کوتاه تاملی بر جشن نوروز از دریچۀ دین و فرهنگ
۲ حمل (فروردین) ۱۳۹۵
نوروز از راه می رسد و از ابعاد گوناگون پیام های برای زندگی و گفتن دارد، پیامی که تجدید حیات را از دل طبیعت و رستاخیز دو باره برای هر انسان آگاه به ارمغان می آورد. تجلیل از نوروز با گذر هزاران سال که از عمر بشر می گذرد همراه است و از این دریچه شکل نمادینی را هم به خود اختصاص می دهد. نماد ها در گذر زمان از یک طرف خرد جمعی را بازتاب می دهد و از طرف دیگر با پرورش مفاهیمی رمزآلود برای هر انسان در تناسب با فهم و درک او پیام های را ارائه می نماید. تجلیل از نوروز از دریچه ها و ابعاد مختلف با سر نوشت انسان ها گره خورده است که از یک سو از دل اسطوره ها که همان ذهنیت ناخودآگاه جمعی اند سر بر می آورد و از طرف دیگر میزان تحول، دگر دیسی های مادی و معنوی را برای انسان ها نوید می دهد. همان گونه که میزان فهم انسان ها از دنیای پیرامون تدریجی و در حال تکمیل شدن است، اسطوره ها هم به همین تناسب مفاهیم هنجاری را برای ما قابل بحث و تبیین می سازد. بنا بر این تجلیل از نوروز با مفاهیم نمادین آن از یک طرف ریشه در همان آداب و سنن دینی و فکری دارد و از طرف دیگر آینه تمام نمای فرهنگ و ادبیات ملت ها است که در نهایت دو مقوله دین و فرهنگ به عنوان هنجار های در هم تنیده، دست به دست هم داده اند تا از یک بُعد نحوه زندگی در دنیای «بیرون» را با اصل رستاخیز و دوباره زیستن که همیشه دغدغه اساسی انسان ها بوده است به نمایش بگذارد و از بُعد دیگر چگونگی شناخت دنیای «درون» یا همان منش و نفس انسانی را از این دریچه بازتاب دهد، که در نهایت شناخت از بُعد دنیای«بیرون» دو مقوله تولد و مرگ را همراه با رستاخیز در محوریت«قیامت» معنا و مفهوم می بخشد و شناخت از دنیای«درون» همان نفس یا ذهنیت انسان ها است که اساس زندگی و هستی را شکل می دهد، که در جشن نوروز به عنوان میراث کهن انسان ها بایگانی و به میراث مانده است که فرایند این شناخت را بیش از هر مسایل دیگر در دو حوزه مهم آریایی و حامی- سامی در تسلط همزمان جمشید و سلیمان نبی بر «دیو ها» از یک سو و حکمروایی آن ها از طریق جام جهان نما و نگین انگشتر بر دنیای پیرامون در استمداد از عالم بالا(خداوند) از سوی دیگر می توان یاد آوری کرد، که در بند کشیدن «دیو ها» در دو حوزه متذکره در همین نوروز اتفاق می افتد و این روز به عنوان پیروزمندانه ترین روز زندگی انسان ها جشن گرفته می شود. «دیو ها» در عالم خیال و اسطوره می تواند نمادی از نفس و تسلطی بر آنان شناخت درونی انسان ها باشد و این خیلی عجیب است وقتی جمشید و سلیمان نبی هم زمان دیو ها را به بند می کشند جمشید به جام جهان نما و سلیمان به نگین انگشتر از طرف خداوند دست می یابند و از طریق آن ها همه دنیا را تحت تسلط و کنترل خود در می آورند و بر همه جهان حکم روایی می کنند، اتفاق این موضوع در دنیای امروز این پیام را حمل می نماید که تسلط و دست یافتن بر نفس و شناخت دقیق انسان از خودش می تواند مهم ترین عامل شناخت و تسلط بر جهان و عالم هستی باشد که شناخت از خویشتن در همه ادیان الهی و بویژه اسلام از همه بیشتر سفارش شده است... بدین لحاظ من برای کسانی که علیه برگزاری جشن نوروز در افغانستان از دریچه دین فتوای صادر می کنند متاسفم و این گونه فتوای ها را ناشی از فقدان دانش و خرد بسنده مفتی ها می دانم.
محمد ظاهر فایز استاد دانشگاه بامیان
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته