پروندۀ که هنوز ناتمام است!

۱۷ میزان (مهر) ۱۳۹٣

پس ازکشمکشهای چندین ماهه رقابتی درکارزارانتخابات، همراه با آن درگیریهای لفظی وتناقضات تبلیغاتی میان دوستاد انتخاباتی، تند گوئیها وپرخاش سخنگویان رنگارنگ این دوتیم دربرابرهمدیگر که ماجراهای کینه توزانۀ شان به قصه های پرتراژید هزار و یکشب چهره بدل کرده بود وهمۀ آن برمحورداغ تقلب وخیانتکاریهای قبلاً برنامه ریزی شدۀ  کمیسیونهای انتخابات، از روسای آن آغازوتا کمیشنران مزدورشان، آنهم درسایۀ مداخلات نظام حاکم وفشارولینعمتان خارجی به نفع یک تیم معلوم الحال میچرخید، سرانجام نتیجۀ این پروسۀ بزرگ ملی بازهم بدون کدام شفافیت، درکلافۀ سازوکارهای مستهجن و دربطن همان تقلبات گسترده ختم شده اعلام گردید و توافق سیاسی میان رهبران دوتیم، مبتنی برتشکیل  یک حکومت وحدت ملی به امضارسید. توافق ناگزیری که به این غایلۀ بحران خیزسیاسی عجالتاً پایان داد ویکجا باخود تشویش و اضطراب مردم را به نحوی  ازمیان برداشت.

اعلام نتیجۀ انتخابات وامضای تفاهم سیاسی میان کاندیدان، که ماهها مردم را درانتظارگیچ کنندۀ خود فروبروه بود اینک شکل بندی سیاسی آن، دراذهان جامعه خوشبینی هائی را ترسیم کرده است که امید و باور مردم را نسبت به آیندۀ  شان، آیندۀ که کشوررا ازناامنی، بی عدالتی واستبداد نژادی نجات داده و درمسیر صلح وثبات رهنمونی کند، جداً معطوف گردانیده است.  

تشکیل حکومت وحدت ملی اگرازیکسو به مردم آرامش روحی بخشید و برنگرانیهای شان ناشی ازدغدغۀ آغازجنگهای داخلی وتشدید بحران که واقعاً بسرحد انفجارخود رسیده بود، تاجائی نقطۀ پایان گذاشت،  مگر ازسوی دیگرایجاد چنین حکومتی که اصلاً ماهیت آن برمبنای تقسیم قدرت میان دودستۀ انتخاباتی تسجیل گردیده وخارج ازان به هرعنصرتعین کنندۀ دیگر، حتا به آرای پاک مردم که با خونبهای تاریخ رقم خورد وبه صندوقها ریخته شد، رحم وانصافی صورت نگرفت وازشمارش شفاف به حاشیه های تقلب برده شد. به همینگونه اینک  نقش سایرنخبه گان ودگراندیشان جامعه بیرون ازحلقۀ این دوتیم که مسلماً دردولت جدید، جای پائی نخواهند داشت سخت قابل تامل ونگرانی است.

 

حکومت وحدت ملی برخاسته ازیک اجبارسیاسی است که با وساطت وفشارکاخ سفید، ازبطن یک روند متقلب سربلند کرد وآقای نورستانی این عروسک درظاهرسخت مظلوم مگردر متن حوادث، گردانندۀ سرنوشت مردم که  آرای ملت را به تمسخرگرفت وتا آخرین نفس ازتقلب دفاع کرد،  نتیجۀ نهائی انتخابات  را بدون شمارش آرای شفاف ویا ارایۀ ابطال صندوقهای پرشده ازبرگه های تقلبی، غیرمسوؤلانه چنین اعلام نمود :

«هرچند درروند بازشماری آرا، ما موفق نبودیم تا آرای پاک ازناپاک را بصورت شفاف ازهم  تفکیک کنیم اما درنتیجه گیری نهائی، کمیسیون مستقل انتخابات جناب محمد اشرف غنی احمدزی را بحیث رئیس جمهورمنتخب افغانستان اعلام میدارد.»

این اعلام که یک خیانت آشکارملی رادرخود رقم زد ازسوی نهادهای جامعۀ مدنی، فعالان دموکراسی ونخبه گان سیاسی سایر احزاب به واکنشهای جدی مواجه شد وخواهان به دادگاه کشاندن عاملان این سناریوی بحران آفرین گردیدند.

 اما کدام دادگاه وکدام محاکمه ؟ از رئیس جمهوری که باهمین دستان آلودۀ روسای این دوکمیسیون انتخاباتی وسایردست اندرکاران بدنام شان به رهبری ارگ نشست، همچو توقعات آرمانی کاملن دورازانتظاراست. حتا به همانگونه که کمیسیون، اعتبارنامه پیروزی انتخابات را به آقای احمدزی تفویض کرد و بدستان احمد ضیا مسعود برگرد سرش به حرکت درآمد ازاحتمال بدورنیست که در پاداش آن، رئیس کمیسیون وحلقۀ تقلب کارش، بشمول امرخیل، بجای جزای محاکماتی، به مدالهای صداقت وخدمت سرافرازگردند.

 

حال که حکومت وحدت ملی ایجاد گشت، آقای احمدزی وعبدالله عبدالله بامعاونان خویش مراسم سوگند را کنده وجسته ادا نمودند ورئیس جمهورجدید خطوط اساسی دولت خودرا تشریح کرد، مردم بیصبرانه منتظراند تا این وعده های آقای احمدزی بویژه درصد روز نخست کاری شان که آغاز تهداب گذاری خطوط اساسی دولت و برنامه ریزی این دوتیم مشترک درعرصۀ تغییرات کدری ونظام شایسته سالاری خواهد بود، چگونه وبا چه امکاناتی درجامعه انعکاس خواهد یافت.

نخستین صاعقۀ فرمان رئیس جمهوردرتقرردوچهرۀ آشنا، آقای اتمر بحیث مشاورامنیت ملی وعمرزاخیلوال بحیث مشاورارشد اقتصادی ارگ انعکاس پیداکرد، چیزیکه تعهد آقای احمدزی را درروزنخست زیرسوال برد.

آقای غنی باثقرر زاخیلوال که ده ها پروندۀ اختلاس ودستبرد او درهزینه های کمکی، درمحاکم لاینحل باقی مانده وقصه های فسادش برسربازارآفتابی گشت. گذشته ازان ملیونها دالرازخزانۀ دولت را درپای انتخابات به نفع آقای احمدزی ریخت، آخردربرابرمردم وتاریخ، چه پاسخی خواهد داشت ؟

به همینگونه تقررعجولانۀ آقای اتمربا سابقۀ پرسش برانگیزش که فیصدی بزرگ کمکها را دروزارت داخله حیف ومیل خانواده وخویشاوندان خود کرد.  نشاندهندۀ آن است که تعهدات حکومت وحدت ملی بدترازگذشته ها شکننده بوده فقط همان نظام خودکامۀ ریاستی خواهد بود که هرچه دلش بخواهد فرمان میراند ورئیس پست اجرائی درحالیکه دستان         احمدضیا مسعود نیزدرمخدوش کردن ذهنیت ارگ، نسبت به او (داکترعبدالله) سخت دخیل است،  کمتربه مشوره های اساسی وتصامیم دولتی راه پیدا خواهد کرد.

                          

دربالا، مراسم تحلیف را بخاطری « کنده وجسته » تذکردادم که همه دیدیم فضای این محفل ازجذبۀ معنویت وروحیۀ تعهد کاری آنهم به روی کتاب مقدس الهی، بکلی خالی احساس میشد، آنگونه که گفتی فقط یک صحنۀ تشریفاتی به نمایش درآمده ورئیس فاقد مشروعیت دادگاه عالی، ممثل تقدس وامتیازاین سوگند قرآنی بوده است.

درین مراسم چه گذشت ؟

 

 ــ آقای احمدزی کلمۀ جل وجلاله  را که لام  « جل » باید مشدد تلفظ میگردید بصورت سطحی وکلالت زبان آنرا ادا کرد.

 ــ آقای محقق نه تنها دستش بالای قرآن کریم نبود، بلکه تکرارکلمات سوگند نامه ازلبانش ظاهر نمیشد، میگفتی که فقط به متن آن گوش فرا داده باشد.

 ــ آقای دوستم که با وارخطائی میخواست یکدست را بالای قرآن بگذارد، دست دیگرش درگرفتن سوگند نامه میلرزید و یکبار نزدیک بود متن تحلیف ازدستش به زمین بیفتد. جالب ترازهمه اینکه دراخیر، چون متن سوگند نامه به زبان پشتو تهیه شده بود، پس ازاتمام سوگند، ازهمانجا معذرت خواهی کرد وگفت : به بخشید که مه پشتو مشتو بلد نیستم .

 ــ آقای  دانش هم بدینمنوال که پشتو راخوب نمیداند، ازینرو درحین ادای متن سوگندنامه، فراموش کرده بود تا دستش را برروی قرآن شریف بگذارد، یا که احتمالن این کارآگاهانه صورت گرفته باشد.

بدینگونه مراسم تحلیف به پایان رسید واین جلالتمآبان دراخیرتوانستند نفسی به راحت بکشند.

 

آقای احمدزی درتشریح خطوط اساسی دولت خود یکباردیگربه حکومتهای  موازی اشاره کرده وگفت : دولت وحدت ملی ازهمین روزبه بعد به حکومتهای موازی درکشور نقطۀ پایان میگذارد.  

همه میدانند این هشدارها، غیرمستقیم به آدرس عطامحمد نوروالی بلخ صادرمیگردد که یکی ازارکان پرقدرت تیم داکتر عبدالله راتشکیل داده است.

این تنشهای سیاسی میان آقای احمدزی وعطامحمد نور، ازدورکمپاین انتخابات آغازوتا امروزکه اشرف غنی خودرا به پیروزی هم رساند،  ادامه دارد. ازینرو آقای رئیس جمهورتازه نفس، درنخستین برنامۀ  تغییرات کدری دولتی،  باهمان عقده های پیشین فقط استاد عطا را نشانه گرفته وجداً پروندۀ برکناری اورا ازولایت بلخ، روی میزدارد. قرارمعلوم  آقای احمدزی رهبری این ولایت مهم را به جمعه خان همدرد والی پکتیا که یکی ازآرمانهای دیرینۀ اورا، آنهم درمخاصمت با استاد عطا تشکیل داده است، وعده سپرده است. 

جمعه خان همدرد درکمپاین انتخاباتی به نفع آقای احمدزی، چه جانفشانیهائی نبود که نکرد.  بایک لشکرقومی ازجنوبی به مزارسفرکرد ودرجمع هواداران خود گفت  « شما پشتونها اگرمیخواهید ازیوغ بنده گی تاجکها خودرا رها سازید باید رای خودرا درصندوق احمدزی  صاحب بریزید »   اینست مفهوم وحدت ملی درقاموس چنین آدمهای سیه اندیش  که همیشه آتش تفرقه ونژاد پرستی رابا دستان خود شعله ورنگهداشته اند. واینست تعهد وامتیازی که جناب احمدزی شاید درحق این مبلغان سینه چاک کارزارانتخاباتی خود ازحاتم بخشی ها دریغ نکند.

اما استاد عطا که امروز دردفاع ازحقوق شهروندی تاجک تباران خود که قرنها درین سرزمین ممثل فرهنگ درخشان،  تمدن و آزادی بوده اند ولی امروز دردولت وحدت ملی جایگاه سیاسی شان به یغما رفته است، به دفاع برخاسته است. داعیۀ برحقی که هیچگاه مفهوم حکومت موازی ویا سرپیچی ازقانون را برنمی تابد. اما واضح است که این هشدارها برخاسته ازهمان دیدگاه انتقام جویانۀ گذشته است که درجریان انتخابات،  بگومگوهائی را میان آقای غنی و استاد عطا بمیدان کشیده بود. اما اکنون باید  آقای احمدزی بحیث رئیس جمهورکشور، کشیده گیهای گذشته رافراموش کند ودربرابر همچو مسایل بادرایت وحوصلۀ فراخ، آنچنانیکه  شعاردولت وحدت ملی را تشکیل میدهد برخورد کند،  تا نشود بحران  تازه یی  درکشورآغاز واوضاع را به وخامت بیشتربکشاند.

استاد عطا این مرد مصمم وپنجه آهنین درمقام خود چون کوهی ایستاده است. این نه بدان معنا ست که او ازاحکام قانون و مقررات دولت وحدت ملی سرکشی دارد ویا خودرا سلطان مستقل دیاربلخ میخواند بلکه سخن ازرهکارهائی درمیان است که با قانون وحقایق روزکاملن همسوئی دارد، سخن ازدسیسه هائی بالاست  که همین اکنون درپشت پرده های ارگ نسبت به او درحال شکل گیری است.

استاد عطا رک وراست، بدون مصلحت نگری وترس سخن میزند. اومیگوید من درتصامیم خود جدی هستم، ازقانون سرکشی نمیکنم ولی به عنوان رئیس جمهور منتخب هیچ کس را قبول ندارم، بلکه به عنوان رئیس جمهورتوافقی برای جناب احمدزی احترام قایل هستم.  اگرقرارباشد به داکتراشرف غنی رسیدن بمقام ریاست جمهوری را تبریک گویم، نه بحیث رئیس جمهورمنتخب بلکه درمقام کسی که براساس توافق سیاسی به این مقام نایل آمده، تبریک خواهم گفت.

 

دریکی ازصحبتهای تلویزیونی طلوع درمورد حکومت موازی وهشدارغیرمستقیم آقای احمدزی به استاد عطا، دو دیدگاه مختلف ازدو شخصیت مطرح سیاسی انعکاس داشت :

جناب حفیظ منصورکه خودش بهترازدیگران میداند، ازینکه درحکومت وحدت ملی جایگاه تاجکان چندان برجسته گیندارد سخت قابل بازنگری و اعتراض است.   

استاد عطا یگانه شخصیتی است که دردفاع ازین داعیۀ برحق، ملحوظات خودرا دارد،  اماجناب منصوربه نحوی ازکنار موضوع رد میشود ومیگوید،  زمان حکومتهای موازی گذشته، سخن رئیس جمهور شاید اشاره به برخی ازوالیها بوده که بعضی اقداماتی داشته اند که درحیطۀ صلاحییتهای خود یک نوع بی نظمی وپریشانی را بوجود آورده بود وحال باید درچارچوب قانون تنظیم گردد.

اما آقای صدیق الله توحیدی ژورنالست وتحلیل گرسرشناس کشور نظردیگری داشت که میگفت : اگربحث رئیس جمهور روی خودمختاری باشد که با استفاده ازامکانات دولتی به نفع خود والیها باشد، حکومت وحدت ملی باید جلو آنرا بگیرد، اما اگربحث روی تضعیف شخصیتهائیست که آنها قدرت شان را ازطریق دولت نه، بلکه ازمیان مردم برخاسته ودرمیان مردم دارای نفوذ ومحبوبیت اند، اشتباه است. این شخصیتها باچنین پالیسی حذف شده نمیتوانند، برعکس نظام جدید می تواند با استفاده ازوجود آنها که به نحوی درمیان مردم خود محبوبیت داشته وازسابقۀ فساد وخیانت مبراباشند، درتحکیم ثبات وحاکمییت قانون استفاده به عمل آرد. درغیر آن هراقدام عجولانۀ دیگر، آنهم درچنین یک برهۀ حساس به ضرر افغانستان تمام خواهد شد. 

اما علیرغم اینهمه مخالفتها، وقتی استاد عطا احساس کرد که پس ازپیروزی آقای احمدزی وامضای موافقتنامۀ امنیتی میان افغانستان وایالات متحدۀ امریکا، فضای سیاسی بشکل دیگری به گردش درآمده وائتلاف داکترعبدالله رابا احمد زی بیش ازین نباید به خطرمواجه ساخت، مسلمن که داکترعبدالله نیزروی همین موضوع اصرار وتاکید داشته است.

بناءً  دو روز پیش به کابل آمد وبا رئیس جمهورجدید ملاقات نمود. درصحبت اخیرخود با احمدزی،  گفت :  هرتصمیمی راکه رئیس جمهور درجهت تعیین ویا تبدیل والیها درجهت حکومت داری خوب درافغانستان اتخاذ نماید ازان حمایت خواهم کرد.

 

پس ازکشمکشهای چندین ماهه رقابتی درکارزارانتخابات، همراه با آن درگیریهای لفظی وتناقضات تبلیغاتی میان دوستاد انتخاباتی، تند گوئیها وپرخاش سخنگویان رنگارنگ این دوتیم دربرابرهمدیگر که ماجراهای کینه توزانۀ شان به قصه های پرتراژید هزار و یکشب چهره بدل کرده بود وهمۀ آن برمحورداغ تقلب وخیانتکاریهای قبلاً برنامه ریزی شدۀ  کمیسیونهای انتخابات، از روسای آن آغازوتا کمیشنران مزدورشان، آنهم درسایۀ مداخلات نظام حاکم وفشارولینعمتان خارجی به نفع یک تیم معلوم الحال میچرخید، سرانجام نتیجۀ این پروسۀ بزرگ ملی بازهم بدون کدام شفافیت، درکلافۀ سازوکارهای مستهجن و دربطن همان تقلبات گسترده ختم شده اعلام گردید و توافق سیاسی میان رهبران دوتیم، مبتنی برتشکیل  یک حکومت وحدت ملی به امضارسید. توافق ناگزیری که به این غایلۀ بحران خیزسیاسی عجالتاً پایان داد ویکجا باخود تشویش و اضطراب مردم را به نحوی  ازمیان برداشت.

اعلام نتیجۀ انتخابات وامضای تفاهم سیاسی میان کاندیدان، که ماهها مردم را درانتظارگیچ کنندۀ خود فروبروه بود اینک شکل بندی سیاسی آن، دراذهان جامعه خوشبینی هائی را ترسیم کرده است که امید و باور مردم را نسبت به آیندۀ  شان، آیندۀ که کشوررا ازناامنی، بی عدالتی واستبداد نژادی نجات داده و درمسیر صلح وثبات رهنمونی کند، جداً معطوف گردانیده است.  

تشکیل حکومت وحدت ملی اگرازیکسو به مردم آرامش روحی بخشید و برنگرانیهای شان ناشی ازدغدغۀ آغازجنگهای داخلی وتشدید بحران که واقعاً بسرحد انفجارخود رسیده بود، تاجائی نقطۀ پایان گذاشت،  مگر ازسوی دیگرایجاد چنین حکومتی که اصلاً ماهیت آن برمبنای تقسیم قدرت میان دودستۀ انتخاباتی تسجیل گردیده وخارج ازان به هرعنصرتعین کنندۀ دیگر، حتا به آرای پاک مردم که با خونبهای تاریخ رقم خورد وبه صندوقها ریخته شد، رحم وانصافی صورت نگرفت وازشمارش شفاف به حاشیه های تقلب برده شد. به همینگونه اینک  نقش سایرنخبه گان ودگراندیشان جامعه بیرون ازحلقۀ این دوتیم که مسلماً دردولت جدید، جای پائی نخواهند داشت سخت قابل تامل ونگرانی است.

 

حکومت وحدت ملی برخاسته ازیک اجبارسیاسی است که با وساطت وفشارکاخ سفید، ازبطن یک روند متقلب سربلند کرد وآقای نورستانی این عروسک درظاهرسخت مظلوم مگردر متن حوادث، گردانندۀ سرنوشت مردم که  آرای ملت را به تمسخرگرفت وتا آخرین نفس ازتقلب دفاع کرد،  نتیجۀ نهائی انتخابات  را بدون شمارش آرای شفاف ویا ارایۀ ابطال صندوقهای پرشده ازبرگه های تقلبی، غیرمسوؤلانه چنین اعلام نمود :

«هرچند درروند بازشماری آرا، ما موفق نبودیم تا آرای پاک ازناپاک را بصورت شفاف ازهم  تفکیک کنیم اما درنتیجه گیری نهائی، کمیسیون مستقل انتخابات جناب محمد اشرف غنی احمدزی را بحیث رئیس جمهورمنتخب افغانستان اعلام میدارد.»

این اعلام که یک خیانت آشکارملی رادرخود رقم زد ازسوی نهادهای جامعۀ مدنی، فعالان دموکراسی ونخبه گان سیاسی سایر احزاب به واکنشهای جدی مواجه شد وخواهان به دادگاه کشاندن عاملان این سناریوی بحران آفرین گردیدند.

 اما کدام دادگاه وکدام محاکمه ؟ از رئیس جمهوری که باهمین دستان آلودۀ روسای این دوکمیسیون انتخاباتی وسایردست اندرکاران بدنام شان به رهبری ارگ نشست، همچو توقعات آرمانی کاملن دورازانتظاراست. حتا به همانگونه که کمیسیون، اعتبارنامه پیروزی انتخابات را به آقای احمدزی تفویض کرد و بدستان احمد ضیا مسعود برگرد سرش به  

حرکت درآمد ازاحتمال بدورنیست که در پاداش آن، رئیس کمیسیون وحلقۀ تقلب کارش، بشمول امرخیل، بجای جزای محاکماتی، به مدالهای صداقت وخدمت سرافرازگردند.

 

حال که حکومت وحدت ملی ایجاد گشت، آقای احمدزی وعبدالله عبدالله بامعاونان خویش مراسم سوگند را کنده وجسته ادا نمودند ورئیس جمهورجدید خطوط اساسی دولت خودرا تشریح کرد، مردم بیصبرانه منتظراند تا این وعده های آقای احمدزی بویژه درصد روز نخست کاری شان که آغاز تهداب گذاری خطوط اساسی دولت و برنامه ریزی این دوتیم مشترک درعرصۀ تغییرات کدری ونظام شایسته سالاری خواهد بود، چگونه وبا چه امکاناتی درجامعه انعکاس خواهد یافت.

نخستین صاعقۀ فرمان رئیس جمهوردرتقرردوچهرۀ آشنا، آقای اتمر بحیث مشاورامنیت ملی وعمرزاخیلوال بحیث مشاورارشد اقتصادی ارگ انعکاس پیداکرد، چیزیکه تعهد آقای احمدزی را درروزنخست زیرسوال برد.

آقای غنی باثقرر زاخیلوال که ده ها پروندۀ اختلاس ودستبرد او درهزینه های کمکی، درمحاکم لاینحل باقی مانده وقصه های فسادش برسربازارآفتابی گشت. گذشته ازان ملیونها دالرازخزانۀ دولت را درپای انتخابات به نفع آقای احمدزی ریخت، آخردربرابرمردم وتاریخ، چه پاسخی خواهد داشت ؟

به همینگونه تقررعجولانۀ آقای اتمربا سابقۀ پرسش برانگیزش که فیصدی بزرگ کمکها را دروزارت داخله حیف ومیل خانواده وخویشاوندان خود کرد.  نشاندهندۀ آن است که تعهدات حکومت وحدت ملی بدترازگذشته ها شکننده بوده فقط همان نظام خودکامۀ ریاستی خواهد بود که هرچه دلش بخواهد فرمان میراند ورئیس پست اجرائی درحالیکه دستان         احمدضیا مسعود نیزدرمخدوش کردن ذهنیت ارگ، نسبت به او (داکترعبدالله) سخت دخیل است،  کمتربه مشوره های اساسی وتصامیم دولتی راه پیدا خواهد کرد.

                          

دربالا، مراسم تحلیف را بخاطری « کنده وجسته » تذکردادم که همه دیدیم فضای این محفل ازجذبۀ معنویت وروحیۀ تعهد کاری آنهم به روی کتاب مقدس الهی، بکلی خالی احساس میشد، آنگونه که گفتی فقط یک صحنۀ تشریفاتی به نمایش درآمده ورئیس فاقد مشروعیت دادگاه عالی، ممثل تقدس وامتیازاین سوگند قرآنی بوده است.

درین مراسم چه گذشت ؟

 

 ــ آقای احمدزی کلمۀ جل وجلاله  را که لام  « جل » باید مشدد تلفظ میگردید بصورت سطحی وکلالت زبان آنرا ادا کرد.

 ــ آقای محقق نه تنها دستش بالای قرآن کریم نبود، بلکه تکرارکلمات سوگند نامه ازلبانش ظاهر نمیشد، میگفتی که فقط به متن آن گوش فرا داده باشد.

 ــ آقای دوستم که با وارخطائی میخواست یکدست را بالای قرآن بگذارد، دست دیگرش درگرفتن سوگند نامه میلرزید و یکبار نزدیک بود متن تحلیف ازدستش به زمین بیفتد. جالب ترازهمه اینکه دراخیر، چون متن سوگند نامه به زبان پشتو تهیه شده بود، پس ازاتمام سوگند، ازهمانجا معذرت خواهی کرد وگفت : به بخشید که مه پشتو مشتو بلد نیستم .

 ــ آقای  دانش هم بدینمنوال که پشتو راخوب نمیداند، ازینرو درحین ادای متن سوگندنامه، فراموش کرده بود تا دستش را برروی قرآن شریف بگذارد، یا که احتمالن این کارآگاهانه صورت گرفته باشد.

بدینگونه مراسم تحلیف به پایان رسید واین جلالتمآبان دراخیرتوانستند نفسی به راحت بکشند.

 

آقای احمدزی درتشریح خطوط اساسی دولت خود یکباردیگربه حکومتهای  موازی اشاره کرده وگفت : دولت وحدت ملی ازهمین روزبه بعد به حکومتهای موازی درکشور نقطۀ پایان میگذارد.  

همه میدانند این هشدارها، غیرمستقیم به آدرس عطامحمد نوروالی بلخ صادرمیگردد که یکی ازارکان پرقدرت تیم داکتر عبدالله راتشکیل داده است.

این تنشهای سیاسی میان آقای احمدزی وعطامحمد نور، ازدورکمپاین انتخابات آغازوتا امروزکه اشرف غنی خودرا به پیروزی هم رساند،  ادامه دارد. ازینرو آقای رئیس جمهورتازه نفس، درنخستین برنامۀ  تغییرات کدری دولتی،  باهمان عقده های پیشین فقط استاد عطا را نشانه گرفته وجداً پروندۀ برکناری اورا ازولایت بلخ، روی میزدارد. قرارمعلوم  آقای احمدزی رهبری این ولایت مهم را به جمعه خان همدرد والی پکتیا که یکی ازآرمانهای دیرینۀ اورا، آنهم درمخاصمت با استاد عطا تشکیل داده است، وعده سپرده است. 

جمعه خان همدرد درکمپاین انتخاباتی به نفع آقای احمدزی، چه جانفشانیهائی نبود که نکرد.  بایک لشکرقومی ازجنوبی به مزارسفرکرد ودرجمع هواداران خود گفت  « شما پشتونها اگرمیخواهید ازیوغ بنده گی تاجکها خودرا رها سازید باید رای خودرا درصندوق احمدزی  صاحب بریزید »   اینست مفهوم وحدت ملی درقاموس چنین آدمهای سیه اندیش  که همیشه آتش تفرقه ونژاد پرستی رابا دستان خود شعله ورنگهداشته اند. واینست تعهد وامتیازی که جناب احمدزی شاید درحق این مبلغان سینه چاک کارزارانتخاباتی خود ازحاتم بخشی ها دریغ نکند.

اما استاد عطا که امروز دردفاع ازحقوق شهروندی تاجک تباران خود که قرنها درین سرزمین ممثل فرهنگ درخشان،  تمدن و آزادی بوده اند ولی امروز دردولت وحدت ملی جایگاه سیاسی شان به یغما رفته است، به دفاع برخاسته است. داعیۀ برحقی که هیچگاه مفهوم حکومت موازی ویا سرپیچی ازقانون را برنمی تابد. اما واضح است که این هشدارها برخاسته ازهمان دیدگاه انتقام جویانۀ گذشته است که درجریان انتخابات،  بگومگوهائی را میان آقای غنی و استاد عطا بمیدان کشیده بود. اما اکنون باید  آقای احمدزی بحیث رئیس جمهورکشور، کشیده گیهای گذشته رافراموش کند ودربرابر همچو مسایل بادرایت وحوصلۀ فراخ، آنچنانیکه  شعاردولت وحدت ملی را تشکیل میدهد برخورد کند،  تا نشود بحران  تازه یی  درکشورآغاز واوضاع را به وخامت بیشتربکشاند.

استاد عطا این مرد مصمم وپنجه آهنین درمقام خود چون کوهی ایستاده است. این نه بدان معنا ست که او ازاحکام قانون و مقررات دولت وحدت ملی سرکشی دارد ویا خودرا سلطان مستقل دیاربلخ میخواند بلکه سخن ازرهکارهائی درمیان است که با قانون وحقایق روزکاملن همسوئی دارد، سخن ازدسیسه هائی بالاست  که همین اکنون درپشت پرده های ارگ نسبت به او درحال شکل گیری است.

استاد عطا رک وراست، بدون مصلحت نگری وترس سخن میزند. اومیگوید من درتصامیم خود جدی هستم، ازقانون سرکشی نمیکنم ولی به عنوان رئیس جمهور منتخب هیچ کس را قبول ندارم، بلکه به عنوان رئیس جمهورتوافقی برای جناب احمدزی احترام قایل هستم.  اگرقرارباشد به داکتراشرف غنی رسیدن بمقام ریاست جمهوری را تبریک گویم، نه بحیث رئیس جمهورمنتخب بلکه درمقام کسی که براساس توافق سیاسی به این مقام نایل آمده، تبریک خواهم گفت.

 

دریکی ازصحبتهای تلویزیونی طلوع درمورد حکومت موازی وهشدارغیرمستقیم آقای احمدزی به استاد عطا، دو دیدگاه مختلف ازدو شخصیت مطرح سیاسی انعکاس داشت :

جناب حفیظ منصورکه خودش بهترازدیگران میداند، ازینکه درحکومت وحدت ملی جایگاه تاجکان چندان برجسته گی

ندارد سخت قابل بازنگری و اعتراض است.   

استاد عطا یگانه شخصیتی است که دردفاع ازین داعیۀ برحق، ملحوظات خودرا دارد،  اماجناب منصوربه نحوی ازکنار موضوع رد میشود ومیگوید،  زمان حکومتهای موازی گذشته، سخن رئیس جمهور شاید اشاره به برخی ازوالیها بوده که بعضی اقداماتی داشته اند که درحیطۀ صلاحییتهای خود یک نوع بی نظمی وپریشانی را بوجود آورده بود وحال باید درچارچوب قانون تنظیم گردد.

اما آقای صدیق الله توحیدی ژورنالست وتحلیل گرسرشناس کشور نظردیگری داشت که میگفت : اگربحث رئیس جمهور روی خودمختاری باشد که با استفاده ازامکانات دولتی به نفع خود والیها باشد، حکومت وحدت ملی باید جلو آنرا بگیرد، اما اگربحث روی تضعیف شخصیتهائیست که آنها قدرت شان را ازطریق دولت نه، بلکه ازمیان مردم برخاسته ودرمیان مردم دارای نفوذ ومحبوبیت اند، اشتباه است. این شخصیتها باچنین پالیسی حذف شده نمیتوانند، برعکس نظام جدید می تواند با استفاده ازوجود آنها که به نحوی درمیان مردم خود محبوبیت داشته وازسابقۀ فساد وخیانت مبراباشند، درتحکیم ثبات وحاکمییت قانون استفاده به عمل آرد. درغیر آن هراقدام عجولانۀ دیگر، آنهم درچنین یک برهۀ حساس به ضرر افغانستان تمام خواهد شد.

اما علیرغم اینهمه مخالفتها، وقتی استاد عطا احساس کرد که پس ازپیروزی آقای احمدزی وامضای موافقتنامۀ امنیتی میان افغانستان وایالات متحدۀ امریکا، فضای سیاسی بشکل دیگری به گردش درآمده وائتلاف داکترعبدالله رابا احمد زی بیش ازین نباید به خطرمواجه ساخت، مسلمن که داکترعبدالله نیزروی همین موضوع اصرار وتاکید داشته است.

بناءً  دو روز پیش به کابل آمد وبا رئیس جمهورجدید ملاقات نمود. درصحبت اخیرخود با احمدزی،  گفت :  هرتصمیمی راکه رئیس جمهور درجهت تعیین ویا تبدیل والیها درجهت حکومت داری خوب درافغانستان اتخاذ نماید ازان حمایت خواهم کرد.






به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



مهندس خلیل الله رؤوفی