شعر های «انقلابی» شاعران خلقی-پرچمی وابسته به اتحاد شوروی سابق – بخش سوم

۳۰ حمل (فروردین) ۱۳۹۵

نمونه های اشعاری را که در دو بخش گذشته انتشار دادیم ، مورد توجه علاقمندان شعر ،ادب، تاریخ و آشنایی با مداحِان بیگانه، قرارگرفت. می خواهیم سلسلۀ ارائۀ اسناد و نظر را تا جایی  ادامه بدهیم که امکاناتش موجود باشد . به سخن دیگر تا جایی که مجموعۀ اشعارتجاوزگرستایانۀ این فروخته شده گان در آرشیف ما موجود است، آن را ادامه می دهیم. همچنان سعی می ورزیم تا اشعار بیشتری به دسترس ما قرار بگیرد زیرا ، با دوستی در افغانستان تماس گرفتم تا مجموعه اشعار به اصطلاح "رفقای انقلابی" را برایم بفرستد و آن دوست محترم ، اظهار داشت :

 آنانی که در دوران زمامداری شان ،  با خوش خدمتی مداحی روسان را می کردند برای " لینن کبیر "،  انقلاب اکتوبر ،" انقلاب برگشت ناپذیر ثور" ویا هم برای حزب محبوب شان ، یاوه سرایی می کردند ؛ بعد از سقوط آخرین مهره "کی جی بی" یعنی داکتر نجیب الله و فرار شان  ازافغانستان  تمام  مجموعه های شعری ، داستان و دیگر آثار شان را از بازار جمع آوری کرده اند و درباطله دانی انداخته اند. زیرا  دیگر به درد شان نمی خورد، شاید هم از آن چه روی کاغذ آورده اند، خجالت هم بکشند زیرا اگر باعث خجالتی شان نیست، چرا دوباره آن مجموعه و آن یاوه سرایی شان را تجدید چاپ نمی کنند، تا اولاد های شان هم بخوانند وبدانند که پدران شان در کدام موضع وسطح قرار داشتند .

در جواب این سوال،آن دوست عزیز هم راست می گفت: زیرا اکنون، اکثر شان به کشور های اروپایی ، امریکا ، کاناد ، استرالیا فرار نموده اند . بعضی این فراریان از سیاست  ویاوه سرایی دست کشیده  در گوشۀ خزیده و روز وشب خود را با مشروب  ودیدن فلم ها وسریال ها می گذرانند .

در دو بخش گذشته نمونه های از اشعار از بارق شفیعی ، اسد الله حبیب( عضو کمیته مرکزی و رئیس پوهنتون( دانشگاه ) کابل که استادان ومحصلان زیادی در وقت قدرت وی عذاب دیدند)، دستگیر پنجشیری ،قادر ابهر، عنایت پژوهان گردانی و عظیم شهبال را انتشار دادیم، تا با اهداف ومرام و وظیفۀ آن ها بیشتر آشنا شوید وبدانید که ایشان تا چه اندازه به شعر ،قلم، وطن  ومردم خیانت کرده، خود را کوچک ساخته ،در خدمت ظلم وروس ها قرار داده بودند.

دراین بخش می خواهیم اشعار بیرنگ کوهدامنی ، رحیم الهام  و عبدالله نایبی را برای معلومات بیشتر شما به نشر برسانیم .

محمدعاقل بیرنگ کوهدامنی

 در سال ۱۳۳۰ خورشیدی در شکردره‌ی کوهدامن، کابل زاده شد. نخستین کارش را در مدیریت فلکلور و ادب ریاست کلتوروزارت اطلاعات وکلتور وقت  بود، پس از آن به کتابداری در کتابخانهٔ عامه شهر کابل تعیین شد. در سال ۱۳۴۹ عهده‌ دار کتابخانهٔ وزارت پلان گردید، در سال ۱۳۵۲ با استفاده از یک بورس تحصیلی دولتی در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی عازم ایران شد. در سال ۱۳۵۶ سند لیسانس را از دانگشاه تهران به‌ دست آورد و برای فوق‌لیسانس در همان دانشگاه ثبت نام کرد. اما به‌علت تغییر وضع سیاسی ایران و تعطیلی دانشگاه تهران در پایان سال ۱۳۵۷ به افغانستان بازگشت. در سال ۱۳۶۰ در دانشکدهٔ زبان و ادبیات دانشگاه کابل به‌عنوان استاد استخدام شد. دو سال در مسکو غرض ویراستاری کتاب‌های درسی دانشگاه کابل که در شوروی سابق چاپ می‌شد، به‌کار پرداخت و با فرهنگستان علوم تاجیکستان و اتحادیهٔ نویسندگان آن کشور نیز در زمینه‌های ادبی همکاری نمود.


بیرنگ کوهدامنی از سال ۱۳۸۹ میلادی تا سال ۱۹۹۵ در تاجیکستان ماند و نشریهٔ "پیوند" را به خط فارسی در آنجا پایه‌گذاری کرد و مدیر مسوول آن نشریه شد. وی از سال ۱۹۹۵ تا زمانی که  از دنیا رفت با همسر و پنج فرزندش در لندن زندگی می‌کرد.

بیرنگ کوهدامنی، سه شنبه شب ۲۰ قوس ۱۳۸۶ خورشیدی (۱۱ دسامبر ۲۰۰۷ میلادی) در لندن  دست به خود کشی زد.

زمانی که قوای سرخ شوروی سابق  به افغانستان هجوم آوردند ومردم شریف افغانستان از اشغال کشور شان توسط نیرو های شوروی سابق رنج می بردند و اشک درچشمان شان جاری بود  ،بیرنگ کوهدامنی به تاریخ 27 جدی سال 1358 هجوم نیرو های سرخ شوروی را ستوده وچنین استقبال نموده است:

 پس از چندین سیه روزی  ــ  پس از چندین شکیبایی

ببین روزان گل باران  ــ نگر شب های رویا یی

چه شبهایی که سر کردیم  ــ بی آواز و بی پرواز

خوش این آواز و این پرواز ــ واین شور وشگوفایی

درخت آرزو دیگر ــ شگوفان است و بار آوار   ( 1 )

                                                **

محمد رحیم الهام

رحیم الهام  فرزند فضل الدین در سال ۱۳۱۰ هجری شمسی در چهاردهی کابل چشم به جهان گشود. تعلیمات ابتدایی را در مدرسۀ (محمود طرزی) آغاز نمود. در سال ۱۳۲۸ در مدرسۀ غازی تحصیلات ثانوی خویش را ادامه داد و در سال ۱۳۳۱ فارغ التحصیل گردید.

 

در سال ۱۳۳۲ شامل دانشکدۀ زبان و ادبیات دانشگاۀ کابل گردید. در سال ۱۳۳۵ تحصیلات خویش را به پایان رسانید و به حیث اسیستانت به رتبه علمی پوهیالی در دانشگاۀ کابل و دانشکدۀ ادبیات شروع به کار کرد.

 

در سال ۱۹۶۲ میلادی برای فراگیری تحصیلات به ایالات متحدۀ امریکا سفر کرد و در سال  ۱۹۶۵ پس از دریافت ماستری در زبانشناسی و دیپلوم تخصص در زبان انگلیسی به کابل آمد. همچنان برای شش ماه جهت آموختن ادبیات انگلیسی به هند سفر کرد.

 

رحیم الهام در سال ۱۳۵۶ یکسال برای تدریس زبان و ادبیات فارسی دری به دانشگاۀ اومها به ایالات متحده امریکا سفر کرد. همچنان سفر های به هند، پاکستان، ایران،روسیه، یونان و انگلستان داشت. وظایفی چون مسوول دیپارتمنت ادبیات زبان دری دانشکدۀ ادبیات، مسوول موسسۀ زبانشناسی افغانستان، ترجمان دربخش نشرات خارجی آژنس باختر، عضو هئیت تحریر مجلۀ ادب (نسیم)، مجلۀ پشتون ږغ مجلۀ هنر، مدیر مسوول مجلۀ علوم اجتماعی، نطاق رادیو، پرودیوسر پروگرام های کاروان گل ها وهنر و زندگی، و دیگر پروگرام های ادبی رادیو افغانستان، رئیس کمیسیون انسجام تحقیقات زبان و ادبیات اکادمی علوم افغانستان وعضو دارالانشاء کمیسیون تحقیقات زبانی و ادبی اکادمی علوم را به عهده داشت.

بعد از کودتای ننگین ثور وبه خصوص بعدازهجوم نیروی های سرخ شوروی که مردمان بیشتری ناگزیر شدند وطن را ترک نمایند، رحیم الهام  شعری سرود، تحت عنوان " سنگر انقلاب " و دراین سروده اش  از عید پیروز سخن گفت  :

 «  آن که نفرین باد بروی جاودان

از وطن اورا گریزان کرده ایم

ای عزیز وطن ، بیا، زاری مکن

عید پیروزیست ، قربان کرده ایم ! »

همچنان به آنعده از هموطنان به خصوص نسل جوان ما که  از دست ظلم و ستم  وبگیر وببر وبکش  جز فرار راهی نداشتند چنین خطاب می کند :

الا ای برومند فرزند من ،

ز آغوش همدم کجا رفته ای ؟

مرا مانده این جا ، تو دلبند من

به خواری ، دگر جا،  چرا رفته ای ؟

#            #             #

بپروردمت من به خون جگر

که فرزانه باشی ، نباشی حقیر

که دانا وهشیارو سرور شوی

نه باشی ذلیل وفقر واسیر .

    #           #

کجا رفت آن درس آزاد گی

که از پورمن رستم آموختی ؟

دل و عقل وایمان خود را چرا

به اهریمن زشت بفروختی

 

تو ای رفته ز آغوش نازم به دور

بیا نزد من ورنه دانی تو نیز

که گرخشم من مهرمن راسترد

به نزدم نیرزی دگر یک پشیز !   باغ بالا 4 ـ 4ـ 1360 ( 2 )

 

عبدالله  نایبی

 عبدالله نایبی به سال 1334 خورشیدی  درشهر کابل زاده شد . تحصیل ابتدایی  ومتوسط را در مدرسه استقلال  به پایان رسانید درسال 1353 جهت ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در پایان سال 1358 به وطن باز گشت و به کار حرفه یی حزبی پرداخت .

اثار عبدالله نایبی  عبارت است  مسایل اساسی ماترسیالیسم دیالکتیک  که درسال 1360 انتشار یافته ،  انقلاب سوسیالیستی وروشنفکران  درسال 1362 خورشید چاپ شده  و فردیت آفرینشی نویسنده و پشرفت ادبیات درسال 1365 ترجمه نموده و منتشر ساخته است  همچنان مجموعه های شعری  تحت عنوان " با بال های طلوع "  ، " با بهارمعیاد "  و " رگباربرمرمرو بامدادی ها "  ازاوست .( 3 )

 

زمانی که عرصه برای رژیم دست نشانده شوروی سابق یعنی باند خلق و پرچم تنگ شده بود و کسی حاضر نمی شد  جگرگوشه های شانرا جهت سپری نمودن دوره احتیاط عسکری بفرستند  رژیم دست نشانده به مشوره  مشاوران روسی  تصمیم گرفتند که  امنیت داخل کابل ، تلاشی منازل وامنیت مراکز ولایات را  رفقای حزبی بگیرند و به جبهات عساکرکه در قطعات دارند ارسال نمایند  بناً  تحت نام ( سپاهیان انقلاب ) اعضای حزب را به قطعات به جای عساکرمی فرستادند.

درآن زمانی که  اعضای باند پرچمی به صورت افتخاری وهم جهت این که برای رهبران حزبی شان خود را "انقلابی آتشین" نشان بدهند جهت سپری نمودن دوره سه ماهه به سپاهیان انقلاب پیوسته و معاش ماهوارشان را اداره که در آن منحیث  کارمند کارمی کرد ند، تادیه می شد ، تعدادی از کارمندان رادیو تلویزیون که عضویت باند پرچم رااداشتند نیز دوره سه ماهه سپاۀ  انقلاب را سپری نمودند. به گونه  مثال : خوب به خاطر دارم که، از دفتر ما رفیق سید اسماعیل فروغی که در آن زمان به حیث معاون مدیریت عمومی پروگرامها رادیو تلویزیون افغانستان، کارمی کرد وهمچنان وعضو پرچم ومنشی حزبی نشرات رادیوافغانستان بود، نیز مدت سه ماه رامنحیث سپاه  انقلاب ، در زندان پلچرخی گزشتاند . تاجای که خود می گفت وظیفه اش رسانیدن لباس های زندانیان از فامیل های شان بود.  درآن زمان خانواده های زندانیان از صبح زود ،عقب دروازه زندان پلچرخی صف می بستند تا بتوانند با ارسال لباس های پاک و گرفتن لباس استعمال شده اقلا بتوانند از زنده بودن عزیزان شان اطلاع حاصل نمایند . وی بعداز سپری نمودن دوره سپاه انقلاب که دوباره به وظیفه خود دررادیو تلویزیون آمد، ازکشتن، بستن، شکنجه، آزار و اذیت ، زندانیان زندان پلچرخی چیزی به زبان نیاورد  . برمی گردیم به اصل مطلب . 

 عبد الله نایبی یکی از سر سپرده گان رژیم دست نشانده سروده دارد تحت عنوان " سپاهیان انقلاب "  این شعرهمه روزه ازطریق رادیو وتلویزیون پخش می شد و به اصطلاح برای سپاهیان انقلاب شکوهمند وبرگشت ناپذیرثور به اصطلاح روحیه می داد :

درود آتشین به راهیان انقلاب !

درود برشما ! سپاهیان  انقلاب !

شما که با درفش سرخ  حزب تان

به جنگ بی امان می روید....

 درود بر شما فدائیان انقلاب

شما زگرمی فضای دوستان

زناز شوخ دختران شهر تان

بریده این

شما دگر حماسه های انقلاب می شوید

شما دگر فراز قله های آسمانی وطن

ستاره های بی نقاب می شوید

شما دگر نگاه آفتاب می شوید

درود برشما ! سپاهیان  آنقلاب

شما به روی لوح مرمرین حزب قهرمان تان ... کابل 20 ـ 2 ـ  1360 ( 4 )

....................................................................................................................

منابع

1 )   بیرنگ کوهدامنی ، مجموعۀ« طنین انقلاب » رویۀ 122

2)   رحیم الهام ، طنین انقلاب  رویه 24 وهمان مجموعه رویه 25

3 )  سیما ها و آوا ها تالیف دانشمند محترم  نعمت حسینی

4 )  عبدالله نایبی  مجموعۀ  طنین انقلاب ، با مقدمۀ  که برای  مجموعۀ « باخلوت ارغوان ها » برای یکی از هم قماشانش  بنام « عنایت گردانی » نوشته شده است .







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

شیر احمد شهاب28.09.2022 - 04:55

 سلام!در مورد نوشتن تاریخ هیچ توجه نکرده اید تاریخ عیسوی و خورشیدی را نوشته اید که ما را از استفاده از سایت خوب تان بی علاقه میسازد لطفا اگر میتوانید آنرا اصلاح نمایید بهتر میشود چون یک گوشه از تاریخ شعر و ادب ما است

Khobaďi13.06.2020 - 13:48

 حالا آنها شاعران و نویسندگان( خلقی وپرچمی) هرچه گفتندونه گفتند؛؛؛یاکردند‌ویانکردند ؛؛ گذشت و رفت!!!! اکنون ما ازش انتقادمینمائیم!!!! اما غافل از آنیم که: قلم پردازان فعلی و فعال امروزی نیز زمانی درمعرض قضاوت بی امان تاریخ قرارخواهند گرفت گرفت!!! لذا بیائید
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد حیدر اختر