گمراهی تا کجا؟

۱۴ ثور (اردیبهشت) ۱۳۹۸

"...کتاب خدا را به رآی خویش تفسیر کند،وحق را چنانکه دلخواه اوست تعبیر کند.... صورت او صورت انسان است و دل او دل حیوان ،نه راه رستگاری را شناسد، تا در آن راه رود و نه راه گمراهی را که از آن برگردد، چینین کس مرده ای است میان زندگان. پس کجا میروید؟ و کی باز میگردید؟ که علامتها بر پاست و دلیل ها هویداست ونشانه ها بر جاست .  گمراهی تا کجا؟" (حضرت علی "ع"  نهج البلاغه خطبۀ ۸۶)

کشور نیک نام وپر افتخار ما در تاریخ جهان،از اواخر قرن ۲۰ و اوایل قرن ۲۱ توسط ماجراجویان سیاسی با نغمه های اغواگرانه، تقلیدهای کورکورانه، افراط ها وتفریط های احساساتی وابلهانه بدون توجه به رشد تاریخی و اجتماعی جامعه، ملت واحد را با روح زیبای  آن به آزادی، عدالت و پاکی، فاسد و پارچه پارچه  ساختند وتخم جهل و کینه توزی و عداوت را بذر نمودند و تا هنوز بدون توجه به آینده گروه از سیاستمداران پوپولیست ودیندران ظاهرالصلاح با نیرنگها وبدعتها و بابحث وجرهای فریبکارانه که برای همه تکراری و خسته کننده است . تا حق مردم در انتخاب سرنوشت شان بدزدند.

سیاستمداران منفعتجو و امتیاز طلبی که با برگزاری مذاکرات گویا " بین ا لافغانی" در کشور های خاریجی به رقابت می پردازند ودر این المپیادسیاسی در کشور کوچک مانند قطر  با هم جنگ ودعوی دارند،که، کی باید در این المپیاد سیاسی شرکت ورزد، ولی جرگه مشورتی را که درآن بیشتر از سه هزار نمایندگان افغانستان  اشتراک ورزیده بودند  اگر چه مانند همیشه دولتی و فرمایشی بود ولی نمایندگان همان مرز و بوم بودند،تحریم نمودند چرا؟اینان در طول هیجده سال درعالیترین مقامات دولتی همه کاره بودند وبا وجود کمک های سرشار امریکا ،سایر کشورهای جهان و حمایت وپشتبانی سازمان ملل بجای تامین صلح و امنیت و ایجاد شرایط مساعد برای رفاه اجتماعی جز فقر و وبدبختی برای اکثریت دستاوردی دیگری نداشتند، بزرگترین عامل  شکست وفجایع دولتهای خودکامه طی چهل سال آخر بی اعتمادی آنان به مردم افعانستان و وابستگی آنان به قدرت‌های خاریجی بوده است،آنان افغانستان و شهرهای آن را به مناطق کاخ نشین و کوخ نشین تبدیل و بدتر ازهمه طبقه متوسط و میانه را حاشیه نشین گردانیده اند،" درشهر ها هرچه است هرزگی است و لودگی درکشور هرچه است قساوت است و دد منشی "و بد تر ازهمه که این مسله اعتماد مردم را به آینده تاریک و خشونت های سیاسی وفرهنگی را فربه تر گردانیده است.

تحریم کنندگان بزدل وریاکاراند ،به مردم اعتماد ندارند، در داخل محافظه کارانه ورذیلانه به موعظه های اخلاقی می پردازند ولی در خارج دولت را به غضب قدرت متهم می نمایند، از گفتن حقیقت بامردم خود عار دارند که جاهل ونادان اند،اما درخارج به طمع دریافت کمک خودرا نماینده بر حق مردم معرفی میکنند، اگر بزدل وریاکار نبودند باید در جرگه مشورتی  اشتراک می ورزیدند وازداخل عاقلانه وبدون احساسات از قانون دفاع وی که نازی را محکوم میکردند و صدای خودرا بگوش نمایندگان سرتاسر  مردم افغانستان  می رسانند. آنان جرات وشهامت مقابله منطقی را  در مقابل بی عدالتی های اجتماعی ندارند،ازاد نیستند،شریک جرم وخیانت های اجتماعی واقتصادی در دارایی های دولت هستند، جنگ وصلح زرگری بخاطر تقسیم قدرت وثروت دارند،مخالفت آنان با دولت به خاطر حفظ امتیازات غیر قانونی می باشد.ولی اشرف عنی با وجودیکه یک سیاستمدار خشن وپرخاشگر است اما دولتمرد ضعیف ومتردد است اونمی داند که جنگ با دزدان و چپاولگران باعث محبوبیت دولت در افکار  مردم میگردد، او نیز صلاحیت وتوانایی دفاع از اموال وسرمایه های دولت را نداردمخالفین سیاسی او از حقوق و امتیازات بی سابقه مالی وسیاسی  و  دولتی بر خوردارند و نیروهای امنیتی کشور محافظین سرمایه‌ها وخانواده های انان می باشد وبکشور های خارجی سفر می نمایند و  واگر این امتیازات از انان  گرفته شود لااقل شرایط برای مبارزات برابر ومساویانه برای سایر نیروهای سیاسی ایجاد میگردد ولی متاسفانه اشرف غنی زبان دموکراسی ،ذات و طبیعت دیکتاتوری دارد،او نمی تواند عشق را جایگزین تنفر و همکاری را جایگزین تعصب کند.

آفت گمراهی های سیاسی بدتر از طوفان وطاعون است،بزرگترین قدرتهای جهان در طوفان های گمراهی های سیاسی سقوط نموده اند، دین وفرهنگ مهم ترین عامل وحدت ملی برای کشوری مانند افغانستان می باشد، متاسفانه سیاستمداران گمراه دین و حق را مطابق منافع زود گذر  خودتعبیر و تفسیر می نمایند چالشهای فرهنگی و قومی برای آینده افغانستان خطرناک تر از دشمنان گردیده است،ما تا هنوز نمی دانیم در کجای تاریخ قرارداریم،دنیا در جستجوی آینده می باشد ولی مادر اثر گمراهی و ظلالت های سیاسی و اختناق های مذهبی دستخوش جنگ،فقر،جهالت و نادانی گردیده ایم وبیم آن میرود که این غرور وگمرایی ها مارا دچار تند گرایی ها و خشونت های بد تر از امروز بگرداند.برای نجات از گمراهی ها باید تابع اراده متین ،کار و عمل گردیم،بزرگان تاریخ میگویند اراده کردن چیز بزرگ است،زیرا عمل وکار نتیجه اراده است ،کار همیشه با موفقیت همراه است،اراده گشاینده درهاست،کار درها را پشت سر می گذارد و موفقیت در انتظار است تا برسر تلاشهای آدمی تاج بگذارد. افغانستان با وجود تلاشهای کوردلانه منفعتجویان سیاسی برای ابد درسیاهچال ظلالت و گمراهی نگاه نمیگردد،نسل با اراده و عاشق و تشنه به کار در راه است.

 

دکتور علی احمد کریمی _ امریکا    







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



دکتور علی احمد کریمی