پرخاشگری دینی - در گسترۀ امپراتوری اعراب – بخش بیستم

۲۱ دلو (بهمن) ۱۳۹۷

پرخاشگری دینی

- در گستره ای امپراتوری اعراب - 

 

نظر گذرا به تاریخ  فراز و فرود  امپراتوری عرب

- از ظهور پیامبر اسلام تا جنبش "بهار عربی" –

 

۱. پیش گفتار: "امپراتوری معاصر"  در تضاد با ساختار  "دولت-ملت"

۲.  اوج و زوال امپراتوری های ساسانی و بیزانس: دو امپراتوری مقتدر زمان

۳. زیرساخت مادی و پیوند های اجتماعی عرب ‌های بادیه نشین

۴. شهر مکه، زادگاه پیامبر اسلام  در واحه ‌ای پهناور حجاز

۵. هجرت پیامبر  اسلام، ساختار  "دولت-شهر مدینه"

-  نخستین سنگ بنا های امپراتوری عرب _

۶. "پیامبر اسلام، بانی تیوکراسی و پایه گذار امپراتوری  عرب ‌ها

۷. "غارت و باج گیری" به مثابه زیرساخت ها برای گسترش "حاکمیت الهی مدینه"

۸. فتی‌شیسم "بکارت" و تبعیض جنسیتی  

۹. توجیه قرآنی "تیوکراسی اسلام" – رابطه "حاکمیت الهی" با شمشیر 

۱۰. بحران جانشینی پیامبر اسلام: جدال زعامت میان «مهاجران و انصار»

۱۱. امپراتوری اموی ها: نظام موروثی „اشرافیت قریش"  - دمشق محور –

۱۲. امپراتوری عباسی ها: انتقال قدرت سیاسی در درون ساختار قبیله قریش -بغداد محور-

۱۳. فروپاشی امپراتوری عرب: "فرسودگی تاریخی"، اوج فرقه گرایی و  فساد

۱۴. امپراتوری اسلام در رویارویی با تضاد های درونی و تهدیدهای خارجی

۱۵. فروپاشی امپراتوری عثمانی و تاثیر آشکار آن بر جهان اسلام

۱۶. مسخ فرایند فورماسیونِ « دولت – ملت » در جهان عرب

۱۷. گفتمان بنیاد گرایی از جنبش اخوانی تا مدرسه دیوبندی

۱۸. ابعاد فرایند تراژیدی تاریخی جهان عرب

۱۹. بهار عربی: از یک جرقه حریق برمی‌خیزد

۲۰. تیوکراسی در رویارویی آشکار با دموکراسی

۲۱. رویکرد ها

 

 

بخش بیستم

 

پنجم: آیین سلفی: الماواردی و ابن تیمیه

پس از نظر گذرا بر آیین وهابیت، اکنون ریشه های عقیدتی گروه دولت اسلامی - جزم گرایی دینی و دیگر ستیزی سیاسی -   مورد بررسی بیشتر قرار میگیرند. 

گروه "دولت اسلامی" خود در دامان اندیشه عقیدتی "وهابیت-سلفی" پرورش یافته، در رزمگاه "جهاد متعرض القا عده" تجربه آموخته و در کارزار مبارزه مسلحانه در سرزمین های عراق و سوریه بزرگ گردیده است.

ولی نظر به استکبار عقیدتی اش گروه دولت اسلامی از یک سو با نظام تمامیت گرای وهابی در ریاض و از سوی دیگر با "سازمان مادر"، یعنی القا عده در "تباین و تبانی" به سر می برد. گروه دولت اسلامی در مورد مبارزه سیاسی و نظامی علیه دیگر کیشان به مثابه "مشرکین و مرتدین" با گروه های دیگر "جهاد متعرض" هم سویی دارد. از همین جا است که راهبردی و راه کار این گروه ها، به ویژه "دولت اسلامی" و القا عده بر یک تعبیر مشخص دینی استوار می باشند. از سوی دیگر این دو گروه هم مشروب در دو بخش باهم همزیستی تنش زا دارند:

  • هر دو گروه تلاش می نمایند، تا اضافه بر بسیج نیروهای ذخیره ای هراس افکن کلاسیک در سرزمین های اسلامی، هرچه بیشتر نیروهای تازه دم افراطی جوان و آراسته با باور های آیین سلفی را از سرتاسر جهان بسیج نموده و به کارزار جهاد بفرستند.
  • هر دو گروه از هیچ امکانی دریغ نمی نمایند تا از طریق " اقرار لفظی و وفا داری با اصول سلفیه" هرچه بیشتر تسهیلات نظامی، حمایت های سیاسی و پشتیبانی های مالی نهاد های متصلب دینی کشور های عربی خلیج فارس و قسماً دولت های تمامیت گرای این حوزه را بدست آورند. در ین راستا هر دو گروه تلاش دارند تا نقش رهبری خویش را نه تنها در کار زار جهاد پیاده کنند، بلکه با پیش روی های نظامی و بیدادگری های دینی بر مشروعیت "خلافت"، به تعبیر خود صحه بگذارند.

اصول عقیدتی و ریشه های سیاسی گروه های جهادی متعرض از عقاید الماوردی به مثابه راه گشای نظری سلفیه، نظرات ابن تیمیه به مثابه گره کشای عملی سلفیه و در اخیر از بن عبدالوهاب به مثابه جزم گرای رزمی  سلفیه آب می خورند.    

 الماوردی: پیشتاز نظری سلفیه

الماوردی - أبو الحسن علي بن محمد بن حبيب البصري الماوردي - (از سال ۹۷۴ عیسوی تا ۱۰۵۸ عیسوی) در شهر بصره عراق چشم به جهان کشود، به مثابه یک فقیه و پیرو مذهب شافعی در بغداد، پایتخت امپراتوری  متزلزل عباسی ها از شهرت زیاد برخوردار گردید. [۱۳۱]

 الماوردی در دربار خلفای عباسی - القدیر بالله ( از ۹۹۱ تا ۱۰۳۱) و قایم بالله ( ۱۰۳۱ تا ۱۰۷۴) - در راستای توجیه دینی استبداد امپراتوری عباسیان خدمات شایانی نمود. خلیفه القدیر به فقهای نامدار چهار مذهب تسنن (شافعی، حنفی، حنبلی و مالکی) وظیفه داد تا جزوه های دینی در مورد توجیه دینی احکام دولتی به مثابه "حل المسایل" بنویسند. از جمله  جزوه “کتاب الاقناع"، اثر الماوردی مورد پسند خلیفه قرار گرفت.  البته الماوردی اثار دیگر نیز در خدمت توجیه دینی استبداد خلیفه تحریر کرده است.  از جمله می توان از این کتب نام برد:

أدب الدنيا والدين

- الأحكام السلطانية

- قانون الوزارة

- سياسة أعلام النبوة

- تفسير القرآن "النكت والعيون"

به نظر الماوردی زعیم، به مثابه رهبر و امام، جانشین (خلیفه) پیامبر اسلام بوده و مکلف است تا مطابق به احکام اسلامی در راستای تحکیم "نظام الهی" عمل نماید. الماوردی با نقل قول از آیت ۵۹ سوره چهارم قرآن [۱۳۲] " اطاعت کنید از الله، اطاعت کنید از رسول و اطاعت کنید از صاحبان قدرت – امیر، امام و خلیفه – "  "فرمانبرداری مطلق" امت اسلام را  از زعیم شان اشتقاق می نماید. به این ترتیب الماوردی با قاطعیت تمام حق هر نوع مقاومت علیه خلیفه را رد می نماید.  به نظر الماوردی، خلیفه یا امام بایست  چهار پیش شرط را بر آورده سازد:

۱) دارای عقل سلیم باشد،

۲) به مثابه فقیه، در اصول و احکام دین اسلام وارد باشد،

۳) از طریق "شورای حل و عقد"، مجلس فقها و علمای دین انتخاب گردد و در اخیر

۴) از تبار قریش، یعنی قوم پیامبر اسلام باشد.

 

الماوردی می افزاید که خلیفه می تواند جانشین خویش را نیز خودش انتخاب نماید. پس از بر گذاری "مراسم بیعت"، امت اسلام مکلف است تا از "خلیفه" اطاعت کند، حق ندارد اوامر او را رد نماید و  خلیفه نمی تواند پس از بیعت عزل گردد. به نظر الماوردی امت اسلام در یک وقت تنها و تنها دارای یک خلیفه می  باشد، و هم زمان نمی تواند که دو یا بیشتر خلفا و امرا در سرزمین اسلام حاکمیت نمایند.  خلیفه می تواند که با هدف پیش رفت امور، برخی صلاحیت ها را به اشخاص دیگر (وزرا) انتقال دهد.  به این ترتیب الماوردی تلاش می کند تا از طریق این  خوانش دینی، قیادت متزلزل خلفای عباسی را استحکام بخشد. به همین لحاظ او هر نوع مقاومت و مخالفت را مردود میداند. از همه مهمتر اینکه - نظر به خطرات تجزیه طلبی در سرزمین های پیرامونی خطه اسلام – الماوردی  هر نوع تجزیه طلبی را منافی احکام  اسلام قید می نماید. الماوردی بر یک اصلی تاریخی امپراتوری اسلام پناه برده "موالی ها"، یعنی مسلمانان غیر عرب و هم چنان وا بستگان اقوام غیر قریش را از حق قیادت و حکم روایی محروم می گرداند.

الماوردی در آغاز انقراض امپراتوری اسلام می زیست. زمانی که پس از او ابن تیمیه، فقیه بزرگ دیگر بنیاد گرا که در سال ۱۲۶۳ عیسوی چشم به جهان باز کرد، سرزمین خلافت اسلامی تجزیه گردیده و حکم روایی خلفای اسلام با توجیه دینی مضمحل گردیده بود. در همان زمان است که مغل ها بخش های زیاد امپراتوری اسلام را تصرف کرده و شهر بغداد، پایتخت خلافت اسلامی را با خاک یکسان نمودند. علاوه بر حملات تعرضی و تخریبات گسترده، که امرا و حکمرانان مغول از سوی  شرق در سرزمین های مفتوح اعراب روا داشتند، شاهزاده ها و شوالیه های غرب زمین به نوبت  خویش و بنام دین مسیح به جنگ های صلیبی پرداخته و در بین سال های  ۱۰۹۹ تا ۱۲۹۱ عیسوی بیشتر از هشت مرتبه به سوی بیت المقدس هجوم بردند.

 ابن تیمیه: گره گشای عملی سلفیه

ابن تیمیه - ابوالعباس تقی الدین احمد ابن تیمیه - در حران، در جوار شهر دمشق تولد شده (۱۲۶۳ تا ۱۳۲۸)،  یک عالم توانای اسلامی و مبارز پر آوازه ای زمان خویش بود. ابن تیمیه در اثر مشهور ش "آلسیاسه و الشریعه" فرمانروای قلمرو اسلام را "ظل االله الارض" – سایه خدا بر زمین – می خواند. ابن تیمیه خود پیرو مذهب حنبلی بوده و به مثابه یک فقیه بزرگ در خدمت الملک المنصور قرار داشت.  گرچه که نزد ابن تیمیه آیات به حیث وحی آلهی، سنت پیامبر اسلام، ارشادات خلفای راشدین و راهنمایی های صحابه کرام به مثابه منابع و اصول اسلام ناب صدق می نمایند، ولی او به حیث یک فقیه، ارشادات خلفا و راهنمایی های صحابه را تحت پرسش می برد.  به تعبیر ابن تیمیه همه زوایا و حواشی منابع فکری و دینی "بدعت در دین" شناخته شده و در نتیجه بی ایمانی، شرک و کفر خوانده می شوند. از همین نگاه شعار ابن تیمیه، در "برگشت به قرآن و سنت پیامبر" خلاصه می شود. به باور ابن تیمیه اسلام ناب با تصوف، علم کلام و فلسفه آلوده گردیده است. از این جهت او در آثارش در رد "متصوفون، متکلمون و فلسفیون" بر آمده است. مطابق به ساختار امت اسلامی همان زمان، ناشی از عدم  وجود خلیفه و چند پارچه گی امت، برخلاف الماوردی به نظر ابن تیمیه همزمان چندین "امام" می توانند در قلمرو اسلام وجود داشته باشند؛ مشروط بر اینکه  شریعت پیاده گردد. به نظر ابن تیمیه درک وحدت الهی از طریق تعقل نا ممکن می باشد.

این شیوه دید ناشی از تعبیر دینی ابن تیمیه در دستور کار پیروان بنیاد گرا قرار گرفته و هر کسی که  بر خلاف آن  تلاش یا عمل کند، بایست خطر "تکفیر" را بپذیرد. جزای اعمال "کفر" قتل است. در مورد وابستگی  خلیفه و امام به قریش، و از این طریق به پیامبر اسلام، ابن تیمیه ارشادات و قرائت اسلامی الماوردی را مورد پرسش قرار میدهد. ابن تیمیه به این نظر است که خلیفه شرط نیست که وابستگی تباری به قریش داشته باشد، ولی باید به صورت حتم عرب باشد. [۱۳۳]

ولی درمورد این که "موالی"، مسلمان غیر عرب تبار نمیتواند خلیفه باشد، ابن تیمیه با الماوردی هم نظر است. ابن تیمیه در جمله فقهای محسوب می شود که از قرآن و سنت پیامبر – به تعبیر خود شان – جزا های سخت و سنگین اشتقاق کرده اند: از جمله برای "قطاع الطریق"، قتل از طریق بریدن سر و برای عمل زنا سنگسار تا  آخرین رمق.

تعبیر الماوردی و ابن تیمیه از قیادت خلیفه و امام، ولو با تفاوت های جزیی، منجر می گردد به آنکه زعیم امت اسلامی، توجیه دینی و الهی دریافت نموده، به مثابه ظل الله تنها در مقابل الله مسئول و حساب ده بوده و امت فاقد "حق مقاومت و بازرسی" می باشد. به این ترتیب الماوردی و ابن تیمیه با سلب حق خلافت از مسلمانان غیر عرب در لجن زار نژاد پرستی غرق گردیده، اساس اقتدار گرایی دینی را گذاشته و با خوانش امروزی دین به نفی دموکراسی رفته، الزامات هر نوع حساب دهی زعمای سرزمین اسلام را رد می نمایند و د ر نتیجه زمینه ساز فساد اداری گسترده میگردند. گروه دولت اسلامی پیرو نظرات الماواردی و این تیمیه بوده و ابوبکر بغدادی، امیرالمومنین این گروه  همه فجایع و نا روایی های که گروه او مرتکب میشوند، با قرائت دینی همین سلفیون توجیه مینماید.

 







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



دکتر سید موسی صمیمی