دکتر علی شریعتی در افغانستان

۷ سرطان (تیر) ۱۳۹۸

چهل و دو سال از مرگ دکترعلی شریعتی (1356- 1312 خورشیدی/ 1977 – 1933) چهرۀ معروف جریان اسلام گرایی می گذرد. او را اسلام گرایان شیعه  در ایران بدلیل تاثیر و نفوذش بر جریان اسلام سیاسی که از این جریان،  انقلاب اسلامی 1357 تحت رهبری آیت الله خمینی شکل گرفت، معلم انقلاب می گویند.  اما نقش و تاثیر شریعتی بر اسلام گرایی افغانستان نیز قابل توجه و برجسته بود.

 

آثار شریعتی منبع تغذیۀ فکری نهضت اسلامی افغانستان

آثار و افکار شریعتی در افغانستان در همان زمانی راه خود را باز کرد که جریان اسلام گرایی در حال نفوذ و حضور فزاینده و گسترده بر مراکز آموزشی و تحصیلی عصری(مدارس و دانشگاه) در افغانستان بود. هر چند شریعتی نویسنده و تیوری پرداز شیعۀ انقلابی بود و بر اسلام گرایی شیعۀ افغانستان اثر گذاری بیشتر داشت، اما حوزۀ اثرگذاری وی در افغانستان شامل اسلام گرایی سنی نیز می شد. آثار شریعتی با توجه به زمینه های مساعد زبانی، دینی و فرهنگی در افغانستان خوانندگان و علاقمندان بسیاری داشت.

 

اسلام گرای چپ

یکی از عوامل جاذبه های شریعتی در میان جوانان اسلام گرا و متمایل به اسلام گرایی در افغانستان استفادۀ او در نوشته ها و بحث هایش از مقولات متداول در فرهنگ سیاسی چپ بود. شریعتی واژه ها و اصطلاحات مروج در ادبیات چپ را پسوند اسلامی می داد و آن را با مقولات و کلماتِ با صبغۀ دینی می آمیخت و بگونۀ مترادف بکار می برد. استفادۀ شریعتی از انقلاب، آیدئولوژی و غیره که پسوند اسلامی را به آن اضافه می کرد به این کاربرد شریعتی بر می گشت. مقولاتِ مانند استثمار، استضعاف، مستضعف، استحمار، قسط و عدل  را به گونه ای بکار می برد که با نظریات چپ مارکسیستی همخوانی و همسویی پیدا می کرد. حتی او از سوسیالیزم اسلامی و خدا پرستان سوسیالیست سخن می گفت.

شریعتی در بحث ها و نوشته هایش بر مسایل اسلامی با نگاه جامعه شناسی و رویکرد انتقادی وارد می شد. این نیز به جذابیت و مقبولیت شریعتی در میان جوانان متمایل به اسلام گرایی جامۀ سنی و شیعۀ افغانستان می افزود. مثلاً شریعتی برخی باورهای مذهبی شیعه را به نام شیعۀ صفوی مورد نقد قرار می داد و از شیعۀ علوی و انقلابی سخن می زد.

نکتۀ جالب و قابل توجه این است که این ویژگی اسلام گرایی چپ شریعتی برای مارکسیست لنینیست های چپ افغانستان نیز جذابت داشت. مارکسیست های چپِ کتاب خوان و تحصیل کرده در افغانستان آثار شریعتی را با علاقمندی می خواندند.

 

تاثیر افکار شریعتی بر اسلام سیاسی در افغانستان

شریعتی در افغانستان با آثار خود جریان اسلام گرایی را در بگومگوهای خیابانی و نشست های توام با گفتگوهای سیاسی و فکری با جریان چپ تقویت کرد. جوانان هوادار جریان اسلامی از نوشته های شریعتی در ارائۀ دیدگاه های و باورهای شان برای تردید نظریات چپ و مبارزه با نظام غربی و کمونیزم استفاده می کردند. نثر روان و زیبای شریعتی و رویکرد تاریخی و جامعه شناسانۀ وی  در معرفت دینی که با مباحث و مسایل عصری و مدرن تلفیق داده می شد، جوانان اسلام گرا را در محیط مکتب(مدرسه) و دانشگاه مجذوب می کرد.

شریعتی از اسلام قرائت آیدئولوژیک و انقلابی داشت که این قرائت جوانان متمایل به اسلام گرایی را در افغانستان بدنبال آثار و افکار او می کشاند. یادم نمی رود که در سال 1356 در دانشگاه کابل وقتی  چند تن از محصلان هوادار جریان اسلامی یا نهضت اسلامی دانشگاه بر سر این جریان و ضرورت مبارزه در جهت انقلاب اسلامی سخن می گفتند، یکی از آن ها برای ترغیب مبارزه و ستیزه جویی اسلامی به این گفتۀ منسوب به شریعتی استدلال می کرد:

"در آن میدانی که لازم است تو حضور داشته باشی، غیبت داری، برابر است که در نماز خواندن باشی یا شراب نوشیدن"

البته داکتر علی  شریعتی با نوشته ها و دیدگاه هایش دین اسلام را در حد یک آیدئولوژی انقلابی که در دوران حیات او این مقوله خریدار و طرفدار بسیاری داشت، تقلیل داد. این دیدگاه شریعتی به گسترش اسلام سیاسی و انقلابی که در واقع خشونت و انقلابی گری را برای تشکیل حکومت اسلامی تشویق می کرد، انجامید و از این زوایه بر اسلام گرایی افغانستان تاثیر گذاشت. شریعتی در واقع در ایران و افغانستان که زبان و قلمش زبان این کشورها بود به روحیۀ ستیزه جویی و نابرده باری اسلام انقلابی دامن زد و آثار و افکار او در شکل گیری جریان افراط گرایی اسلامی نقش داشت.

 

کاهش اثرگزاری آثار شریعتی در افغانستان:

در سال های جهاد افغانستان یا جنگ حکومت حزب دموکراتیک خلق و قوای شوروی حامی این حکومت که عرب ها و تفکرات سلفی گری آنان وارد جریان اسلام گرایی و جهادی سنی شد، تاثیرات افکار شریعتی بر این جریان کمرنگ گردید. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری آیت الله خمینی که به حکومت آیدئولوژیک و فرقه ای شیعه منتهی شد عامل دیگری بود که متدرجاً از تاثیر و نقش شریعتی در اسلام گرایی جوامع سنی و به خصوص در میان جریان اسلامی سنی افغانستان، کاست.

اگر شریعتی امروز حیات می داشت آیا او هم چنان از دیدگاه هایش در مورد آیدئولوژی و انقلاب اسلامی حمایت می کرد و انقلاب اسلامی را برای قسط و عدالت و رهایی مستضعفین جامعه از یوغ استکبار و استثتمار مستکبرین ضروری تلقی می کرد؟

به نظر نمی رسد شریعتی که تشیع صفوی را انحرافی و مخالف روح انقلابی تشیع علوی می پنداشت، تشیع حاکم ولایت فقیه مدل تلطیف شدۀ همان تشیع صفوی را مورد تایید و تمجید قرار می داد. اگر شریعتی در چهل سال حکومت اسلامی ایران حیات می داشت، جای او در زندان بود و یا در غربت غرب. بدون تردید برای شریعتی تبعات اسلام گرایی و یا نهضت اسلامی افغانستان نیز قابل تایید و پذیرش نبود. و شاید شریعتی اگر حیات می داشت امروز قرائت آیدئولوژیک خودش را از اسلام نمی پذیرفت و آن را مورد نقد قرار می داد.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

عبدُاَللّه27.10.2019 - 09:35

 "باِسم اَللّه اَلرّحمن اَلرّحيم ..وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ رَبِّ ٱجۡعَلۡ هَـٰذَا ٱلۡبَلَدَ ءَامِنًا وَٱجۡنُبۡنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ 35 سوره إبراهيم.." "به شناسه بی کمداشت خداوند پرمهر بسیار مهرآور ...هم آنگه گفت ابراهیم: بالاکشاننده! گذار این بزرگ سرزمین روراستیُ دور ساز مراُُ فرزندهام که بندگی میکنیم بُتها ۳۵ دسته بندی شده ابراهیم.." بینید! منافق شدن یا کَنده شدن از "اَلله""بی کمداشت خداوند" هم آیینش سودی ندارد، این گفته چه باری دارد؟ {..اگر شریعتی در چهل سال حکومت اسلامی ایران حیات می داشت، جای او در زندان بود و یا در غربت غرب. بدون تردید برای شریعتی تبعات اسلام گرایی و یا نهضت اسلامی افغانستان نیز قابل تایید و پذیرش نبود. و شاید شریعتی اگر حیات می داشت امروز قرائت آیدئولوژیک خودش را از اسلام نمی پذیرفت و آن را مورد نقد قرار می داد...} دو دستاورد از سخنت دارم، میگویید آیین آشتی با "اَللّه" خوب نیست،هم کشورهای آیینمند خوب نیستند بجاش باختر جایگاه پناهگاه هست،؟ نه؟! اینجا داریم کسهایی که به هر سازی دارندمیرقصند، هم هر چه دارندبر زبان میآورند، کاری به کارشان ندارند،چه رسد که زندان روند،، تو کشور شما هم اینگونه هست،باری برخی پارا بیشتر ازمرزشان دراز میکنند، هم میگذارند زیر گذر خودروهای سنگین، خوب پایشان ناخواسته له میشود، در نوشتن در سخن اگر نسنجیده رفتار کنیم "بی کمداشت خداوند" را خوش نمیآید، که دچاربرخوردسخت خواهدشد،نمونه پزشکی که میخواهدیک دودی تریاکی رادرمان کند!نبایستی روزهای آغازین بهش ناسزاگوید یا رُخش را بکوبددیوار،بایستی آهسته بازبان خوش، با رفتار خوش، بانوشتن درمان نامه درمانی خوب داشته باشد،، دست از کَنده شدن، نفاق بر دارید،کشورهای آییمند اسلامی همیشه بهتر از کشورهای بیگانه هم بیگانه زده هستند، جور اردوغان که سکولارهست جورکشورهای بودایی که روهینگیایی رامیکُشدرفتارمیکند،یا بنسلمان که جورآمریکایی ها داردبه کشورهای دگرمی‌تازدنباشیم،روسُ چین کمونیزم همبازگرا هم دشمن ماهستند،که دارندبافرهنگ بی بندباری ازراه رسانه به ما میتازند، شیعه سنی گرایی جوریهود نصاری گرایی سودی ندارد،درگذشته پرستی هم بیهوده هست، "اَللّهمَّ""بی کمداشت خداوندا" مارا هم فرزندهامان را برپاساز پیوستت دار سمت همنشین خانه ات در مکه با نماز هم میوه ها توش افزا رزقمان کن
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد اکرام اندیشمند