کاسۀ اشک
۱۲ سنبله (شهریور) ۱۳۹۶
به مناسبت روز جهانی مفقودین
آه از آن لحظه ی بدرود..
به تنت پیرهن خواب ، به دستت ولچک
جسم بی جان و دل مضطربی
دم دروازه نگاهت میکرد
دو لبش تلخ ترین مصرع درد
این چنین توشه ء راهت میکرد:
کاسه ی اشک بجای قدمت ریخته ام
به امیدی که دلم فرش رهت گردد باز
چشم من روشن ِ نور و نگه ات گردد باز
٭٭٭
سال ها رفت بر آن لحظه و ایام گذشت
برف حسرت به سر کوچه نشست
کاسه ی اشک به یک باره شکست
لیک زین گردش ایام چه سود ،
درد جانکاه همان است که بود
آه از آن لحظه ی بدرود...
----------------
دوم ششم دوهزار و هفده ترسایی
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته