برای محکومیت جنایت و جنایتکار باید فعال بود

۳۰ عقرب (آبان) ۱۳۹۵

طبق گزارشات اخیری که ازطریق رسانه ها انتشار یافت، قرار است،  محکمه بین المللی لاهه در کشور هالند، به زودی تحقیقاتی را در مورد جرایم جنگی درافغانستان  آغاز نماید .  قابل یادآوری می باشد که این بار اول است  که  پرونده های عاملان جرایم جنگی در افغانستان، بررسی خواهد شد. موضوع مهم  این هم است که به خصوص  عملکرد های نیروهای امریکایی در افغانستان نیز شامل این بررسی ها خواهد بود .                   

 

پخش این خبر از یک سو قابل تایید بوده وباید از آن با جبین باز استقبال کرد، از جانب دیگر سوال برانگیز نیز می باشد . زیرا در طول سی سال یا بیشتر از آن ، یعنی  پس از کودتای ننگین هفت ثور و متعاقب آن  تجاوزعریان قشون سرخ شوروی سابق، آتش جنگ درکشورما جریان داشته ، وباعث قتل دوملیون انسان بی گناه و بیشتر از پنج ملیون  معیوب وآواره  گردیدو باتآسف  تاکنون روز به روز به تعداد آن افزوده می شود .  که به اساس موازین حقوق بشترباید عاملین این همه جنایات و قتل مردم بی گناه  به اسناد ومدارک شناسایی شده و به پنجه قانون سپرده می شد، ولی  دادگاهٔ بین المللی به محاکمه کشانیدن جنایت کاران جنگی درافغانستان کمتر علاقه نشان داده وصرف سازمان حقوق بشر ملل متحد به گزارشات کتبی اکتفا می کرد وبس.        

یکی از محاکم دیگری هم بنام  دیوان جزای بین المللی وجود دارد که از تاسیس آن  بیشتر ازهشت سال می گذرد وافغانستان نیز عضویت آن را دارد. صلاحیت های این دیوان صرفا به جرایم جنگی که پس از سال ۲۰۰۰ میلادی به وقوع پیوسته باشد، تطبیق می شود. در افغانستان اکثریت جرایم جنگی قبل از ین سال صورت گرفته است.  واکثر جنایت کاران جنگی درحکومت فعلی دارای مقام های بلند بوده  وحکومت  افغانستان  وریاست سازمان به اصطلاح حقوق بشر درافغانستان  تمام دوسیه های جنایت کاران را به محکمه  ویا دیوان جزای بین المللی تحویل نداده  وهم درپارلمان افغانستان همان جنایت کاران ومجرمین جنگی خود را ازتعقیب محاکم عدلی تبرهه کرده اند.  ازجانب دیگر حکومت موجود افغانستان تا حال نتوانسته است موضع مستقل و متکی بر منافع ملی اتخاذ کرده توجه جامعۀ بین المللی را که در افغانستان تأثیردارند، به محاکمه جنایت کاران جنگی جلب کند.

همه می دانیم که مردم افغانستان درطول سی و چند سال گذشته تا چه اندازه رنج کشیده اند و تا چه حدی کارد رنج آور در استخوان های شان رسیده است . کمتر کسی یا گروهی را پیدا می کنیم یا این که هیچ پیدا نخواهیم کرد که ازین واقعیت چشم پوشی نماید . ولی در معرفی و شناختاندن نیروهای مقصر و دامنۀ اعمال رنج آور،  توافقی وجود ندارد. شاید چند تذکر این اختلاف نظر را بیان کند ،  نظری که گاهی  به صورت نوشته واکثرا بدون  آن در محافل ومجالس و صحبت ها گفته می شود:

با کودتای ننگین هفت ثور قتل و کشتار درافغانستان آغازگردید ولی شاخه خلقی های باند ( خلق و پرچم ) به خصوص خلقی های وابسته  به گروۀ حفیظ الله امین  « امینی ها »  می گویند، در دوران تره کی وامین هرچه ستم سرزده است ، آن دو خبر نداشتند.  تمام جنایات را اسد الله سروری انجام داده است !

 همچنان طر فداران تره کی مخا لف حفیظ الله امین و پرچمداران ببرکی،  حفیظ الله امین و « سی آی ای »  رامسول قلم داد می نمایند .  مشخصۀ آن ها از نظر زمانی هم این است که ظلم وتباهی و شکنجه و آزار را تا آن وقت قبول دارند .از نظر وابسته گان ببرک کارمل  تمام جنایات وقتل وقتال فقط در دوران امین صورت گرفته است ! ولی درزمان زمامداری ببرک کارمل خود سری های از طرف دستکاۀ خاد وشخص نجیب الله  وجود داشته است .

شکنجه گران خاد یا بهتر گفته شود ، خادیست ها وطرفداران داکترنجیب الله ، نجیب الله رییس دستگاهٔ جهنمی خاد وبعدا رییس شورای انقلابی  ــ  همه "الله و بلا" را برسر انحرافات واشتباهات رهبران پیشن می اندازند !

 

بعد از سقوط رژیم دست نشانه اتحاد جماهیر شوروی و به میان آمدن حکومت تنظیم های جهادی سابق و جنگ های قدرت میان تنظیم ها، گلبدین حکمتیار هم از تنظیم جمعیت اسلامی و شورای نظار شکایت داشته ودارد که در کشتار مردم کابل وخرابی « شهر تقصیر» دارند وخودش چهرۀ مورچۀ بی آزار را به خود می گیردوبا تاسف که حکومت فعلی می خواهد قاتل پنجا هزار شهروندان کابل و سایر ولایات افغانستان را بار دیگر برگردهٔ باشنده گان مظلوم افغانستان سوار نماید و قرارداد ننگین را باوی به امضا رسانیده وازتمام ارتکاب وجنایت  وراکتباری هایش چشم پوشی می نماید.

  این مثال ها را اگر بیشتر بیاوریم ،  می بینیم  که هیچ کس  در آن  افغانستان خونین سهمی در خونریزی ومصیبت های دیده شده  ندارند !  شاید روزی هم بشنویم ویا بخوانیم که طالبان و جنایت کاران  داعشی نیز بگوینددر آن همه قتل قتال ، گروگا نگیری  و مردم آزاری ،  آتش سوزی ، ومهاجر سازی مردم بی گناهٔ افغانستان  دست نداشته اند.

اما آخر، آن همه آزارمردم ، شکنجه، اعدام وطن دوستان ، آن همه توهین ، تحقیر درحق مردم ، آن همه استخدام جبری جوانان و نوجوانان به عسکری و جنگ ، آن همه قبرستان های که در کابل وولایت افغانستان به وجود آمده و آن همه قبر های دسته جمعی که تاکنون درشهر کابل و سایر ولایات  پیدا شده،  آن همه قطع درختان،  بمباردمان ها،  ویران کردن خانه وقصبات،  باغ ها ، سرک ها ... کار کی و کدام گروه  ونیروهای وابسته بوده است؟

آن چه مسلم است،  درافغانستان نتایج ویرانی و آزار اذیت ومعیوب سازی را شاهد هستیم . مگر چه بهتر با انتشار اسناد با معرفی عوامل جنایات ضد بشری وخیانت های ملی فریاد دادخواهانه را بلند نموده  با معرفی جنایت کاران خلقی و پرچمی ، تنظیمی و طالبی  و بالاخر داعشی  به دادگاهی بین المللی، دَینِ وجدانی، ایمانی و انسانی خویش را درمقابل مردم زجر کشیده ومظلوم خویش ادا نماییم.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد حیدر اختر