی داشتند که از سوی دیانت جدید تأیید شده بود." (10) بعضا افرادی با کمال وقاحت با حذف لفظ اسلامی“ (عربی) آنرا ایرانی می نامند.
محافل علمی و روشنفکری ملیگرا هنوز عزادار سوزانده شدن کتابهایی بهه دست اعراب هستند که فقر مطلق زبانهای ایرانی در زمینه کلمات انتزاعی، تمدنی و علمی ،حتی تصور وجود چنین کتابهایی را در تخیلات را نیز میبندد اما توهم همچنان راه را بر ایشان باز نگه داشته است.
وسعت و کثرت متون و اسناد تاریخ نگاری رسمی عقل ها را به تعطیلی کشانده است. محققین بدون مشخص کردن زبان، خط و ابزار نگارش و با اقتدا به کتابهای مشکوک منسوب به قرنهای اولیه هجری از وجود کتابهای متعدد در قرون اولیه هجری و قبل از آن سخن میگوید. بارومندان به اباطیل تاریخی ابتدا میبایست به این موضوعات ساده وبدیهی و صدالبته بنیانی جواب دهند که کدامیک از زبانهای ایرانی و بدون وجود کلمات انتزاعی، تمدنی و علمی امکان و توانایی انتقال دانش وعلوم مختلف به سایر ملل را داشته است.
روشنفکری جامعه ما در برابر القائات ابن ندیمی، بی اراده تر از بٌز ابن_عربی* بوده و ریش ایشان گرفتار پنجه نویسندگان کتابهای کهنه تاریخی بوده. هرآنچه آنها نوشتند اینها بدون ذره ای تامل باورکرده اند. " هنوز کسی دامن همت نبسته تا معلوم کند چه تعداد از ۷۵۳۰ کتابی که ابن ندیم معرفی می کند و مؤلفين آن ها، هویت و حیات واقعی داشته اند. “ (1) و تا چه میزان از فرموده های ایشان درباره افرادی مانند مزابا ،ارسطرخس يوناني اسكندرانی ، ابيون بطريق و یا کنکه و جودر و نق هندی ، قابل پذیرش است .
نگاهی به تعدادی از اسامی کتابهای مندرج در الفهرست ابن ندیم بندازیم که درباره مانی مینویسد:مانی دارای هفت کتاب است که یکی به فارسی و شش به سوری ، زبان سوريا ، بوده و از آن جمله است: كتاب سفرالاسرار، مشتمل بر چندین باب ، باب ذكر الديصانيين. باب شهادة بستاسف على الحبيب . باب شهادة على نفسه ليعقوب ، باب أبن الأرمله، که نزد مانی همان مسیح مصلوب است که یهودیان به دارش آویختند، باب شهادت عيسى على نفسه في يهودا ، باب ابتداء شهادة آدم علی عیسی. باب السقاط عن الدين۔ باب قول الديصاتيين في النفس والجسد . باب الرد على الديصانيين في نفس الحياة . باب الخنادق الثلاثة، باب حفظ العالم. باب الأيام الثلاثة . باب الانبياء . باب القيامة این بود محتویات کتاب سفرالاسرار، کتاب سفر الجبابرة مشتق بر کتاب قرائض المساعين . باب فرائض المجتبين ، كتاب الشابرقان - مشتمل بر باب انحلال المساعين باب انحلال المجتين ، باب انحلال الخطاة، کتاب سفرالاحياء - مشتمل بر ، کتاب قرقماطيا - مشتمل بر...» (ابن ندیم، الفهرست، ص ۵۹۸)
" ظاهرا آگاهی های کنونی ما، از مجرای مستندات و مکتوبات اسلامی، خلاف درک عالمانه و درست ، حرکت کرده است، چنانکه با خواندن متن بالا به جای تشکیک در صحت آن و گماشتن ظن جعل بر شخص و كتاب ابن_ندیم، معصومانه همین گفتار پریشان و بی اساس را، موجب و مدرک وجود مانی گرفته ایم. “ (1)
" اگر مقرر برعقل و نقد بود، باید به کم می پرسیدیم مگر در عهد مانی، خط و زبان فارسی بوده است که او كتابی به آن خط بیاورد و سئوال کنیم این همه الفاظ عربی مبهم و فاقد معنا که ابن ندیم عناوین کتاب های مانی قرار داده، چگونه به آن عهد ، یعنی ۴ قرن مقدم بر طلوع اسلام، مکتوب شده که اندک نشانی از کتاب نویسی به خط و لفظ و لسان عرب از آن زمان ندیده ایم. از همه شگفت آورتر این که ابن ندیم اطلاعات اش را درباره فرهنگ و مؤلفين ایرانی پیش از اسلام، نه به عنوان ناقل ، بل به عنوان شاهد بیان می کند! “ (1)
پایان قسمت اول
*بنابر یک داستان تاریخی»» یکی از فلاسفه به خاطربیان نظریاتش تهدید شده بود. این دانشمند از خوف جان با بز خانه اش هم کلام میشود و نظریاتش را به آن حیوان زبان بسته میگوید و با بیان هر مطلبی ریش این بز مفلوک را میکشید و به طبع آن سر بز به نشانه تایید می جنبید . ممکن است این داستان مربوط به شخصی به غیر از ابن عربی باشد که در این صورت پوزش می خواهم.
منبع اصلی:
1 سلسله کتابهای "تاملی در بنیان تاریخ ایران،" ،ناصر پورپیرار، انتشارات کارنگ، ، 1379 تا 1394
سایر منابع
2 دربارهی فقر فرهنگی عجمان و گسترش زبان فارسی، بهرام نورمحمدی،نشر یافته در:آرشیو ژورنال ایران شناسی
خراسان زمین، افغان موج و جام غور
3 فهرست ماقبل الفهرست ( آثار ايراني پيش از اسلام ) پرویز اذکایی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1375
4 Yarshater, Ehsan (1999). "The Persian Presence in the Islamic World". In Hovannisian, Richard G; Sabagh, Georges. The Persian Presence in the Islamic World. New York: Cambridge University Press. ISBN 9780521591850
4 فرهنگ ایران پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، محمد محمدی ملایری، توس، 1374
5 _ دانشمندان ایرانی، شهرام تقی زادهانصاری ، روزنامه اطلاعات ، چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۳
6 كتابخانههاي ايران پيش از اسلام". دايرهالمعارف اسلاميه.4 ج 8، ص 148-150؛
7 مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۴، ص۳۸۴ ـ ۳۸۸، تهران، صدرا.
8 تاريخ كتاب در ايران ، انتشارات اطلاعات ، 1388
9 فرهنگ و تمدن اسلامی دروغی به پهنای سرزمینهای اشغالی توسط اسلام!! محمد علی مهرآسا سایت عصرنو
10 جامعه ی ایرانی در مواجهه با اعرابِ مسلمان، حسین مفتخری، تاریخ اسلام، دیماه سال 1382
11 الفهرست، ابن ندیم،
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
بنده خدا | 11.07.2020 - 12:01 | ||
والا بنا بر روایاتی که از زمان پیامبر مونده،درزمان ظهور پیامبربه تعداد انگشتان دست باسواد در کل شبه جزیره عربستان نبوده،ضمنا قبل از اسلام زبان رایج در ایران پهلوی بوده و نه فارسی،و فارسی بعدازاسلام زبان جدیدی بوده ،پس مشخص که واژه های کمتری از عربی که جهانی شده داره،در نهایت بهش بزرگی از واژه های که عربی به حساب میارید در حقیقت واژه های هستن که از پهلوی وارد عربی شدن و معرب شدن.لطفا توهم دانایی نداشته باشید. |
شاهین | 28.07.2019 - 20:47 | ||
۱ - هو الفاعل: او کرنده است. یا کننده است در گذشته ما کرنده یا کننده ی خود را نمنده و نماینده می گفتیم که در لاتین هم اجینت می گفتند و یک معنی میدهد. ( او نموده است = او کرده است ). ۲- هو المفعول: او کردگی است. او نمودگی است. ۳- هُوَ فَعَلَ: او کرد. ۴- هو فُعِلَ: او کرده شد. ما می بینیم که زبان عربی شکلی دگری دارد از تصریف افعال عربی تقلید ناممکن است. آیا فعل کمکی و فعل پیوند در این تصریف عربی دیده میشود؟ نی! ما پیش از دین اسلام زبان داشتیم و یک زبان بالای تصریف فعلی استوار است. نه سری اسم و نه سری عبارت. و کتاب گاتا هم از عربی تقلید شده است؟ « به همین دلیل قواعد نظم ونثر فارسی نو همه عربی است » این یک جفنگ است. مولانا و حافظ و دگر بزرگان از قرآن مجید تقلید می کردند چون مسلمان بودند. و نه از عربی و مولانا درباره ی پارسی چه گفته است آنچه که در عربی نیامده! گفته ی مولانای بزرگ اعتبار دارد یا این نوشته های پوپنک زدگی؟ و یگانه زبان دلخواه من زبان عربی است. و زبان دین ما عربی است. هر کسی که چیزی بگوید پس باید ثابت کند و در باد هوا رها نکند و این گفته ها همه پوپنگ زدگی اند. |
بهرام نورمحمدی | 26.07.2019 - 07:17 | ||
جناب شاهین و دیگران. بنیان اندیشی بر روی جعليات و اشتباهات کلان در تاریخ نگاری رسمی تحقیق میکند. هدف نهایی این مطالب متفاوت از دعواهای قومیتی ترک و فارس و یا عربی است |
شاهین | 22.07.2019 - 01:54 | ||
همین زبان عربی چی دارد؟ نخست فعل پیوند ندارد. دوم بسته زبان عربی ات دوزمان دارد. ۱ - فعل گذشته. ۲ - فعل مضارع. دگه چه دارد؟ |