صفحۀ خونین تاریخ

۱ ثور (اردیبهشت) ۱۳۹۷

زمانه یی که پرستـو ز لانه می ترسد

جـوان و پیر ز کلکین خانه می ترسد

چـونان صفحۀ تاریخ ما شـده خونیـن

که متن و پاورقی و فـسانه می ترسـد

ز بزم ساز و غزل کس نمی برد لذت

رباب ومطرب وچنگ وچغانه میترسد

کـبــوتـران حــریم حــرم هـراسـان اند

پـرنـده از خـطـر آب و دانـه می ترسد

مگوکه زلف عروسان چرا پریشانست

کجک زگیرک وموها زشانه می ترسد

خیاروخربزه را بیم حنظل است امروز

ز چـرس و خوله تن هندوانه می ترسد

ز بیم وحـشت بمب و تـرور در کـشور

رونـده هـم ز صـدای پغـانـه می ترسـد

ز درد گلُه و باروت و بُمـب سرگردان

درخت وجانوروسنگ وجوانه می ترسد

ز چـور ملی و از رشـوه در فسادسـتان

نهاد و دفتر و بانک و خزانـه می ترسد

به دادگاه وطن بس که جـور بیداد است

ز پلّـه هـای تـــرازو زبـانــه می ترسـد

دریـــده ســیـنــۀ دریــای آرزو تــوفـان

ز بیم کـوســۀ ظـالــم کـرانــه می ترسد

ز کیـن حـاسـدِ جـاهــل و دلـقـک نـادان

قلـم بگـریـه بیفتد، زمــانــه می تـرســد

دلی که از می عشـق و وفـا بـود لبریز

نـه وحـشـیانـه ولی عـارفـانـه می ترسد







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رسول پویان