جایگاه و نقش جوانان در جامعۀ افغانستان

٢ جدی (دی) ١٣٨٩

جوان و یادر ارتباط به جایگاه و نقش جوان در جامعه چنین میگویم که اولیا دین ما در مورد جوانان رهنمودها و فرمایشات متعددی داشته و دارند و پیوسته جوامع و مسئولین را با این مضمون که (جوانان را دریابید پیش از آنکه دشمنان شما به آن ها دست یابند) مورد خطاب قرار داده و میدهد. از سوی دیگر سرمایه اصلی تمام جوامع و کشورها به ویژه جامعه افغانی برای پیشرفت ، نیروی انسانی به ویژه نیروی جوان که در کشور ما با توجه به جوانی جمعیت مسئولیت دولت و دستگاه های فرهنگی برای جلوگیری از آسیب های مبتلا به این قشر و جهت دهی به این نیروی عظیم چندین برابر است و در صورت عدم ثمره این نیرو، شاهد تبدیل آسیب ها و تهدیدها خواهیم بود. نقش جوانان درهمه عرصه ها تعين کننده وسازنده بوده است. اگرازگذشته هاي دورتاريخي صرف نظرنموده ونقش جوانان را دريک سده اخيرکشورمان مورد پژوهش وارزيابي قراردهيم، بخوبي ميتوانيم پي ببريم که جوانان کشورمان دراين سده پسين چه نقش وسازندگي داشته اند. ومنشاي اثرچه دگرگوني هايي بوده اند.ازآغازروشنگري تا ايجاد نهضت مشروطيت وبعداً پيروزي يک نظام سياسي مترقي مبتني برديد گاه وافکارمدرنيته وسرانجام فراچنگ آوردن استقلال وتأ مين حاکميت سياسي ملي وداراي اراده خودي دردهه دوم سده بيست وآغازدوردوم فعاليت جوانان درفروپاشي حاکميت مطلقه سلطنتي ظاهرشاهي وتشديد روشنگري فراگيرومتشکل دردهه چهل وايجاد گروه هاي متعدد سياسي با افکاروانديشه هاي نوين همه وهمه برمي گردد به نقش خلاق جوانان درراستاي پاسداري ازارزشهاي ملي بوده است.

بنابراین در زمینه آسیب های جدی حاکم بر جوانان این سئوال اساسی مطرح میشود که وظیفه و مسئولیت دستگاه های و موسسات فرهنگی در قبال جوانان چیست؟

 آیا ادارات،وزارتخانه ها و نهادهای دولتی توانسته اند در تقویت نیروی جوان و شکوفایی آنها قدم های قابل توجهی را بردارند یا خیر؟

به نظرم بزرگترین تهدید برای جوانان ما بحران هویت میباشد و در این خصوص معتقد است: جدی ترین بحرانی که ممکن است در جوانان یک جامعه خود را نشان دهد، بحران هویت است که از آن به آشفتگی هویت، اختلال هویت و فقدان هویت نیز  میتوانم نام ببرم. جوان در این موفعیت خاص سنی که مصادف است با بلوغ کامل و آشنایی با تفکر منطقی و احیانا" ورود به دانشگاه، به اقدامات جدی تری برای آشنایی بیشتر با حقوق و تکالیف اخلاقی و اجتماعی و بطور کلی یافتن معنی (خود) احتیاج دارد وی پیوسته از کیستی خود سوال می کند و در حقیقت در جستجوی هویت است. چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ اجتماعی که در این راستا هویت فردی به معنای هویت اجتماعی به معنای هویت فرهنگی و چگونگی ایفای نقش های اجتماعی شان است.

من می افزایم: نقش هویت در ثمردهی کلیه فعالیت ها مهم و اساسی است چنانچه کلیه فعالیت ها مهم و اساسی است چنانچه از بعد خداشناسی و معرفت دینی این نقش چنان مهم است که در دستورات دینی ما نیز آمده است که (من عرف نفسه فقد عرف ربه) بنابراین خودشناسی به معنی یافتن هویت، مقدم بر خداشناسی و از ملزومات آن است.

همچنان امام صادق (ع) می فرماید که (آیا تصور میکنی که موجود کوچکی هستی؟ در توعالم بزرگی نهفته است). از مولوی نیز درین زمینه تذکر یافته است که شخصی همواره از خدا میخواست که گنجی به او بدهد. پس یک شب درخواب میبیند که برای یافتن گنج در فلان منطقه تیری در چله کمان بگذارد و آن را رها کند، شخص با عمل به این فرمان به گنجی نرسید. شب دیگری در خواب همان ندا به او گفت: تیر را در چله کمان بگذار اما بدون اینکه آن را به سوی خود بکشی رها کن. شخص این بار مطابق آن خواب عمل کرد و تیر زیر پای خودش افتاد که این تمثیل نشان میدهد گنج خود بوده است و او بایستی خود را بکاود و به گنج برسد.

 با توجه به این مقدمه میتوان درک وتعریف روشنتری در خصوص هویت و بحران هویت داشته باشیم. به لحاظ اجتماعی چنانچه جوان دچار اختلال هویت باشد در معرض مخاطرات و تهدیدات جدی قرار میگیرد و به تعبیر دیگر میتوان گفت بسیاری ازآسیب های اجتماعی درخلال شکل نگرفتن این هویت صورت میگیرد، که ذکر آنها خود مجال دیگری میخواهد. من علائم شکل گیری هویت و در مقابل آن بحران هویت را چنین ارزیابی میکنم: شناسایی این علائم مشکل به نظر می رسد اما به طور کلی اتخاذ اهداف بلند مدت، الگوهای صحیح دوستی؛ هدایت رفتار جنسی، دارا بودن ارزش های اسلامی و اخلاقی ، وفا داری روحی و داشتن خط مشی زندگی از مشخصات شکل گیری هویت بوده و از جلوه های فقدان و بحران هویت میتواند به دل مشغولی های بی هدف، تاثیرپذیری شدید و توجه به ظواهر و به ویژه پیروی از مدها اشاره کرد. به نظر می رسد افرادی که به نوعی دچار بحران هویت هستند، عوامل تشکیل دهنده هویت فردی شان را در خارج از خود و در پدیده هایی زودگذر میبینند و به محض تزلزل در آن عوامل بیرونی ؛ آنها نیز دچار تزلزل و در آخر منجر به شکست میشوند.

من همچنین برای رفع این معضل چنین پیشنهاد میکنم که اولین گامی که به نظر میرسد برداشتن آن لازم و ضروری است، ایجاد ارتباط صحیح و مناسب از سوی مسئولان و خانواده ها  با جوانان است و ایجاد ارتباط و نفوذ هم به نوبه خود میتواند از سوی آنان باعث شناخت بهتر و بیشتر باشد. اینرا میتوان مقدمه ای برای انجام برنامه ریزی های مناسب و سنجیده در نظر گرفت. چون برنامه ریزان و مسئولان امور باید در اقدامات فرهنگی خود به این نکته توجه داشته باشند که ضمن حفظ و نگهداشت فرهنگ بومی و ملی؛ شرایط مساعد دسترسی به فرهنگ های بومی و ملی؛شرایط مساعد دسترسی به فرهنگ های دیگر را فراهم کنند.

بنابراین اخذ فرهنگ بیگانه یا رها کردن فرهنگ ملی قابل قبول نخواهد بود و به نظر می رسد تنها راه حل مناسب؛ ایجاد تعادل میان فرهنگ اصیل و ملی جامعه و برخی زمینه های مثبت فرهنگی دیگر کشورها باشد. اما این تعادل هنگامی برقرار میشود که پایه های فرهنگ ملی به قدری مستحکم پایه ریزی شود که بتواند در مقابل فرهنگ های دیگر ایستادگی کند.

از سوی دیگر توجه همه جانبه به نیازهای جوانان که نیازی به بازشماری آن احساس نمیشود.باعث جلوگیری از تک بعدی شدن جوانان شده و در مرحله بعد جلوی خلاها و نیازهای برآورده نشده و منجر به بحران هویت را نیز می گیرد. بنابراین چنانچه جامعه بتواند به طور همزمان نیازها و تمایلات جوانان را به طور جامع شناسایی کند و پاسخ به این نیازها داده شود، می توان انتظار داشت که مشکلات و مسایل این قشر کمی کاهش یابد.

بر علاوه از آنجا که خانواده مهم ترین و اولین نهاد تأثیرگذار بر این قشر از جامعه است،؛ لازم است که برخی تحولات بنیادین در چارچوب نظام خانواده نیز ایجاد شود.

در این راستا وجود آموزش های ضروری برای والدین در تمامی مراحل و مقاطع لازم به نظر میرسد. از زاویه ای دیگر توجه به کیفیت برنامه هایی که از طریق وسایل ارتباط جمعی همگانی برای جوانان تهیه میشود امری ضروری است که باید دقت نظر بیشتری در مورد آن صورت گیرد. شناخت روحیات و نیازهای مبتنی بر شرایط نسبی و دیگر ویپگی های دوران جوانی، از جمله مسائلی است که میتواند به تهیه و تدارک برنامه هایی منجر شود که مناسب با ذوق و سلیقه جوانان و موثر بر آنها باشد. نهایت اینکه شناخت صحیح دنیای جوان، پرهیز از هرگونه برخورد تند و خشن و ایجاد روابط دوستانه و صمیمانه در محیط های داخلی خانواده و میان اعضای جامعه ، برخوردهای متنوع و منطبق با روحیات چوانان ؛ آشنا ساختن جوانان با میراث فرهنگی جامعه و برخورد منطقی با پدیده های مربوط به سایر کشورها؛ میتواند در سوق دادن جوانان سوی ارزش های مثبت جامعه و همچنین شکل گیری هویت آنان موثر افتد. ولی بد بختانه موضوعات که در فوق نام بردم از طرف دولت و موسسات فرهنگی و بل اخذ خانواده هیچ نوع اقدامی صورت نگرفته جوانان افغان همه روزه به طرف بی راهه ها و بی هویتی در سعود است پس از تمام مسولین محترم خواهشمندم که درین زمینه توجه جدی نموده و یک روزنه خوبی را برای جوانان افغان باز نماید تا بتوانیم یک افغانستانی که به جوان نقش داده و یک آینده خوبی را به جوانان پیش بین شده باشد باز نمایم و به امید همین روز ها گام های اغازین خویش را  برداشته باشیم و یک افغانستان واحد و سر بلند بسازیم.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



نجیب الله جویا