با «خداداده گان» ستیزه کنید!

۳ حمل (فروردین) ۱۳۹۴

تغذیه از خرافات

(اندکی پیرامون فال بینی، جادوگری و تعویذ نگاری ها) 

 

 

  گر سرت درد کند، خیل ملا نگذارم

برخت چـُـف، پف کدنی ، کف کدنی (1)

 

 

استفاده ی سؤ از دین ومذهب  در محدوده ی شناخته شده ی خلفا، امیران، سلاطین  مستخدمین آنها، وعاظ السلاطین ویا ملاهای خدمتگذار، همچنان از طرف ودولت های قدرت مند و نهاد های امنیتی وسیاسی ، به عنوان ابزار مورد نیاز، محدود نمی شود. به دیگر سخن تنها به منظور خدمت به پایه های حاکمیت به کار نرفته ونمی رود. بخشی ازافراد لایه ها و اقشار تهدیست جامعه، نیز از آن به عنوان وسیله ی آسان نان آوری وفریفتن مردم شریفی که دل پاک و نا آگاه استند، استفاده نموده اند. پس لازم است آن "خداداده گانی " را نیز درنظر آوریم، که از ناهنجاری های حاکم بر جامعه بهره ی سؤ می گیرند. آنانی که بی سواد می باشند ویا اندک توان خواند ونوشت را دارند، اما  بیکار استند و  نانجوی . کار توسل به دروغ ونیرنگ ومشاهده ی باورمندی های خرافه پرستانه، رشته یی از زمینه ها را برای آنها فراهم می آورد. در واقع آنها را " خدا داده است " که مردم خرافه زده اند و در بند ناهنجاری های اجتماعی واقتصادی .

به این ترتیب بریکی از مظاهر دردناک ودیرینه ی دیگر، یا توسل به خرافات و بهره گیری سؤ از دین از طرف آن مفتخواران انگشت می نهیم، که سوکمندانه تا قلمرو زمان کنونی نه تنها دامن کشیده؛ بلکه از چند سال به اینسو گسترش نیز یافته است.

به قول یک تن از دعا نویسان فال بین، « زیاده از ده نفرنان خور در خانه دارم. به هر کاری که دست زدم نتوانستم که مخارج زندگی ام را تامین کنم، تا این که این راه به نظرم رسید. البته از یکی از دوستانم کمک گرفتم تا راه و چاره ی کار را به من نشان داد.» (2)

توسل به " جادو"، رفتن به سوی فال بینان به منظور دریافت سرنوشت خود ویا نزدیکان، مراجعه نزد ملاها، برای پایان دهی به امراض با نوشتن " تعویذ" و کاربرد " چف وپف "، ادعای حل تنش های خانواده گی ویا  تحقق خواستگاری ها وازدواج ها ،از آن جمله اند.

 چنین رویکردی برای به اصطلاح حل مسائل اجتماعی و مشکلات صحی که بخش هایی از مردم جامعه ی را همچنان می آزارد، از مقوله ی خرافه گرایی وخرافه پرستی تأثیر پذیرفته است. یعنی مردمانی طرف شکار وسؤ استفاده قرار می گیرند، که نسل اندر نسل به خرافه ها باورمند استند. پیش از باز نمودن بیشتر موضوع، توضیحی  را در همین جا پیرامون خرافه می آورم:

گفته شده است که " «خرافه» نام شخص عربی بوده است که ادعا می‌کرد، جنیان و پریان او را دزدیده و به میان خود برده‌اند و او زمانی در میان آنان زندگی کرده است. اما مردم داستان‌های او را باور نمی‌کردند و از آن پس به هرچه که باورنکردنی بود، می‌گفتند "هذا حدیث الخرافه": یعنی این از داستان‌های خرافه است؛ و از آن پس، خرافه به باورهای سست و بی‌بنیان گفته می‌شود. " (3)

اما درمندانه باید افزود که حال جامعه ی ما وبرخی جواع دیگر چنان زار وتأثر بار داست که سخنان " خرافه " های محیل ومکار، ابراز باورمندی شده است.

لوحه یی را که در صدر نبشته آورده ایم، طی چند سال چند بار تغییر کرده و همواره از آنها عکسی گرفته شده است. به گونه مثال، با تراکم نفوس در شهر کابل، وبا مشاهده مشکلاتی که در مناسبات خانم فرزند و مادر فرزند، ویا مادر دختر و داماد در اکثر موارد حضور یافته، " خرافه " های وطنی ما در لوحه دکان فریبکارانه ی خویش  جمله ی " بندش زبان خشو به گرنتی " را افزوده است.

لوحه تبلغی پیشین

 

همچنان مراجعه ی برخی مردم برای گرفتن نبشته ها در کاغذها، ویا گرفتن خوردنی هایی که از طرف جادو گر دعا های بر آن چف وپف شده است، تا آن را به شخص مورد نظر بخورانند ویا این که کاغذی را دود کنند، دکان چنان " خدادادگان " را رونق بخشیده است.

 ناتوانی های مادی برای تحقق آرزوها، برخی مردم را وا می دارد که به سوی فال بینان بروند. این فال بینان، جادو گران و دعا نویسان، جملاتی را از بر می کنند که ویا روی کاغذ می نشانند که برای  مراجعه کننده گان مأنوس نیست، اما مراجعه کنندگان را خوب می قاپند ومی چاپند.

این نمونه ها را بخوانیم :

«مدتی است که شوهرم از خانه دلسرد شده است. نظر به گذشته رفتارش تغییر کرده. سابق رفتار خوبی با من داشت، اما حالا به کلی رفتارش فرق کرده است. فکر می کنم پای کدام زن دیگر در میان باشد که شوهرم این چنین نسبت به من بی علاقه شده است. » (4)

یاسین رو به زن کرده و می گوید: «ممکن در گذشته رفتاری از شما سر زده باشد که شیاطین بین شما و شوهرتان دلسردی را انداخته باشند؟!». زن می گوید چه رفتاری؟ یاسین فکرمی کند و بعد ادامه می دهد: «ممکن در شب آب جوش روی زمین انداخته باشی، یا از روی خاکستر عبور کرده باشی! این چیز ها باعث خشم شیاطین می شوند! تا جایی که من فهمیدم پای کدام زن دیگر در میان نیست! همین مسایلی را که گفتم، ممکن است در روابط شما تاثیر گذاشته باشد و گر نه کدام تاریکی بین شما و شوهر تان به نظر نمی آید».

یاسین آنگاه کتاب دیگری را به زن نشان داده، می گوید: «هیچ تشویش نداشته باشی، کاری می کنم که مثل روز اول نامزدی تان در دلش شیرین شوی! مگم باید چند روز به مه وقت بتی تا روز و ساعت معین برسه. چون اوضاع ستارگان قسمی است که امروز نمی شه، مه منتظر می مانم تا هر زمانی که وضع ستارگان تغییر کنه، باز ایطو چیزی نوشته کنم که یک دقه هم از پالوی تان شور نخوره.»

در آغازنوشتیم که متأسفانه این رویکرد مردم و رونق یابی دکانهای خرافه گستری واستفاده جویی های سؤ طی سالیان پسین، بیشتر شده اند. تصور می شود که ناهنجاری های اجتماعی واقتصادی، ناتوانی دولت درحل مسائل مهم مردم، گسترش فرهنگ استفاده از دین ومذهب، نبود برنامه های افشأگرانه، جز  موارد استثنایی، (5) بی برنامه گی وبی توجهی دولت به ضرورت از میان برداشتن چنان دکانداران دغلباز؛ آنها را آشکارا موقع داده که از راه فریب مردم پولب ه دست بیاورند.

در زمینه ی دریافت رشته ی بیشتر عوامل، می توانیم بپذیریم، هنگامی که جامعه یی تحول شایسته نبیند و رشد ذهنی افرادش همچنان دربند اسارت خرافه پرستی وخرد ستیزی، وعلم ناباوری رنج ببرد؛ وافزون بر آن امکانات مادی لازم برای حل مشکلات در اختیار نیازمندان نباشد؛ بستر مساعدی از سؤ استفاده جوئی ها پهن می باشد.  مردم نیازمند که همزمان با محدودیت های ذهنی و مادی برای حل مشکلات خویش، به جادو، تعویذ وچف وپف ، تلقینات پیشینه را باورمندانه احترام گذاشته اند، ره به سوی کسانی می برند که خود از دروغگویی و دغلکاری  خویش آگاهی لازم دارند. اشخاصی را در نظر آوریم که سالها است از درد سر رنج می برند. اما توان انجام معاینات لازم واساسی را برای دریافت علت درد خویش ندارند.ویا این که به دلیل نبودن وسایل طبی، نبود شفاخانه وداکتر و دوا، طبق معمول ومروج،  روی به سوی ملا ها می برند. احیاناً اگر باری به گونه ی استثنایی وناشی از تلقین ویا تصادف، بیماری صحت یاب شد، گاو ملا و یا پیر وسید به شیر دادن می رسد و دکانش رونق می یابد. در نتیجه او می شود شهره ی منطقه. در واقع اوضاع بی سروسامان به آنها مدد رسانیده و به اصطلاح  " خدا برایشان داده است."

" تعویذ نویسان در کنار سرک های کابل نشسته اند و منتظر اند مشتری گیر بیاورند."

( تبصره ی گزارشگر دویچه ویله، سید عباس کوثر)

 

 ایجاد وتشدی فاصله های اجتماعی، تداوم اوضاع اذیت بار برای اکثریت مردم،تبارز ناهنجاری های ناشی از " بازار آزاد" بی بند وبار ومهر نشدنی،  سبب شده که صاحبان امتیاز، با دیدن اندک ناراحتی صحی به دهلی، دبی  ویا کشورهای اروپایی بروند. ( بنگریم مسافرت امرخیل نماد تقلب انتخابات ریاست جمهوری افغانستان را که پس از آن رسوایی، سفری به دوبی نمود وگفت برای تداوی رفته بودم. شاید هم برای شست وشوی گناهان بیشمار حج نیز رفته باشد! ) ولی مردم نادار ومحروم ازحد اقل امکانات که توان رفتن نزد داکترهای عادی را نیز ندارند، مظلومانه در چارچوب محدودیت های دل آزار ره به سوی دعا نویسان می برند.

مراجعۀ بیشترین مردم به سوی آنها، افزون برموجودیت خواستگاه های ناشی از دشواری های اقتصادی، ازچالش ها ونارسایی های فرهنگی نیزخبر می دهد. ودرد آمیز تر از همه که نقد آنها بار عواقب طاقت سوز را بر دوش دارد.(6) زیرا مدافعین چنین دعا نویسان وبهره گیران از باور ها وخرافات، دارنده ی پایگاه قوی در جامعه می باشند.

 

 

                                                                              ***

          .

 

1-    این بیت ازصاحبداد کوهستانی است. مقالات محمود طرزی ص 740 به کوشش جناب روان فرهادی، انتشارات بیهقی، کابل . 1355خورشیدی.

2-    سید عباس کوثری. گزارشی مستند در صفحه دویچه ویله.( 28-2-2012 .) را به نشر سپرده است. برای مزید معلومات این گزارش مستند مطالعه شود.

3-    (به "خرافه" در فرهنگ دهخدا نگاه کنید). (از: شهربراز) تارنمای زبان وادبیات فارسی/ ادیب آریا

4-    منبع شماره 2

5-    در باره سهم ونقش افشأ گرانه ی چنین سؤ استفاده ها، جناب فهیم کوهستانی طی برنامه های مستند تلویزیونی که در یوتوپ نیز روی انتشار دیده اند، گام های ارزش مندی برداشتند.

6-    طی دیدارکوتاهی که در انجمن قلم، به تاریخ دوم اکتبر ( 2014) با آقای فهیم کوهستانی در کابل مساعد شد، گفت که به خاطر انتشار برنامه های انتقادی وافشأگرانه ی چنین فریبکاران، از سوی " شورای علما " طرف بازخواست وسرزنش قرار گرفتم.

 







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

ن.مهرین24.03.2015 - 15:14

  برداشت وپیشنهادات جالبی اند،هموطن گرامی

Nawid Parsa23.03.2015 - 22:01

 عکس العمل ( دیر هنگام)و بی تفاوتی مقامات حکومتی و امنیتی در قبال قتل و سوزاندن یک خواهر معصوم هم وطن ما قابل نکوهش می باشد( با دیدن نگاه های معصوم این بانو اشکم سرازیر می شود). این عکس العمل نا توانی و ندانم کاری و ضعف دولتداری را د رنزد این عالی جنابان؟؟؟ نشان میدهد. وزیر داخله باید شخصاً بصورت فوری در رسانه ها ظاهر و در باره فعالیت پولیس در محل گذارش میداد.باید غرض حاکمیت قانون اقدام صورت گیرد اما این آقایون حاکمیت قانون و نحوه بر خورد با هم چون اعمال را نمی فهمند. از ارگ تا شورای وزیران همه با کمیته سازی و تحقیق اکتفا می نمایند اما وظایف خود را نمی فهمند. حکومت مبارزه جدی با فریبکاری تعویذ نویسان و کسانی راکه به نام طبیب و معالج امراض و مشکل کشا ی همه درد های مردم به صورت علنی لوحه هایی را در دروازه منازل و دکان های خود نصب نموده اند، اقدام قانونی نماید ( تلویزیون یک و طلوع بالوسیله کمره های مخفی عده یی ازین فریبکاران را فلم گیری و به نمایش گذاشته اند). قانون جزای افغا نستان این اعمال را وصف جرمی فریبکاری می دهد .ادارات عدلی و قانونی بعد از نشر این فلم گذارش ها خاموش بودند. اقدام های عاجل ذیل لازم است: 1. دولت بالوسیله اعلامیه یی نصب هم چون اعلان ها و تعویذ نویسی ها را که خلاف قوانین و اصول دین می باشد ممنوع و عاملین را مطابق قانون جزای افغانستان قابل تعقیب منحیث فریبکار اعلان نماید. 2. وسایل اطلاعات جمعی دولتی و غیر دولتی به صورت گسترده در تنویر مردم و افشای ماهیت فریبکارانه این ملا های دروغین و تعویذ نویسان معالج امراض گوناگون فعالیت دوامدار نمایند. 3. خانواده های مجددی،گیلانی( از خیرات خوران و تعویذ نویسان مشهور افغانستان) و سایر سید و خلیفه ها بر حکم وجیبه انسانی، اسلامی و اجتماعی شان در وسایل ارتباط جمعی ظاهر شده این نوع فریبکاری ها و تزویر را محکوم و هر نوع دادن تعویذ ، خیرات ، نذر و صدقه را به منظور تداوی و سایر خواسته ها مردود بدانند. 4. افراد فریبکار باید در محاکم علنی مورد پیگرد قرار گرفته و جریان محاکمه شان همراه با نشر سوانح شان به اطلاع مردم رسانده شود. 5. با پخش برنامه های روشنگرانه دینی بر ضد خرافات که با سوء استفاده از باور های دینی صورت میگیرد دولت اقدام های عاجل نماید تادر آینده از هم چون یک هیستری که ناشی از الیاناسیون دینی می باشد جلوگیر صورت گیرد. 6. تمام افرادی که در قتل ، شکنجه و سوختاندن وحشیانه این بانوی معصوم دست داشتند از لحاظ قانونی همه فاعل جرم قتل با حالات مشدده اندو هیچ نوع درجه بندی مسولیت مطرح نیست. همه درین قتل جمعی مساویانه مسول اند و مستوجب اشد مجازات می باشند. دولت باید اتوریتی مشروع خود را با اجرای حکم تثبیت نمایدو این امر اثر بازدارنده قوی دارد.
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



نصیر مهرین