رویکرد دوگانه و متناقض عربستان سعودی در افغانستان

۱۱ عقرب (آبان) ۱۳۹٣

اولین سفر خارجی آقای محمد اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان به عربستان سعودی بود. داشتن روابط نیک و حسنه و خوشبینی سنتی به کشور عربستان سعودی و زمام داران و مردم این کشور در میان رهبران افغانستان و مردم ما پیشینه ای تاریخی و مذهبی دارد.

عربستان سعودی در دهه هشتاد میلادی با حمایت های همه جانبه سیاسی ـ اقتصادی در همسویی با ایالات متحده امریکا و سایر کشور های غربی در قبال جهاد و مبارزه مردم افغانستان برضد رژیم دست نشانده اتحاد شوروی در افغانستان نقش مهمی داشت.

اما، پس از بقدرت رسیدن مجاهدین در سال 1371 هجری شمسی، سیاست این کشور در قبال تحولات سیاسی افغانستان، بگونه ای معکوس آن تغییر جهت داد. زمام داران سعودی و شیوخ سرمایه دار عرب در دهه نود میلادی با حمایت های وسیع اقتصادی و سیاسی شان در ایجاد و بقدرت رسانیدن طالبان نقش اساسی داشتند. عربستان سعودی در کنار پاکستان و امارات متحده عربی کشوری بود که امارت طالبانی را در افغانستان برسمیت می شناخت و در تمویل و تجهیز این گروه دست بالای داشت.

با فروپاشی نظام طالبانی در سال 2001 میلادی که افغانستان مورد حمایت و پشتیبانی جامعه جهانی قرار گرفت، نقش و جایگاه عربستان سعودی در کمک به زیرساخت های ویران و باسازی آن در افغانستان بسیار ناچیز و حتا در حد صفر تقلیل یافت.

آقای حامد کرزی رئیس جمهور اسبق کشور در سیزده سال دوره زمام داری  خویش تلاش کرد تا روابط خوبی را با این کشور تأمین نماید. آقای کرزی، پادشاه عربستان سعودی را رهبر جهان اسلام خطاب نمود تا این که بتواند حمایت او را در کشاندن مخالفان مسلح دولت افغانستان به میز مذاکره و گفتگو جلب کند؛ ولی این تلاش ها به هیچگونه دستاورد ملموسی نرسید.

برنامه ریزی اولین سفر خارجی آقای غنی به عربستان سعودی و اولویت دادن روابط بسیار نزدیک در سیاست خارجی افغانستان به کشور عربستان با در نطر داشت اهمیت و تاثیر گذاری این کشور بالای گروه های مخالف مسلح دولت افغانستان صورت گرفته است.

اما، از آن جایی که جنگ طولانی در افغانستان دارای ابعاد وسیع منطقه ای و جهانی است، ایجاد روبط نزدیک و در توازن نگهداشتن این روابط که برای دیگرکشورها حساسیت برانگیز نباشد، کار ساده یی نیست. تأمین روابط بسیار نزدیک با عربستان سعودی حساسیت های جمهوری اسلامی ایران را در پی خواهد داشت و همینگونه نزدیکی با کشور هند موجبات نارضایتی پاکستان را فراهم می کند. داشتن روابط نیک و دیپلماسی فعال با همه کشور های جهان حق مسلم افغانستان است؛ اما رقابت های سیاسی، مذهبی و تاریخی موجود میان این کشورها باعث شده است که جنگ و رقابت خود را در میدان افغانستان برای تضعیف و ضربه زدن بریکدیگر به پیش ببرند.

 

البته، با توجه به پیشینه ای که در روابط گروه طالبان و سران سیاسی عربستان وجود دارد این کشور می تواند با استفاده از نفوذ خود طالبان را تشویق و ترغیب به مذاکره و گفتگو برای برگشت صلح در افغانستان نماید؛ اما بنابر دلایل چند که به برخی آن اشاره می شود، این کار را نکرده است.

دور نگهداشتن گروه های افراطی القاعده و دیگر مخالفان حکومت سعودی از مرز های این کشور که در کنار گروه طالبان فعالیت های مسلحانه دارند، جز سیایست های خارجی این کشور است. هرچند عربستان خواهان از بین بردن رهبران القاعده است، ولی حاضر به نابودی و خارج شدن طالبان از صحنه سیاسی و نظامی افغانستان نبوده است.

تضعیف رژیم سیاسی " شیعه "در ایران و نزدیک شدن  گروه های افراطی مذهبی که شامل القاعده، طالبان افغان و پاکستانی و دیگر گروه های تندرو در منطقه می شود به سرحدات این کشور، استراتیژی دراز مدت عربستان سعودی را در منطقه تشکیل میدهد.

هم چنان حمایت و پشتیبانی از نظام های دیموکراسی (مردم سالاری) هیچگاه در صدر برنامه های زمام داران کشور سعودی قرار نداشته است. حمایت عربستان از طرح توطئه و کودتا بر ضد نظام منتخب محمد مرسی رئیس جمهور برکنار شده مصر توسط عبدالفتاح السیسی دلیل بر این مدعا است.

این در حالی است که وزیر دفاع عربستان سعودی در این اواخر ظاهراً تأکید را بر استقرار صلح و ثبات در افغانستان نموده است ولی در عمل هیچگاهی اقدام به قطع کمک های مالی که به گروه های تروریستی در افغانستان می شود، نکرده است.

با این حال، مقامات ریاض با تعاملات نرم دیپلماتیک از یکسو از دولت افغانستان حمایت می کنند و از جانب دیگر  فعال نگهداشتن موتور جنگی طالبان را در افغانستان و پاکستان در دستور کار خود دارند. جنگ و کشتار های بیرحمانه ی که به وسیله ای گروه های ترورییستی، امروز در افغانستان پیش برده می شود، عمدتاً توسط کمکهای مالی شیخ های ثروتمند کشور های خلیج فارس تمویل می شود؛ اما مقامات سعودی هیچگونه اقدامی برای جلوگیری از این سخاوت های که جنگ و فاجعه می آفریند، نکرده اند. این رویکرد دوگانه و متناقصی است که از جانب مقامات ریاض تا به حال در افغانستان پیش برده شده و آتش جنگ و خونریزی را در کشور ما مشتعل نگهداشته است.

بنابراین، سیاست خارجی عربستان سعودی را طرح دکترین و استراتیژی تسلط بر خاورمیانه، تغییر نظام سیاسی در عراق و سوریه، تضعیف رژیم کنونی در ایران و جلوگیری از گسترسش قدرت این کشور در منطقه تشکیل می دهد که اشراف گروه های تندرو و افراطی در مرزهای افغانستان و پاکستان می تواند مکمل آن باشد.

اکنون که موج خشن و پر تلاطم تنش و بحران و دامن زدن به جنگهای فرقه یی و مذهبی در خاورمیانه برای تسخیر بیشتر منابع انرژی با استفاده از گروه های تندرو تروریستی جاری شده است، تغییر رویکرد در استراتیژی عربستان سعودی که بتواند اوضاع منطقه و افغانستان را بطرف صلح و ثبات هدایت کند، زود هنگام و خوشبینانه خواهد بود.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



غلام اکبر نوابی