سفری در قلمرو تاریخ اجدادم
۴ عقرب (آبان) ۱۳۹٣
در خون من غرور نیاکان نهفته است
تهمینه چون الاهه ی دوران نهفته است
سیندخت را بنام ملالی نمیدهم
رودابه در تلاطم طوفان نهفته است
حماسه ساز نیست به جز گُرد آفرید
سهراب در نبرد خروشان نهفته است
رستم هنوز هست به میدان رزم ما
شیر ژیان میان بیابان نهفته است
در سنگ وخاک و چوب در این سنگر کهن
حماسه های پور خراسان نهفته است
بلخ و هری و تا به سمنگان غرور ماست
از کان لعل و دُر بدخشان نهفته است
در وصف بلخ تا به سمرقند ما بخوان
یک عالمی ز دانش و عرفان نهفته است
پامیرسقف خانه اجداد من بود
آمو چو رودبار خروشان نهفته است
از مولوی و حافظ و سعدی سخن شنو
گفتار نغز مخفی دوران نهفته است
یک عالمی دل است به هر گوشه بنگری
صد رودکی چو مرد سخندان نهفته است
این خاک آریا به ستم بسته شد ولی
در ذره ذره گنج فراوان نهفته است
هندوکش است سنگر دشمن شکن هنوز
در صخره صخره خون شهیدان نهفته است
-----------------------------------------------------
به آنهایی که زیبایی های دوره جوانی را میان دود و باروت جنگ نفس کشیدند و احساسات خود
را میان منجلاب خون و خاکستر دفن کردند ...
...............
حقیقت خواب های رومانتیک خود را در خرابه های کارته سه و کارته چهاردیدید
و مکروریان و شاه شهید گورستان دفن آرزوهایتان بود
اتش بوسه های عاشقانه شما پیکر سینما بریکوت را آتش زد
کوچه های دهمزنگ هنوز سرود عاشقانه شما را میخواند
و دستان قطع شده مجنون های که در لیلیه مرکز تار های کیتار خود را هنوز لمس میکنند
گذرگاه را آتش زدند تا کتاب عاشقان دارلامان را بسوزانند
و عشق شما را در گودال خون و خاکستر چهار آسیاب دفن کنند
گور ستان شهیدان گمنام دانشگاه کابل هنوز هم معلوم نیست
و چهار راهی ده بوری کابل
هنوز جنازه عاشقان را نسل به نسل از کنار جاده دانشگاه کابل عبور میدهد
من جوان افغانم
زیباترین لحظات رومانتیک من فدای حوریان بهشتی میشود .
ولی من دنبال لبخند یک دختر افغان در جاده های کابل سرگردانم
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
سوسن ایماق | 21.12.2016 - 09:02 | ||
فوقالعاده زیبا سرودید داکتر صاحب ازجمند و گرامی . به وجود شما افتخار میکنیم . و اینکه کشور ما زنان نخبه چون شما را دارد باید ارج بگذاریم به وجود شما . |