چند اقدام نادرست در آغاز کار دولت «وحدت ملی»

۱۷ میزان (مهر) ۱۳۹٣

طوری که همه میدانیم امضای توافقنامه تشکیل دولت وحدت ملی، با ضمانت نمایندگان ملل متحد و سفیر امریکا، موجب ایجاد این دولت گردید. در باره اثرات حقوقی موافقتنامه و بعضی از اجراات انجام شده درین مدت کوتاه تبصره هایی را لازم دانستم تا بنویسم. هدف ازین نوشته آن است تا برای هردو تیم  از همین اغاز کار، چگونگی اعمال قدرت را (هر دو تیم مساویانه حامل این اتوریتی دولتی اند50/50) به صورت مشترک بیان نمایم:

 

  1. برای جلوگیری از صدور فرامین جداگانه بالوسیله رئیس دولت وحدت ملی و رئیس اجرائیوی باید تمام اسناد، به شمول فرامین و مقرری ها ی صادر شده، یک جانب بالوسیله جانب دیگر امضاء شود. این شیوه کار ازلحاظ حقوق اساسی در دیگر کشور ها عملی شده است ، چه در نظام های شاهی که فرمان شاه بالوسیله صدراعظم متقابلاً امضاء میشود ویا اسناد صادر شده بالوسیله رئیس دولت از جانب صدراعظم امضاء میگردد(Countersigning). بعضی از اجراات یک جانبه رئیس دولت وحدت ملی بدون امضای متقابل رئیس اجرائیه انجام شده، که مخالف توافق اعمال قدرت بصورت مشترک می باشدو منطقاً باطل می باشند.
  2. تعین آقای ضیاء مسعود به حیث نماینده فوق ا لعاده رئیس جمهور دولت وحدت ملی، در امور اصلاحات و حکومتداری خوب، و مراسم تحلیف برای موصوف بدعت دیگر رئیس دولت وحدت ملی بود. قاعدتاً اصطلاح نماینده فوق العاده در نظام اداری-سیاسی ما وقتی بکار برده میشد که شخصی به حیث فرستاده خاص رئیس دولت برای یک ماموریت دیپلوماتیک به خارج تعین میشد و بعد از ختم این ماموریت وظیفه اش ختم می گردید.اصطلاح خاص آن در زبان دپلوماتیک Plenipotentiary or Special Envoy  بود.نمیدانم جناب ضیاء مسعود کدام دانش و فهم فوق العاده اداری دارند که بتوانند این کار را انجام دهند؟ با کدام دیپارتمنت ها با کدام امکانات عملی و صلاحیت ها؟ایشان مشروعیت سیاسی خود را غرض اجرای صلاحیت و اتوریتی از کجا بدست می آورند؟. بدعت دیگر بر پا نمودن مراسم تحلیف برای آقای ضیاء مسعود بود که نه کدام مقام سیاسی دارند و نه هم حدود اجراات وظیفوی شان موجود می باشد که باید آن را به حسن صورت مطابق قانون اساسی انجام دهند. به نظر من برای کم اهمیت جلوه دادن مراسم تحلیف جناب دوکتور عبدالله و معاونین محترم شان ،که آن ها مساویانه در قدرت سهیم می باشند ، مراسم غیر ضروری را برای آقای مسعود بر پا نمودند. درین مورد باید دادگاه عالی و شورای قانون اساسی سکوت را شکستانده و این بدعت را انتقاد و حالت حقوقی واقعی را بیان دارند.
  3.  فرمان باز شدن و بر رسی مجدد دوسیه کابل  بانک اقدام نیک و بجا ی محترم داکتر اشرف غنی احمد زی  می باشد به شرط این که شامل تحقیقات همه جانبه بوده ،و مخالف اصل  منع تعقیب مجدد برای جرم واحد Double Jeopardy نباشد. این تحقیق  باید شامل بازپرسی از کرزی ، عمر زاخیلوال و سایر مسئولین کمپاین انتخاباتی کرزی گردد. طبق اظهارات فرنود یکی از محکومین این پرونده ، این بانک یک مبلغ قابل توجه را برای تیم انتخاباتی کرزی درانتخابات سال 2009 داده بودند ( سال 2009) و در حدود هفتاد موتر زرهی برای وی خریداری نمودند. آقای زاخیلوال هم چنان باید از پول هایی که ،به حساب شخصی خود از پول کمپاین انتخاباتی آن زمان انتقال داده ، پاسخ واضح دهد ( رجوع شود به اسناد نشر شده توسط تلویزیون طلوع). آقای زاخیلوال کدام خدمت خاص مالی   را برای کشور انجام داده است که مشاور اقتصادی رئیس دولت وحدت ملی تعین شود. آیا خزانه خالی دولت وی را مستحق چنین مقامی می نماید؟؟؟ ویا طوری که شایع است بعضی از عواید مالی سرحدات را برای کمپاین ج اشرف غنی درین دوره انتقال داده است. نباید ازمجرمین و مفسدینی که شناخته شده اند تقدیر صورت گیرد. عوام فریبی موجب شرمساری بیشتر مدعی صداقت و پاک بازی می گردد.
  4. طبق اطلاعات تاریخی از زمان امیر حبیب الله خان به بعد ما مورین دولتی لباس رسمی می پوشیدند که از لباس روزانه که در خانه و یاهم در ایام  رخصتی بعد از انجام وظیفه پوشیده می شد فرق داشت.این رسم تا زمان کرزی سالاری ادامه داشت. کرزی با مدل قرار دادن خود  منحیث پیراهن و تنبان پوش صدمه بزرگی به صلابت ، ابهت و اتوریتی مقام دولتی و کارمندان دولت وارد نمود. عده زیادی از مامورین دولتی و شاگردان دانشگاه ها و حتی با تاسف استادان با همان پیراهن و تنبانی که شب با آن خوابیده اند به دفتر می آمدند و هنوز هم می آ یند. همه این اشخاص با پیروی از کرزی رسم نا درست را به جا گذاشتند. واضح است که پیراهن و تنبانی که در هفته یک بار تعویض میگردد بوی عرق و چرک آن برای کسانی که در یک اداره می نشینند و یا در یک صنف می باشند سخت اذیت کننده می باشد. لطفا یک بار به سایت انترنتی شورای ملی مراجعه کنید و ببیند که در عکس های یاد گاری دهه سی قرن گذاشته همه اعضای شورای ملی لباس رسمی به تن دارند. آقای احمدزی و آقای عبدالله به پاس احترام به حدیث مبارک که بر نظافت تاکید می نماید و احترام به اتوریتی دولتی و اعاده حیثیت اداره این رسم " ایزار" پوشی در ادارات را  با پوشیدن دریشی در هنگام رسمیات پایان بخشند.
  5. یک باری کرزی گفته بود که من " زبان فارسی و پشتو را" گد و ود " کرده ام. منظور کرزی آن بود که وی در یک بیانیه بیست دقیقه یی خود گاهی به پشتو گاهی به فارسی صحبت می نمود. وی نمیداند که اولین اصل سخنرانی آن است که شخص سخنور مخاطبین خود را بشناسد و برای آن ها سخنرانی نماید. اگر چنین صحبت " گد و ود" در حضور محصلین دانشگاه باشد فرض برین است که همه سخنان وی را میدانند. اما اگر در یک بیانیه یی که برای مردم افغانستان و حتی شورای ملی صورت میگیرد باید همه سخنان به یک زبان باشد با ترجمه هم زمان و یا ترجمه بعدی. بیانیه های خطاب به ملت اگر بصورت مختلط باشد سخنران پیام خود را به صورت واضح به مردم رسانیده نمی تواند. با وجودی که بیشتر از نود و پنج در صد مردم به زبان فارسی می فهمند اما  شاید یک هم وطن پکتیایی ما  بخش های فارسی بیانیه را بصورت درست نداند. درین صورت ما به حقوق بشری موصوف یعنی حق دریافت اطلاعات صدمه می زنیم . به همین منوال برادران فارسی زبان ما در تخار، بدخشان...، بخش های پشتوی صحبت را ندانند. امید واریم که هر دو تیم ا نتخاباتی و رهبران شان به حقوق بشری، حق دریافت و کسب اطلاعات شهروندان کشور، با تعقیب میراث شوم کرزی سالاری صدمه نزنند.به یاد داشته باشیم که عمدتاً زبان اداری و عملی  lingua francaکشور زبان فارسی است. تحمیل اجباری زبان و کمیدی تحلیف آقای دوستم را که به پشتو تحلیف اداء نمود باید همه سیاسیون به خاطر داشته باشند.
  6. طی یک فرمان یک جانبه دیگری که دران رئیس اجرایی امضای متقابل نه نموده است جناب اشرف غنی امر نموده اند که تمام والیان به حیث سر پرست اجرای وظیفه نموده و حق تقرر و تبدل مامورین را ندارند.دادگاه عالی و شو رای قانون اساسی باید واضح سازند که آ یا رئیس جمهور به غیر از حالت اضطرار که به موافقت شورا صورت میگیرد صلاحیت معطل ساختن احکام قوانین و محدود ساختن صلاحیت هایی را که قانون به مقامات داده است دارد؟؟؟
  7. نامگذاری میدان هوایی کابل به نام حامد کرزی یک اقدام به موقع نبود. نامگذاری میدان های هوایی شارل دوگول  در فرانسه و جان اف کندی در امریکا بعد از وفات این دو شخصیت صورت گرفت. به هر صورت مقایسه بین محسنات و کمالات حامد کرزی و دوگول و کنیدی و خدمات شان به ملت های خود قابل غور است تا شایستگی این نامگذاری ارزیابی شود.؟؟؟






به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

داکتر عبید الله فضلپور12.10.2014 - 15:56

 رئیس جمهور ما به یک مشاور حقوقی حاذق ودانا وخیر اندیش فارغ از تعصب وواقع بین ضرورت دارد تا همه مسایل روی اصول حقوقی ومنطق حقوقی وبر پایه واقعیت ها تحقق یابد نه روی احساسات وقدرتنمائی های شخص. طوریکه 50 فیصد امضاشده در تصمیم گیری ها هم همینطور عملی شود درغیر این رئیس اجرائیه به حاشیه رانده شده که این هم عاقبت خوب ندارد.بااحترام.

Hamid Perwani10.10.2014 - 11:31

  The president really needs a few constitutional lawyers to advise him what do and teach him how to do it So for what he has been doing is totally unconstitutional. Changing the name of Kabul Air Port to Kaezay Air port is ridicules, Kabul Air Port should name after Masood the Great not Karzy, who sold and robbed the country with the help of his family. Kerzay should be treated as criminal not as hero.
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



دوکتور نوید پارسا