و باران را بگوی
۲۲ ثور (اردیبهشت) ۱۳۹۷
اندیشه یی اگر به حال ما کردی
سخن های آغشته به نیرنگ را
ودرختانِ بی برگ
و دروِ ِفصل های دست خالی را بیاد بیاور
و شب وروزی بدینسانْ ناگوار
و گریۀ آیینه ها
و خود فروشان را.
(((
بنمابه روزگار فکری!
گرفتاری درزندانِ بیهودگی
و
زندگی دشنه به دست را بنگر
و
بیکرانگی بیداد
و
فرودها رادر مُردابهای خون.
(((
منما فرامش
مادرانِ سالخوردهءگیسو سپید را
و
سرزمینهای آنسوی امید را
و
رویش ودرخششِ دگربارهء آواها
و
دلدادگانِ داد را.
(((
تأریخ را صدا میزنند
بشنو!
و باران را بگوی
که پیوسته ببارد
مگر این همه گزند
شسته شود.
(((
و
بمان که پیاله یی برگیریم.
--------------------------------
آلمان
۲۰۱۷ ترسایی
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته