عید هم گذشت
۱۴ اسد (مرداد) ۱۳۹٣
عید هم گذشت و یار نیامد به دیدنم
پایان نیافت دورۀ هــــجران کشیدنم
دل گرم بود از پی بوســـــــیدن نگار
افســوس بر دل من و بر لب گزیدنم
کس درب ما نزد به ملاقات روز عید
بیــهوده رفت آن همه سودا خریدنم
بال امید سوخـــــــــــتم از آتش غمم
یعـــــــنی که بود بر سر آتش پریدنم
جامی برای رفـــــــع غم دل بریختـم
در دل نبود ذوقـــی برای چشــــیدنم
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته