روش های درست نویسی ودرست گویی درزبان ١٦ - ٢٠
٢٨ قوس (آذر) ١٣٨٩
بخش شانزدهم
هنجارهای عمومی وویژه گی های خط فارسی
مراعات روش های نگارشی به لحاظ"حفظ چهره ی خط فارسی"وهمگون نویسی درزبان نوشتار،ازامرهای مهم درزمینه ی نوشتاراست؛زیرا رعایت این هنجارکمک می کند تاازیکسوویژه گی های صوری خط درزبان فارسی حفظ شود،وازجانب دیگربرای جلوگیری ازبیگانه ماندن نسل های آینده باخط فارسی وپراکنده گی درنوشتار،به این مسأله مهم{همگون نویسی هنجارمند}باید توجه صورت گیرد.
دراین بخش،هنجارهای عمومی برای رعایت این مسأله را بازگو می کنم:
استقلال درنگارش: خط فارسی،برای رعایت اصل استقلال درنگارش،نبایدازروش های نگارشی خط های دیگرپیروی کند{تنهادریک مورد؛یعنی نقل آیات قرآن کریم،احادیث ونصوص عربی این امرمستثنا دانسته شده است}
همخوانی نگارش باتلفظ: درزبان فارسی،کوشش همواره برآن بوده تازبان نوشتار{مکتوب}تاجایی که قاعده های خط فارسی مجازمی داند،باشیوه ی تلفظ همخوانی داشته باشد؛بنابراین، توجه به این مسأله،بسیارضروری دانسته می شود.
فراگیربودن قاعده درنگارش: درروش نگارش زبان فارسی،سعی برآن است تاگونه ی نگارشی به شکلی باشدکه استثناهای نوشتاری وجودنداشته باشد؛مگرآن که موجودیت استثناها هنجارمندویامحدودباشد.{این فراگیربودن قاعده هم تاحدودامکانات نگارشی درزبان فارسی است؛اماکوشش بیشترآن بوده تامیزان این استثناهادرنگارش، کم ویاقانونمند باشد}
ساده نویسی وساده خوانی خط: قاعده های نگارشی درزبان فارسی باید به گونه یی باشدکه پیروی ازآن هادرکارنگارش وخواندن،آسان ترباشد؛یعنی تاجایی که ممکن است،بایدرعایت این قاعده هاوابسته به کاربرد معنایی وقرینه ی مفهومی واژه هاباشد.
ساده بودن قاعده های نوشتاری: قاعده های نوشتاری خط درزبان فارسی،بایدبه گونه یی باشد که فراگیری وکاربردآن- تاحدممکن- برای باسوادان،ساده باشد.
رعایت روش های فاصله گذاری،مرزبندی واژه ها،پیوسته نویسی وجدانویسی: فاصله گذاشتن میان واژه های ساده ومرکب،مرزبندی واژه ها وپیوسته نویسی بربنیادقاعده اگردرهنگام نوشتاررعایت شود،بهترخواهدبود؛زیرا رعایت این موارد کمک می کند تاازبدخوانی،ابهام مفهومی ونادرست خوانی جلوگیری شود.
ویژه گی های خط فارسی:
خط درهرزبانی،بربنیادهنجارهای عمومی،دارای ویژه گی های مربوط به خودش است.خط درزبان فارسی نیزویژه گی هایی دارد که به گونه ی کوتاه به آن ها اشاره می شود:
برای برخی ازصداها،بیش ازیک نشانه وجوددارد:
ت:درواژه هایی مانند:"تار،چتر،دست و..."؛
ط:درواژه هایی مانند:"طاهر،خطر،ضبط،شرایط و..."؛
ز:درواژه هایی مانند:"زن،بزم،تیز،بازو..."؛
ض:درواژه هایی مانند:"ضرب،حضرت،تبعیض،فرض و..."؛
ظ:درواژه هایی مانند:"ظاهر،نظر،حفظ،حفاظ و..."؛
ث:درواژه هایی مانند:"ثبت،مثل،عبث،حادث و..."؛
س:درواژه هایی مانند:"سبد،پسر،نفس،خروس "؛
ص:درواژه هایی مانند:"صبر،نصر،تفحص،حرص"؛
غ:درواژه هایی مانند:"غالب،مغز،تیغ،باغ"؛
ح:درواژه هایی مانند:"سحر،شبح،روح"؛
ھ:درواژه هایی مانند:"هاشم،شهر،فقیه،دانشگاه".
برای برخی ازحروف،تنهانشانه ی یک صداوجوددارد،ویابه تعبیردیگر،آن ها "تک صدایی" می باشند مانند:"و"دردو{عدد}،چو،مور،روز،لیمو،دارو،وام،جواب،روان،ناو،لغو،جوشن،روشن،نو،رهرو،خواهرو
خویش.
دودسته بودن حرف های فارسی:
حرف های فارسی دودسته اند:یکی حروفی که ناپیوسته{نامتصل}اندوبه حرف پس ازخود نمی چسبند مانند:"ا،د،ذ،ر،ز،ژ،و".
دوم حروفی که پیوسته{متصل}اند وبه حروف پس ازخود می چسبند.
حرف های"و"و"ه":حروف "و"و"ه"درجاهایی به خاطر بیان حرکت به کار می روند،وزمانی که برای بیان حرکت پیش ازخود به کاربرده شوند،سه گونه اند:مصوت کوتاه مانند:دو،تو،چو،مصوت مرکب مانند:اوج،گوهر،روشن،نو{مانندنوروز}ومصوت بلند مانند:مور،روز،موش،سبو،لیمو،تکاپوو..
نشانه های دوگانه درخط فارسی:
درخط فارسی دوگانه{دودسته}ازنشانه هابه کارمی رودکه به آن ها نشانه های"اصلی"و"ثانوی"می گویند.
نشانه های اصلی،"به گونه ی مجموعی33 نشانه است که حروف"الفبا"نیزگفته می شوند."
نشانه های ثانوی نیز به گونه ی جمعی، دارای 10نشانه است که در بالا یا پایین نشانه های اصلی می آیند و بربنیاد ضرورت به کار گرفته می شوند مانند:
"مد" با نشانه ی"آ" در واژه هایی مثل: "آرد، مآخذ، آوردو ..."
"زبر" (بالای حرف) : در واژه هایی مانند: "گرَما، دٙرَٙجات ".
"ضمه" (پیش) بانشانه ی "و" دربالای حرف "گ"و"ع"در واژه هایی مثل: "گُندُم ، عُبوُر".
"زیر" (کسره) در پایان حرف "ن"و"ف"در واژه هایی مانند: " نِگاه، فِرستاده ".
هم چنان نشانه ی تشدید بالای حرف"ل"در واژه هایی مثل: "معلؔم ،حقؔ مطلب و..." و تنوین نصب مانند: "ظاهراً̋، واقعا̋، بناء̋ و..."
بخش هفدهم
نگارش واژه ها
بن/ابن:"بن" و"بن"،هنگامی که میان دواسم خاص افرادبیاید، هردودرست دانسته می شود مانند:"حسین بن علی "
و "حسین ابن علی" ، "محمد بن زکریای رازی" و"محمد ابن زکریای رازی ".
به: "به" در موارد زیر، به گونه ی پیوسته نوشته می شود:
1- وقتی که برسر مصدر یا فعل بیاید {که در اصطلاح به آن "بای تزٸینی"
یا "بای تأکید گفته می شود.}مانند : "بگفتم ، بروم ، بنماید ، بگفتن (یعنی گفتن ونه به گفتن ) و...
2- در شیوه های نگارشی این، بدین ، بدان، ، بدو، و... "نیز"به" پیوسته نوشته می شود.
3- هرگاه "به" صفت را بسازد، بازهم به گونه ی پیوسته نوشته می شود مانند : "بخرد، بشکوه، بهنجار، بنام (که منظور از نامدار است).
اما باتوجه به این روش نگارشی ، "به" در مواردی از این دست، جدا نوشته می شود مانند: "به شما، به خواهر، به سربردن، به او، خانه به خانه و..."
در صورتی که حرف "به" در آغاز برخی از ترکیب های عربی بیاید، این "به" از شمار حرف اضافه ی فارسی نیست وپیوسته به واژه ی پس از خود نوشته می شود مانند " بعینه، بنفسه، بشخصه، بذاته و...".
بی هوده/بیهوده : "بی" جدا از واژه ی پس از خود نوشته می شود (مگر آن که واژه بسیط گونه باشد؛ یعنی معنای آن مرکب از معانی اجزای آن نباشد مانند: بیهوده، بیخود، بیچاره، بینوا، بیجام).
می رود/ میرود: "می" و "همی" در بیشتر موارد جدا از واژه ی پس از خود نوشته می شود
مانند: می رود ونه میرود، می افکند ونه میافکند، همی گوید ونه همیگوید.
هم: "هم" در بیشتر موارد جدا از واژه ی پس از خود نوشته می شود؛ مگر در مواردی که واژه بسیط باشد مانند: همشهری، همخانه، همدیگر، همسایه و...
ویاهم در صورتی که جز دوم واژه تک هجایی باشد مانند: "همدرس، همسنگ ،همکارٍ، همراه و..."
"هم" پیوسته نوشته می شود؛ اما در صورتی که پیوسته نویسی "هم" با واژه ی پس از خودش، سبب دشوار خوانی مانند: "همصنف، همصوت، همتیم و..." شود، بهتراست جدا نوشته شود مانند : "هم صنف، هم صوت، هم تیم و..."
در واژه هایی مانند: "همایش، هماورد وهماهنگ" که جز دوم آن ها با مصوت"آ" آغاز می شود، "هم" به گونه ی پیوسته نوشته می شود مانند: "همایش" ونه هم آیش، هماورد وهم آورد، هماهنگ ونه هم آهنگ."
اما در حالتی که پیش از حرف "آ" همزه در تلفظ بیاید، "هم" جدا نوشته می شود مانند : "هم آرزو ونه همآرزو، هم آرمان ونه همآرمان.
تر/ترین: :تر" و"ترین" همواره جدا از واژه ی پیش از خود نوشته می شود؛ اما در مواردی مانند: بهتر وبهترین ،
بیشتر وبیشترین، کمتروکمترین، یکجا نوشته می شوند.
ها (نشانه جمع) : "ها" در ترکیب با واژه ها،به هردوگونه (پیوسته وجدا) اگر نوشته شود، درست است مانند: کتابها/کتاب ها، باغها/باغ ها ، کوها/کوه ها ،چاهها/چاه ها و...؛ اما در مواردی از این دست، جدا نویسی امر حتمی است مانند:
1- هرگاه "ها" پس ازواژه ی خارجی ونامأنوس کاربرد یا بد مثل: پوزیتویست ها، ژورنالیست ها، فرمالیست ها و ...
2- زمانی که خود واژه را برای آموزش بهتر برجسته بسازیم مانند: کتاب ها، باغ ها، افغانی ها و...
3- در صورتی که واژه پردندانه (بیش از سه دندانه) باشد ویا به حرف های "ط" و"ظ" پایان یا بد مانند: "بیش بینی ها، حساسیت ها، استبناط ها و..."
4- در صورتی که جمع نام های خاص بیاید مانند: سعدی ها، حافظ ها، فردوسی ها و ...
5- هرگاه واژه ها،به "های" غیر ملفوظ " تمام شوند مانند: :میوه ها، جاده ها، کوچه ها و..." (در صورتی که واژه ها به "های غیر ملفوظ" پایان یا بندو حرف پیش از آن متصل باشد مانند: سفیه ها ، فقیه ها و... "ها" جدا از واژه ی پیش از خود نوشته می شود)
همزه ی میانی:
در نگارش همزه ی میانی، اگر حرف پیش از وی مفتوح باشد، روی کرسی"ا" نوشته می شود؛ اما در صورتی که پس از آن مصوت "ای " و "او" بیاید، روی کرسی "ی" نوشته می شود مانند: " رأفت ، تأسف، تلألؤ، مأنوس، شأن وهم چنان : رٸیس، لٸم ، مشمٸز و ..."
در صورتی که حرف پیش از همزه، مظموم باشد، همزه روی کرسی "و" نوشته می شود مانند: "رؤیا، رؤسا، مؤذن و ..."
اگر حرف پیش از همزه ی میانی، ساکن یا مفتوح وپس از آن حرف "آ" باشد، همزه به شکل "آ" در می آید مانند : "مآخذ، قرآن، مرآت ..."
همزه ی پایانی:
در همزه ی پایانی اگر حرف پیش از آن مفتوح باشد، همزه ی روی کرسی "ا" نوشته می شود مانند: "خلأ، ملأ، منشأ، ملجأ، و..."
اگرحرف پیش از همزه ی پایانی مظموم باشد، در آن صورت، همزه روی کرسی "و" نوشته می شود مانند: "لؤلؤ، تلألؤ و..."
در صورتی که حرف پیش از همزه ی میانی ساکن یا یکی از مصوت های بلند"آ"،"او"ویا "ای" بیاید، همزه ی پایانی بدون کرسی نوشته می شود مانند: "جزء، سوء، سماء، املاء، انشاء و..."
بیشتر در نگارش واژه هایی مانند: انشاء،املاء،اعضاء، و... (در زبان فارسی همزه ی پایانی نوشته نمی شود که درست است).
بخش هجدهم
جدانویسی وپیوسته نویسی واژه ها
"جدا نویسی وپیوسته نویسی واژه ها بربنیاد روش های نگارش در زبان فارسی، از موارد مهم اند ؛ زیرا اگر در هنگام نوشتار به این روش ها (جدانویسی وپیوسته نویسی ) توجه نشود، ممکن است ابهام، نادرست خوانی ودشوار خوانی فزاینده یی برای خواننده رخ بدهد.
از سوی دیگر، رعایت روش های جدانویسی وپیوسته نویسی در نگارش، خواننده گان– به ویژه نو آموزان را – کمک می کند تا در فرایند آموزش - با سهولت بیشتر- به درک ودریافت درست ازواژه ها برسند.
در مورد روش های "جدانویسی " و"پیوسته نویسی" افزون بر فرضیه های دیگر، سه فرضیه ی زیر ارجح دانسته شده است:
"1- تدوین قواعدی برای جدا نویسی همه ای واژه های مرکب وتعیین موارد استثنا؛
2- تدوین قواعدی برای پیوسته نویسی همه ای واژه های مرکب وتعیین موارد استثنا؛
3- تدوین قواعدی برای جدا نویسی الزامی برخی از واژه های مرکب وپیوسته نویسی برخی دیگر ،واختیار دادن در خصوص سایر کلمات به نویسنده گان."(دستور خط نویسی فرهنگستان ایران، چاپ چهارم ، ص 23 .)
از چشم انداز منطقی در این فرضیه های سه گانه، فرهنگستان زبان فارسی مورد سوم(فرضیه ی سوم) را برگزیده است که مانیزبربنیاد همین فرضیه ی گزینش شده، گپ های خودرا در این بخش پی می گیریم:
واژه های مرکبی که باید پیوسته نوشته شوند:
1- واژه های مرکب، واژه هایی اند که با پیشوند ترکیب یافته اند وهمواره باید جدا نوشته شوند(واژه های مرکبی که با پیشوند های "بی" ، "به" و"هم" – با رعایت استثنا – ساخته شده اند، از این مورد استثنا می باشند)
2- واژه های مرکبی که با پسوند ترکیب یافته اند، همواره پیوسته نوشته می شوند؛ مگر در موارد زیر این قاعده استثنا پذیر می شود مانند: واژه هایی که حرف پایانی جزء نخست آن با حرف آغاز جزء دوم یکسان باشد مثل: نظام مند، آب بان و ...
ویا جزء اول واژه ها عدد باشد مانند: پنج گانه، دوازده گانه، شانزده گانه و...
پسوند "وار": "وار" پسوندیست که تابع روش ویا قاعده ی "جدانویسی" و"پیوسته نویسی" نیست؛ یعنی در شماری از واژه ها پیوسته ودر شمار دیگر جدا نوشته می شود مانند :"حافظ وار، سعدی وار و...
اما درواژهای ترکیبی دیگرمانند: "بزرگوار، سوگوار، خانوار و... این پسوند به گونه ی پیوسته نوشته می شود.
3- مرکب های بسیط گونه: واژه هایی که دارای مرکب های بسیط گونه" اند، باید پیوسته نوشته شوند مانند: "آبرو، الفبا، آبشار، نیشکر، رختخواب، یکشنبه، پنجشنبه و..."
هم چنان واژه هایی که جزء دوم آن با " آ" آغاز می یابد وبه تعبیری یک هجایی می باشند مانند: "گلاب، پیشاب، خوشاب، و..." (در صورتی که جزء دوم واژه با "آ" آغاز شود واز یک هجابیشتر داشته باشد، از این قاعده پیروی نمی کند؛ یعنی گاهی پیوسته نوشته می شود مانند: "دلاویز، شباهنگ، بسامد و... وگاهی هم جدا نوشته می شود مانند: دانش آموز،دل آگاه،زیان آورو..."
واژه های مرکبی که باید جدا نوشته شوند:
1- ترکیب های اضافی مانند: دست کم ونه دستکم، شورای عالی ونه شورایعالی ، صرف نظر ونه صرفنظر، آب میوه ونه آبمیوه و ... بایدجدانوشته شوند.
همچنان واژه هایی را که جزء دوم آن ها با "الف" آغاز می شود، باید جدانوشت مانند: "دل انگیز ونه دلانگیز، عقب افتاده گی ونه عقبافتاده گی ، کم احساس ونه کماحساس ."
واژه هایی که حرف پایان جزء نخست با حرف آغاز جزء دوم "همانند" یا"هم مخرج" باشند- نیز- جدا نوشته می شوند مانند: "آیین نامه ونه آییننامه، پاک کن ونه پاککن، کم مصرف ونه کمصرف و..."
2- واژه هایی که مصدر مرکب وفعل مرکب اند:
واژه هایی که مصدر مرکب ویا فعل مرکب اند نیز جدا باید نوشته شوند مانند: "سخن گفتن ونه سخنگفتن، نگاه داشتن ونه نگاهداشتن، سخن گفتم ونه سخنگفتم، نگاه داشتم ونه نگاهداشتم و..."
3- در صورتی که واژه های مرکب با پیوسته نویسی دراز، نامأ نوس ویا دشوار خوانده شوند، بهتر است جدا از هم نوشته شوند مانند: "عافیت طلبی ونه عافیتطلبی، مصلحت بینی ونه مصلحتبینی، حقیقت جو ونه حقیقتجو و..."
هم چنان به منظور روش بهتر خوانی، خوب است واژه هایی مانند: اجل رسیده، نمک پرورده، اخلال کننده، نیک بخت، هفت پیکر، شاه نیشن ، سیاه چشم (سیه چشم) ، پاک نام ، پاک دامن، پاک رای، خوش باور ... به همین سان جدا نوشته شوند.
بخش نزدهم
چند نادرستی رایج دیگر
نادرستی های رایج زبانی درهنگام گفتار ونوشتار در زبان فارسی، تاجایی بسیار گسترده به چشم می آید ودر بسا ازموارد، فرایند پیام رسانی در حوزه ی زبان را دچار کژی ها ونادرستی ها می سازد.
انگیزه ی نخست این نادرستی ها در زبان {افزون برموارد دیگر} ضبط نادرست، ترجمه ی غیر دقیق وبرابر سازی های ناهنجار وغیر علمی واژه ها پنداشته می شود. کج ذوقی، بی تجربه گی، تقلید والگوبرداری از زبان های بیگانه وناشیگری در کاربرد زبان، از انگیزه های مهم دیگر است که سبب ایجاد وگسترش نادرستی های رایج در زبان شده و محدودیت های گسترده را فرا راه زبان فارسی قرار می دهد.
در این بخش، عنوان "چند نادرستی رایج دیگر"را برای آن برگزیدم که در بحث ها وبخش های پیشتر، به شمار ی
از نادرستی های رایج در کاربرد واژه ها، اشاره هایی – هرچند کوتاه – نموده بودم. اکنون که فرصت برای پی گیری فراهم شد، می پردازم به نشان دادن چند نادرستی رایج دیگر.
استاد" احمد سمیعی گیلانی" در فصل سوم، کتاب "نگارش وویرایش" (بخش ویرایش زبانی ص 103 ) این نادرستی های رایج درزبان را"خطا ها وکاربرد های مکروه رایج زبانی"می نامد و در پاورقی کتابش، در باره ی این تعبیر می نویسد:
"از کاربرد هایی که ذیلا״ فهرست شده، برخی، هرچند به زعم زبان شناسان خطا شمرده نمی شود، در عرف ادبا، اگر هم خطا نباشد، مکروه است وبهتر است از آن پرهیز شود."
با توجه به این اشاره ی استاد " سمیعی "، در این بخش می پردازم به نشان دادن این نادرستی های "مکروه رایج" در زبان:
چه هست/ چیست: برخی می نویسند : " اندیشه ی شما دراین مورد چه هست؟" که به جای آن باید نوشت: "اندیشه ی شما در این مورد چیست؟".
اگرچه/ اما: نوشتن "اگرچه" در جمله ی مانند:"اگر چه شما بهتر می دانید که..." نادرست است، به جای آن بهتر است بنویسیم :"اما شما بهتر می دانید که ... ".
توقف/ متوقف: بسیاری ها می نویسند: " فعالیت شرکت های خصوصی امنیتی باید توقف داده شود" که به جای آن باید نوشته شود: "فعالیت شرکت های خصوصی امنیتی متوقف شود."
جهت/ برای : در این روز ها، برخی از نویسنده گان وبسیاری از رسانه ها به گونه ی مثال می نویسند :"جهت حل این مسأله ..." که نادرست است؛ زیرا واژه ی "جهت " به معنای "طرف وسوی" است . به جای این کاربرد نادرست ، بهتر است بنویسیم : "برای حل این مسأله ... ".
شامل/ مشمول : در برخی از نوشته ها (به ویژه در ادبیات رسانه ها) تفاوت در کاربرد واژه های "شامل " و " مشمول" گذاشته نمی شود، مثلا″ می نویسند : "کارکنان جدید شامل این سیستم شده اند" که به جای آن باید نوشته شود: " کارکنان جدید مشمول این سیستم شده اند ."
غیر قابل انکار/ انکار ناپذیر: بسیاری در نوشته ها وگفته های شان از واژه هایی مانند: "غیر قابل انکار، غیر قابل بازگشت، غیر قابل تحمل، غیر قابل قبول و ..." بسیار استفاده می کنند. این کاربرد ها اگر زیاد نادرست هم نباشد، چندان زیبا، روان ویکدست نیست، به جای آن ها بهتر است "انکار ناپذیر ، بازنگشتنی، تحمل نا پذیر وقبول ناشده (نشده) استفاده شود.
کاربرد چند فعل نا مناسب:
نادرست: دانشجویان آموزش های لازم را طی کرده اند".
درست : دانشجو یان آموزش های لازم را دیده اند ".
نادرست: باید توطٸه هارا درهم بشکنند".
درست : باید توطٸه ها را "خنثی" کنند".
نادرست: "دشمنان در پی "نابودی" کشورهای اسلامی هستند".
درست : " دشمنان در صدد "نابودی" کشور های اسلامی هستند".
نادرست : " ملاحظه بفرمایید به ادامه خبرها".
درست : " به ادامه ی خبرها توجه نمایید " ( ویا توجه کنید به ادامه ی خبرها)
تکلف در نوشتار وگفتار:
تکلف در هنگام گفتار ونوشتار، پیشینه ی در از در زبان ما دارد. بی گمان یکی از انگیزه هایی که روش تکلف نویسی در زبان را به وجود آورده، کاربرد واژه های مطنطن خارجی – به ویژه عربی – واستفاده ی ناهنجار ازاین واژه ها در زبان فارسی پنداشته می شود.
نگارش نثر های دراز وکسل کننده، برای وانمود ساختن دانش واژه گانی، دشوار نویسی عمدی واز سرتفاخر، تأثیر پذیری های ناموجه از زبان های دیگر و گرایش به آوردن پیچیده گی های لفظی، صنعت بازی های مزمن ادبی وده ها مورد دیگر سبب شد تا تکلف نویسی به حیث یک رویکرد نازیبا برجغرافیای زبان نوشتار وگفتار چیره شود، که در پایان این بخش، به چند نمونه ی کوتاه در این زمینه اشاره می کنم:
"چه هنگام، به طور سریع، نا آگاه نیست، بدون شک وتردید وگمان، قابل حدس زدن، غیر قابل بخشش و..."
که به جای این همه کاربرد های "دراز ومتکلفانه " به ساده گی می توان از تعبیر های: "کی، به سرعت ، آگاه است ،بی گمان، حدس زدنی، نابخشودنی و ... " استفاده کرد.
بخش بیستم
/دسته بندی بحث/
روش های درست نویسی ودرست گویی در زبان، بخشی از فرآورده های پژوهشی من با استفاده ازمنابع گوناگون است، که به هر حال،انگیزه ی نخستم در نوشتن آن ها، توجه بیشتر مخاطبان به روش های درست نویسی ودرست گویی در فرایند زبان گفتار ونوشتار است.
در بحث های بعدی - اگر فرصت فراهم شد- می کوشم به موارد دیگر ازاین نارسایی ها بپردازم.
باآن که هیچ گونه ادعایی{ازسرفخرفروشی} در این زمینه ندارم، ازبیان هرگونه نقد ونگاه سالم { وبه تعبیرمعروف : بیان دیدگاه بدون غرض ومرض}با سینه ی فراخ وذهن باز ستایش کرده ،واز نقد ونگره های بستر سازبرای پویایی زبان فارسی، استفاده ی بهینه می کنم.
یاد آوری چند مورد ضروری:
در بخش کاربرد واژه های برابر فارسی در برابر واژه های خارجی- به ویژه دربرابرواژه های عربی- شماری از دوستان،با یکسویه نگری گفته اند که اگر ما واژه های عربی (و به همین سان، انگلیسی، فرانسوی، لاتین، ترکی، روسی و... ) را در زبان فارسی به کار نبریم، ظرفیت کاربردی زبان محدود شده وپاسخگوی نیازهای روزمره ی ما نخواهد بود؛ اما من به این دوستان می گوییم: عزیزان من! کی می گوید- در صورتی که ما برای واژه های خارجی برابر های درست، جا افتاده وقشنگ نداشته باشیم- شما این واژه ها را به کارنبرید.
جان گپ این جاست که ما برای پالایش- وهم چنان آرایش زبان فارسی-، برابر های پسندیده یی داریم؛ در صورتی که این امکان زبانی(برابرهای درست واژه های خارجی) را در زبان فارسی داشته باشیم؛ چه نیازی است که به جای "دانشگاه" /"یونیورستی"، به جای "دانشکده" /"فاکولتی"،به جای "سرانجام"/ "عاقبت" وبه جای "دانش آموز"/ "متعلم" بگوییم وبنویسیم.
آیا نوشتن وگپ زدن به زبان پیراسته ، کاستی پنداشته می شود؟:
در هرزبانی، روند پالایش هنجارمند، یک ارزش دانسته می شود که باید در فرصتی به آن پرداخته شود.
توجه به روش های درست گویی ودرست نویسی کاستی نیست، بل کاستی بزرگ در عادت سنتی ما است که هر گونه رویکرد تازه وسامانمند را، ازچشم انداز عادت دیرینه وتقلید کورکورانه می بینیم، وپس از آن، این پنداشت ها ورویکرد ها را - بربنیاد خو وعادت کهن- رد می کنیم.
امیدوارم این نبشته ها (باوجود کاستی هایی که دارد) بتواند، روزنه ی تازه یی درحوزه ی کاربردی زبان بکشاید.
در پایان،ازهمیاری بیکران "استاد رهنورد زریاب"،به خاطردادن مشوره های سودمند در این زمینه، سپاسگزارم.
پانوشت:
در این نوشته از این منابع استفاده شده است:
1- واژه های مصوب فرهنگستان زبان وادب فارسی، چاپ اول بهمن 1377، تهران، نشر تندیس.
2- واژه های مصوب فرهنگستان زبان وادب فارسی، چاپ اول مرداد 1376، ویرایش و چاپ دوم، بهمن 1378، نشر: ره گشا.
3- دکترمحمد جعفر یاحقی ودکتر محمد مهدی ناصح، راهنمای نگارش و ویرایش، چاپ بیست ودوم، با تجدید نظر و افزوده های جدید، انتشارات:آستان قدس رضوی، مشهد، ایران،1383 .
4- سعید نفیسی، در مکتب استاد، بحثی پیرامون درست گفتن، درست نوشتن و درست خواندن، چاپ دوم، 1344 ، نشر موسسهء مطبوعاتی عطایی، ایران.
5- دکترمحمد حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن، دوره ی هشت جلدی،،تهران،1381
6- غلام رضا انصاف پور، فرهنگ کامل فارسی، چاپ گلشن (انتشارات زوار)، تهران، چاپ ششم، پاییز 1384.
7- مهرانگیزاصطهبانانی، فرهنگ فارسی دانشیار، مبتنی بر جدید ترین شیوه ی فرهنگ نگاری،چاپ اول، پاییز 1387 ، نشرسعدی،ایران.
8- ع. سیاح،فرهنگ جامع فارسی به فارسی، انتشارات اسلام،چاپ سوم، تهران 1378.
9- سیدعلی رضوی بهابادی و حسین حسن پور آلاشتی، فرهنگ زبان فارسی، انتشارات بهاباد، چاپ چهارم، 1382، ایران.
10- ابوالحسن نجفی، غلط ننویسیم، با تجدید نظر، انتشارات مرکز نشر دانشگاهی، چاپ سوم،1370،تهران.
11- غلام حسین صدری افشار، فرهنگ معاصر فارسی، به کوشش نسرین حکمی- نسترن حکمی، انتشارات فرهنگ معاصر،1383 ، تهران.
12- غلام حسین صدری افشار، نسرین حکمی ونسترن حکمی، فرهنگ گزیده ی فارسی،نشر فرهنگ معاصر،1386،ایران.
13- دکتر محمد معین، فرهنگ معین، دوره ی یک جلدی، چاپ پنجم، نشر سرایش، 1382،تهران.
14- حکیم ابوالقاسم فردوسی،شاهنامه، براساس نسخه ژول مل، به کوشش عبدالله اکبریان راد، انتشارات الهام، چاپ اول، زمستان 1385، تهران.
15- ماهنامه ی فردوسی،واژه نامه ی زبان پاک،سال نخست،شماره های خردادوتیرماه1387
16- رهنورد زریاب،...چه ها که نوشتیم،نشرعرفان،تهران،1382،ص35.
17- داریوش آشوری،بازاندیشی زبان فارسی،ده مقاله،چاپ چهارم،نشرمرکز،1386،تهران.
18- پارسی سخن بگوییم،ویرایشگرخودکاردراینترنت،بخش های دوم تابیست وسوم،نشانی اینترنتی:
“ www.geocites.com/parsibegoo”
19- درست نویسی،جزوه شماره 25،گروه ویرایش حوزه معاونت سیاسی خبر،خبرگزاری"ایرنا".
20- درست نویسی،جزوه شماره30،گروه ویرایش حوزه معاونت سیاسی خبر،حبرگزاری"ایرنا".
21- دستورخط فارسی،فرهنگستان زبان وادب فارسی،ایران، اینترنت،برای بازدید بیشتر"دستورخط فارسی"به
صورت پی دی اف، به نشانی زیرمراجعه نمایید:
www.persianacademy.ir/dastoorpdf.aspx
22- مرتضی کاخی،شیوه ی نگارش،نشرامیرکبیر،ایران،چاپ نخست.
23-محمدعلی فروغی،پیام من به فرهنگستان،انتشارات پیام،ایران،چاپ سوم،1388.
24- نوام چامسکی،زبان واندیشه،ترجمه ی کوروش صفوی،انتشارات هرمس،ایران،چاپ اول،1379.
25- داریوش آشوری،زبان باز،پژوهشی درباره ی زبان ومدرنیت،نشرمرکز،ایران،1378.
26- نوام چامسکی،زبان وذهن،ترجمه ی کوروش صفوی،نشرهرمس،ایران،چاپ اول.
پایان
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
احمد اکبری | 23.11.2018 - 08:59 | ||
من آن را متن ی آشفته و سردرگم یافتم. |
فایزه | 23.02.2011 - 18:02 | ||
اونی که من می خواستم داخلش نبود |