کارخانه ی ستم
١٢ سنبله (شهریور) ١٣٨٩
هنوز دفتر ما پر ز واژه های غم است
هنوز صفحه خورشید مان به شب رقم است
هنوزآتش و آب است سرنوشت کتاب
هنوز فتوَیِ قتل فروهر قلم است
هنوز چشم براه ستاره ء سحر یم
هنوز قامت صبح ،از هجوم شام خم است
هنوز" بوم" خداوند گار قافله است
هنوز بیرق خونین مرگزا عَلَم است
صدای نیست که گوش مرا نیازارد
هنوز نالهِ زخمی و انفجار بم است
هنوز دزد کند ادعا به جعل زمین
هنوز خانه ما کارخانهء ستم است
زبطن چی؟ زنژاد کدام اهریمن اند
که در تفکرشان بلع و بست و قلع و قَم است
دهان مزرعه از ظلم قحط خشکیده ست
هنوز تخمه رستن در انتظار نم است
هنوز دشمن سبزینه ها کمر بسته است
ز ریشه کندن و برباد بستنش قسم است
پرستو پای به صد ترس مینهد بر شاخ
که بین زندگی و مرگ ،فصل یک قدم است
هنوز سرو تبر میخورد، گلابش زهر
که نقش "باغ" به اذ هان جانیان عدم است
چه سروشت سیاهی چه روزگار بدی
تمام خاطره ها مان بیانگر الم است
هنوز "کرگس "از" باز "باژ میگیرد
هنوز اهرمن بر حکم " مفتیان" حَکم است
هزار گونه ستم بر " اسیر " کرده سزا
صدای " نعره" بلند است کین" هنوز کم است"
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
پروین رحمتی | 03.10.2011 - 09:03 | ||
درود و سبد سبد نرگس و یاسمن نثار محمد اسماعیل خراسان پور عزیز که حتا سخنان انتقادآلودش جان آدمی را مینوازد. |