موج اقیانوس
۲۶ اسد (مرداد) ۱۳۹٣
مـوج اقیانـوس مسـتم سـرکشی دیـن من است
دانه های درّ و گـوهـر طـوق زرّین من است
قـصۀ فـرمـانـبـری بـس کـن که دلـتـنگم کـنـد
جنبش وعصیانگری فرهنگ دیرین من است
در شـب تـاریک بیـم از مـوج دریـاهـا مکـن
چلچراغ عشـق جانـان ماه و پروین من است
تـا دعـای مـردم مـیهـن بــود خـورشــیـد راه
نیست باکی گـر زبان خصم نفریـن من است
پـشـت پـا زد بـر سـریـر سـلطـنت طبع بلـنـد
گنج هـا پنهان بـه ویرانگاه مسکین من است
شـور و غـوغای طرب از دل نمی آید برون
تاکه خون عشق و مستی درشرایین من است
بـا تـوکل می فشـانـم گـوهـر عـشـق و صـفـا
خوش دلـم با کینۀ جاهـل که بد بین من است
گل بـه خارسـتان میهـن پـرورم با خـون دل
جـلـوۀ جـوش شـقـایق ذوق رنگین من است
صد نهـالـسـتان معـنا سـر زد از تـاریـخ دل
حـال و مستقـبل نمـاد دور پیـشـین من است
محـتسـب بیهـوده بالا می کـند شـلاق کـیـن
رسـمِ تبعیض و تعـصب ضد آیین من است
صبح استقـلال و آزادی دمـد از قعـر شـب
تا که خـورشـید تمـدن نـور کابین من است
در ترازوی عدالـت می کشـم حق و حقوق
طـرح آبادی میهـن عـزم راسـتین من است
از خمارستان چشمی خورده ام دُرد شراب
مست ومدهوشم دعای عشق آمین من است
تیروشمشیر وتفنگ و برچه را بشکسته ام
واژه و بیت و غزل زور تبرزین من است
صد نیسـتان ناله بـرخیزد ز ساز دل هـنوز
پایکوبی جلوه یی از ناز وتمکین من است
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته