در باغ های آیینه

۲۳ عقرب (آبان) ۱۳۹٣

در باغ های دلکشِ آیینه آتش است

گاهی که نیستی !

[] []

وقتی تو نیستی

خورشید می دمد

اما

سپیده نیست

از چارسو

حکایتِ تبعید می رسد

رقصِ درخت سپیدار

بیمار می شود .

[] []

آنگه که نیستی

در سرزمینِ خلوتِ آیینه

عشق را

اعدام می کنند !

 

-----------------------

برلین ،

تابستان دو هزار و سیزده ترسایی

از دفترشعرمنتشر شدهء :

«آیینه در جوارِ عقوبت»

00000000

00000000







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رفعت حسینی