هزار میکده غم
۷ جوزا (خُرداد) ۱۳۹۴
دران دیارِ سِتم
تمامِ فاجعه
در خاطرات شب نوشته شده ست
))) )))
شکنجه دیدن ایمان
و شقه کردنِ باور
{
صدای حنجرهء عشق را
به تیغِ تیز بریدن
{
بلادِ فضل و خِـرَد را
خراب و خوار نمودن
{
هزار گَلـه خزان را
به کِشتِ دل یله کردن
{
تلاشِ سبز شدن را
بر اوجِ شامِ برودت به دار کشیدن
{
فصولِ فیض و طرب را
به وقتِ زجرِ دلِ آگهان بدل کردن
}
به نامه های شادِ صبا
پاسخی ننوشتن
}
درونِ رگ رگِ هرکوی و خانه خانهء شهر
هزار میکده غم را
روانه نمودن و جا بجا کردن
-----------------------------
دو هزار و سیزده ترسایی
آلمان
[ [ ] ]
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته