نیکوداشت از کارنامه‌ی ادبی «سید ابوطالب مظفری» در انجمن قلم افغانستان

٢٠ سرطان (تیر) ١٣٨٩

پنج‌شنبه روزها برای حوزه‌ی ادب فارسی کابل؛ روز دیگری‌ست، روزی که همیشه با گردآمدن‌ها و گپِ دل گفتن‌های اهل ادب رقم خورده است. پنج‌شنبه‌ی گذشته هم یکی از این روزها بود که همه به بهانه نکوداشت انجمن قلم افغانستان، از کارنامه‌ی ادبی «سید ابوطالب مظفری» شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار مهاجر مقیم ایران کنار هم آمده بودند.

تابلوی بزرگی از سید ابوطالب مظفری، «بُروشُور»های زنده‌گی‌نامه و مثنوی معروف «مادرسلام! ما همه‌گی ناخلف شدیم»، حکایاتی بودند که نخستین نفس های این همایش را رنگ و بو بخشیده بودند. زنگ سرآغاز این گردهم‌آیی با شعری از سید ابوطالب مظفری، با صدای روح‌الامین امینی شاعرـ داستان نویس و گردانند‌ه این نشست؛ زده شد. و خیلی زود دنباله‌ی صدای شیرین و گویش دوگانه‌ی هراتی ـ کابلی روح‌الامین امینی را ابوطالب مظفری پُرکرد و این سخنان در مورد به سیر و خط فکری ادبیات مهاجرت، شگردها و نشانه‌های شعر پایداری، به پیش کشیده شد. آقای مظفری افزون برانگشت گذاشتن روی آسیب‌های ادبیات دورن مرزی و بیرون مرزی، شاخصه های زند‌گی شاعران در زمان و مکان شعرشان را مورد سنجش و بررسی قرار داد و گفت: «شاعرانی که همگام با زمان و شعرشان گام بر می داند و درشعر خود زند‌گی می‌کنند برخورد آگاهانه یی نسبت به شعر دارند و شاعرانی که از جایگاه زمانی و مکانی با شعر شان فاصله می گیرند برخورد شان با شعر فرق می کند.» او به چند مورد از آسیب‌های ادبیات امروز افغانستان اشاره کرد و گرایش‌های بیش از توانایی اهل ادب را به حرفه و مشغله‌های دیگر، یکی از سدهای درشت سر راه پیشرفت ادبیات عنوان کرد و از این جهت ابراز نگرانی نموده از اهل ادب خواست تا برای پالایش بیشتر ادبیات وقت خود را روی ادبیات بگذارند.

حسین فخری یکی از داستان‌نویسان که خود نیز زمانی با مظفری غربت غریبانه‌ی مهاجرت، قلم و قدم می‌زد، از یادها و نخستین آشنایی‌اش با او و در مورد به ویژه‌گی‌های‌شخصیت او سخن گفت:«با سيدابوطالب مظفری و نام و نشان او در نيمه‌ی اول دهه‌ی هفتاد خورشيدی آشنا شدم و اين آشنايی از طريق كتاب‌ها، نشريه‌ها و رنگين‌نامه‌ها، به ويژه مجله‌ی وزين «دُر دری» كه وقت و ناوقت از طريق دوستان مهاجر افغانی از ايران می‌رسيد، حاصل شد. مظفری را از لابلای آفرینش‌هایش، شاعری بسيار خوب و صاحب ذوق و استعداد ادبی و هنری يافتم».

حسین فخری همچنان از خاطره‌اش با دُردری یاد کرد: «در دفتر دُر دری چيزهايی را ديدم كه آدم به زحمت می‌تواند آن را وصف كند. گروه كاملی از جوانان دختر و پسری كه دسته دسته می‌آمدند و همه‌ی شان شيفته‌ی ادبيات و هنر بودند. جوانان مودبی كه در رگ و پوست شان ادبيات جا داشت. در ميان شان شاعر، داستان‌نويس و پژوهش‌گران سرشناسی همچون: آقای كاظمی و خاوری و ديگران بودند».

او در مورد به جایگاه ادبی مظفری چنین آورد: «ابوطالب مظفری امروز به تاريخ ادب و هنر كشورما تعلق دارد. وی در آن واحد، شاعر، نويسنده، محقق و كارمند شايسته ادب و فرهنگ است. يعنی آدمی جامع و فرهيخته. با وجودی كه به همه چيز می‌پردازد اما كارش درهيچ زمينه‌يی سطحی نيست. دريای ذهن و انديشه مظفری هرچند با نوری سرد می‌درخشد و بر رويه اين دريا ظاهراً تموج و خروش كف‌آلودی به دید نمی‌رسد مگر از ژرفا و عظمت خالی نيست».

سید ضیا قاسمی شاعر توانا ، روزنامه‌نگار و یکی از همراهان روزهای مهاجرت مظفری، دومین کسی بود که در پیوند به جایگاه و نقش او در ادبیات مهاجرت سخن گفت و حضور او را تکمله‌ی ادبیات مهاجرت خواند و نقش او را در شکل‌دهی موسسه‌ی فرهنگی دُردری و فصل نامه‌ی تخصصی خط سوم و پشتوانه‌ی فکری شعر مهاجرت باورکردنی و درشت خواند.

پس از سید ضیا قاسمی مجیب مهرداد شاعر و مترجم در مورد به شاخصه‌های شعر مهاجرت در ایران، ارزش و جایگاه فصل‌نامه‌ی خط سوم گفت. او فصل نامه‌ی خط سوم را یک تکیه‌گاه فکری برای شاعران فغانستان و پس افتادن چاپ آن را خالی‌گاه جبران‌ناپذیر عنوان کرد او همچنان در مورد به سیر فکری شاعران جوان گفت که باید با ادبیات بچه‌گانه برخورد نداشته باشند و از جوانان خواست تا آن‌ها در خودآگاهی و پالایش ادبیات فارسی بیشتر از این بکوشند.

مجیب مهرداد پس از سخنانش سر رشته ی گردانندگی گردهم‌آیی را به دست گرفت و از شمس جعفری شاعر و منتقد شعر مهاجرت افغانستان که حالا در کابل به سر می‌برد خواست تا در پیوند به کارنامه‌ی ادبی سید ابوطالب مظفری سخن بگوید. شمس جعفری در جستار دنباله‌داری که در پیوند به چیستی‌های کارنامه‌ی ادبی مظفری نوشته بود بخشی از آن را به خوانش گرفت که دور برسی «دنبوره نامه»، یکی از برجسته‌ترین پرداخت‌های این شاعر می‌چرخید. جعفری، در جستارش نستالوژی‌های هم‌خونی «نی‌نامه»‌ی مولانا و «دنبوره‌نامه»‌ی آقای مظفری را به شناسایی گرفته، گفت دنبوره‌نامه با درونمایه و بار تصاویرش با نی‌نامه‌ی مولانا برابری می‌کند و این سروده را یکی از ماناترین کارهای سید ابوطالب مظفری خواند:

«بيا دمبوره! بی توام دَم بريد

هجوم خزان،شاخ و برگم بريد

ز آتش تب ارغوانی بيار

كهن نغمه‌ی باميانی بيار»

 و همچنان او ابوطالب مظفری را با پرداخت وابسته به خود، شاعر آوانگارد و صاحب سبک و سلیقه‌ی خودش خواند.

در فرجام این نشست نوبت به اهدای لوح سپاسی رسید که به پاس نیکوداشت از کارنامه ی ادبی سید ابوطالب مظفری از سوی انجمن قلم افغانستان در نظر گرفته شده بود و از دوکتورسمیع حامد شاعر و نویسنده‌ی شناخته شده که خود نیز یکی از اشتراک کننده‌های این گردهم‌آیی بود درخواست شد تا لوح سپاسی را که تصویر قاب گرفته شده ی سید ابو طالب مظفری، نشان انجمن قلم افغانستان و متن نیکوداشت ازکارنامه‌ی ادبی‌ او دیده می شد، به او اهدا کند.

دوکتور حامد پس از اهدا کردن لوح سپاس به جایگاه سخنرانی نشست و گفت که نمی تواند در پیوند به حوزه‌ی ادبی دُر دری، فصل‌نامه‌ی خط سوم و نقش آفرینی آن در پرورش ادبیات امروزسخن نزند. دوکتور حامد فصل‌نامه‌ی خط سوم را تاثیرگذار، معرف و پیوند دهنده‌ی حوزه‌های درون‌مرزی و بیرون‌مرزی خواند و نقش آقای مظفری و یاران آن‌سوی مرزش را در یاری رسانی ادبیات امروز ما انکارناپذیر عنوان کرد. این گردهم آیی با دیدگاه ها و برسی دوکتور سمیع حامد در مورد به شگرد ها و نارسایی سبک های شعرامروز پایان پذیرفت.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

عبدالحمید16.10.2011 - 07:45

 سلام به مردبزرگواروشاعرچیره دست معاصرمان جناب استادونویسندهءتواناسیدابوطالب مظفری.استادمن حمیدم یکتن ازدانشجویان دانشکدهءادبیات دانشگاه کابل امسال(1390)سال فراغتم است ،من پایان نامهءتحصیلی ام راراجع به شخصیت علمی وفرهنگی شماوبررسی اشعارشماگرفتم،ولی دراین باره منبع خیلی نادراست نمی دانم چکارکنم ازشمامی خواهم که اگرچیزی داشته باشیدکه یقینادارین لطف نمایدتاباشدکه من بتوانم یک شاعرواقعی فارسی زبان که تمام عمرش درملک غربت گذشته برای ملت افغانستان ودوستداران شعروادب معرفی نمایم بااحترام شاگردشماعبدالحمیدلیاقت من کجاودست گلچیدن کجاای باغبان نالهءبلبل مرااینجابه زورآورده است استادعزیزمن کوچکترازآنم که درموردشماپژوهش نمایم.ولی استادانم اسرارکردندکه بایدمن این وظیفه بس خطیررابدوش بگیرم.ولی به نظرم شایدبتوانم که یک قطرهءازبحربی کران اشعارشمارابرای تشنگان شعروادب معرفی نمایم.

منتظر03.10.2011 - 09:01

 برادرم ابوطالب عزیز برایت آرزوی موفقیت می کنم . امید است بتوانی در احیای فرهنگ ناب اسلامی خراسان زمین همیشه پر شور و موفق باشی . منتظر دیدنت در کابل قلب زخم خورده مام غریب هستم.
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



امان پویامک