تفنگت را دمی بنواز!

۱ سنبله (شهریور) ۱۳۹۴

شکوهت را چه می داند، کسی غرق است در ذلت

عروج کوه را عنقا صفای مهد را عزت

تو سر بازی که درمان می نهی بر زخم این میهن

قسم بر مادر پیرت که دیده زجر و هم محنت

تفنگت را دمی بنواز غرور خفتگان را باز

که برپا می شود از هر صدای مرمی ات غیرت

یقین دارم ز خشم تو چه داعش ها چه طالب ها

بسان بید می لرزد ندارد طاقت و جرئت

من از زخم بدخشان درد ها دارم تا جلریز

هم اینک سینه ام ناسور می گردد از آن سفلت

ز دست تو بلند آید مرام و انتقام ما

غرور ما شکوه ما جلال ما، با شوکت

اگر آزادگی داریم، وگر هم مستقل میهن

ز خون ارجمند تُست، سلام ای مصدر حرمت

شهامت های تو جانمایه فرزند این خاکست

گوارا باد استقلال بر تو، حامی عصمت

مقام تو گرامی باد، ای کوه بلند فخر

کسی کو این نمیداند بر او نفرین و هم لعنت







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد ظاهر فایز