تاریکی پراگنی های نورستانی!

۲۸ جوزا (خُرداد) ۱۳۹٣

یوسف نورستانی رییس کمسیون انتخابات می گوید: او هرگونه اتهام تقلب نسبت به ضیا الحق امرخیل رییس دبیرخانۀ کمسیون انتخابات را از ریشه رد می کند! نمی توان فهمید که او چگونه بی هیچ تحقیقی به چنین حقیقتی دست یافته است! تازه مگر او یک داگاه  سرگردان صحرایی است که چنین حکمی را صادر کند. او به چنان حقیقت مطلقی دست یافته است که البرت انشتین هم با تیوری نسبیت خود نتوانسته  بود به آن  دست یابد، نام یک چنین اندیشمند بزرگ سدۀ بیست ویکم را باید  بر نخستین برگۀ دایرة المعاف مطلق گریان جهان نوشت تا افغانستان در میدان  دانش و اندیشه  نامی و نشانی داشته باشد! نورستانی در حالی به چنین کشف بزرگ دست یافته است که بر بنیاد گزارش‌ها و گفتۀ پولیس، امرخیل در روز انتخابات، بیست وچهارم جوزا، می خواسته است تا دو موتر پر از مواد حساس انتخاباتی را  به ارادۀ خود به جای نامعلومی انتقال دهد. ظاهراً به سروبی؛ اما چرا بدون آگاهی و هم آهنگی با پولیس، ما چیزی نمی دانیم!

پرسش این جاست که او چرا دست وآستین بر زده بود تا وارد چنین  معرکه یی شود و چنان تهمتنی همه پروسۀ انتخابات را به آوردگاه فرا خواند! او چه اندیشه یی داشته است؟ ما چیزی نمی دانیم؛ اما از قراین بر می آید که او هدفی را دنبال می کرده که شاید این هدف چیزی جدا از پروسۀ انتخابات بوده باشد. او گذشته از این که هیچ گاهی  چیزی برای ما نخواهد گفت؛ بلکه می خواهد برف بام خود را بر بام دیگران بیندازد!

او ادعا دارد که برای حرکت دادن موترهای مواد انتخاباتی به بیرون دروازۀ کمسیون انتخابات بر آمده بود که با پولیس در گیر شد، در حالی که رییس کمسیون انتخابات در یگ گفتگوی رسانه ای بیان داشته است که امر خیل آن گاه که پولیس با کارمندان کمسیون درگیر شد، او به بیرون دروازۀ کمسیون بر آمد تا مشغله را خاموش سازد؛ در همین حال پولیس ادعا دارد که آن ها این موتر ها را در پل چرخی متوقف ساختند! یعنی موترها تا آن جا بدون همراهی پولیس منزل زده بودند.

وقتی داوری نورستانی را در این پیوند از رسانه ها شنیدم  با خود گفتم چه داور دادگری که می اندیشد با گفتن این که من این مساله را ازریشه رد می کنم، واقعیت از میانه بر می خیزد، در حالی که واقیعت چیزی است جدا از پندارها و داوری های ذهنی گرایانۀ ما.  وقتی کسی چشمان خود را می بندد، این امر به مفهوم نابودی اشیا و پدیده هایی نیست که در پیرامون او قرار دارند؛ بلکه  به گفتۀ مردم  این امر خود را به کوچۀ حسن چپ زدن است.

 پولیس ادعا دارد که مانع  یک عمل غیر قانونی امرخیل شده است، پولیس کشف جرم و جلو گیری از جرم را  بر بنیاد قانون وظیفۀ خود می داند.  ظاهراً پولیس بنا بر گفتۀ خویش از یک عمل جرمی جلو گیری کرده است، چون در آن صورت، روشن نبود که  این مواد حساس انتخاباتابی به چه هدفی و به کجا انتقال می یافت! هر اقدام  به یک عمل غیر قانونی خود جرم است. آن کسی که تفنگ بر می دارد تا کسی را بکشد و اگر هم آتش نکند بازهم به اتهام اقدام به قتل مجرم پنداشته می شود. پرسش این جاست که آیا انتقال مواد انتخاباتی از وظایف اصلی امرخیل است؟ یا از وظایف رده های دیگر کمسیون! تخریب هر پروسۀ ملی و اهانت به آرای مردم به وسیلۀ هر کسی که صورت گیرد، خود یک خیانت ملی به شمار می آید. اگر امرخیل نتواند با ارائۀ دلایل مستند از اقدام خود دفاع کند، بدون تردید این امر می تواند گونه یی از تقلب سازمان داده شده تلقی شود! پولیس این اقدام امر خیل را تقلب در انتخابات می داند و  می گوید که تقلب در انتخابات یک خیانت ملی است.

برای یک لحظه بپذیریم که امرخیل هیچ هدف نامشروعی را دنبال نمی کرد، تنها چگونه گی انتقال مواد انتخاباتی بدون آگاهی و هم آهنگی با پولیس به هدایت یا  به وسیلۀ او می تواند ده ها پرسش را در ذهن مردم بر انگیزد، و شک و تردیدی بزرگی را نسبت به بی طرفی کمیسیون انتخابات در ذهن مردم پدید آورد. این امر دموکراسی نوپای افغانستان  را می تواند در نظر مردم بسیار بی اعتبار سازد. از هرنتیجۀ دیگر که بگذریم  چگونه گی انتقال دو موتر پر از مواد انتخاباتی هم اکنون صدمۀ سنگینی به کمسیون کم اعتبار انتخابات وارد کرده است. هرگونه گریز از واقعیت می تواند پروسۀ انتخابات افغانستان را با چالش های بزرگی رو به رو سازد.

 نورستانی در حالی چنین اتمام حجت می کند که ظاهراً یک کمسیون حقیت یاب تعین شده است  تا این مساله را همه جانبه بررسی کند که آقای امرخیل چرا در ساعت  میان دو و سه چاشت می خواسته است تا این همه مواد انتخاباتی را به جایی انتقال دهد! چرا کسی دیگر از کمسیون با او نبوده است؟ در کدام نشست کمیشنران کمسیون فیصله شده بود که امر خیل  تمام وظایف مهم خود در آن روز پر از اضطراب  را کنار  گذارد و در هییت  یک کارمند لوژستیک، بی هیچ هم آهنگی با پولیس به انتقال مواد انتخاباتی بپردازد.

نورستانی با چنین سخنی و با چنین داوری در حقیقت وظیفۀ آن کمسیون حقیقت یاب را تمام شده اعلام کرد که حق چنین داوری را نداشت. اگر در این پیوند پرسشی در میان نمی بود چرا این کمسیون ساخته شد؟ حال که نورستانی با چنین قاطعیتی سخن می گوید در حقیقت آن کمسیون  را خلع سلاح ساخته است، برای آن که آن کمسیون به هر نتیجه یی که برسد، او می تواند آن نتیجه را نیز از ریشه رد کند. هر چند کمسیون ساخته شده کمسیونی است متشکل از نماینده گان دو طرف ماجرا، یعنی کمسیون انتخابات و وزارت داخله. این چهارمین روز است که چگونه گی این ماجرا هم چنان در پشت پردۀ سیاه ابهام قراردارد. ظاهراً شاید به نام کمسیون حقیقت یاب ماجرا را مختومه اعلان کرده اند.  کمسیون انتخابات و حکومت اگر صادقانه می خواستند تا این ماجرا را حقیقت یابی کنند، بهتر آن بود تا کمسیون بی طرف و با صلاحیتی متشکل از نماینده گان نهاد های عدلی ، نماینده گان نهاد های مدنی ، نماینده گان نامزدان انتخاباتی و کارشناسان ایجاد می شد تا می توانست مساله را بی طرفانه بررسی می کرد و مردم افغانستان را در روشنایی حقیقت قرار می داد. هرقدر که تحقیق در این زمینه به تاخیر انداخته می شود به همان پیمانه اعتماد و باور مردم نسبت به کمسیون انتخابات  فرو می پاشد.  شایدهم  کمسیون نام نهاد حقیقت یاب، با اشارۀ آن ابر قدرتی که در پشت پرده تمام ماجرا ها را مدیریت می کند، به مصلحتی برسد! شاید در نهایت به همان سخن نخست، یعنی  سوُ تفاهم برسد!   تنها اقای نورستانی با دلتنگی که دارد چنان سخن گوی  کمسیون حقیقت یاب  همه چیز را از ریشه رد می کند، خدا کند که  با چنین ریشه کنی هایی که دارد، مشروعیت انتخابات را  از ریشه بر نکند!

  این نکته را هم در نظر باید داشت که ظرف بیشتر از ده سال گذشته،  تعین چنین کمسیون هایی، همان  فکاهۀ فرستادن کودک برای نخود سیاه است. ما بسیار شاهد بودیم که چنین کمسیون هایی را رییس جمهور، جهت حقیقت یابی ماجرا تعین  کرد؛ اما هیچ  یک نتوانست یا نخواست پرده از روی حقیقت بردارد و سیاه وسپید ماجرا ها را برای مردم بنمایاند. چنین کمسیون هایی در فرهنگ سیاسی رییس جمهور به مفهوم نقطۀ فرجام بر آخرین جملۀ یک ماجرا است.

کمسیون انتخابات ظاهراً  پنچ هزار و سه صد تن از کارمندان خود را  که در دور نخست انتخابات تقلب کرده بودند از کار بر کنار کرده است، درهمان زمان این سخن همه جا زمزمه می شد که در کمسیون انتخابات و کمسیون شکایت انتخاباتی کسانی وجود دارند که می توانند به اندازۀ رای یک ملت تقلب کنند. کمسیون، نام متقلبان را افشا نمی کند و در مورد متقلبان دفتر مرکزی مهر آهنین بر دهن کوبیده است. وقتی آب ها از سر چشمه گل آلود است، آن گاه در فرودست نمی توان انتظار آب شفاف را داشت.

در انتخابات دوم  ریاست جمهوری، داود نجفی که رییس  دبیر خانه کمسیون انتخابات بود، بعد از این که بر کرسی وزارت تکیه زد، با گردن افراخته گفته بود : «من کرزی را ریس جمهور ساختم!» این سخن او به این مفهوم است که کرزی در این سال ها سوار بر توسن یک حکومت غیر مشروع حکم رانده و راه زده است.  تاریخ ظاهراً تکرار می شود، برای آن که اقدام امر خیل در پیوند به انتقال مواد انتخاباتی، بسیار بسیار شک برانگیز است، نکند که او هم  درهوای رسیدن به مقام وزارت، خواسته است تحفه یی داشته باشد به یکی از نامزددان ریاست جمهوری، تا فردا در معامله های  پشت پرده که دیگر به سکۀ مروج بازار سیاست افغانستان بدل شده است، دستان بازی داشته باشد.

بر بنیاد گزارش ها در دوم انتخابات ریاست جمهوری بیشترین شکایت ها و تقلب های انتخاباتی به کارمندان کمسیون انتخابات بر می گردد. این امر به این مفهوم است که کمسیون انتخابات خود سرقافلۀ تخطی ها و تقلب های انتخاباتی بوده است.  نمایندۀ یکی از نهاد های ناظر بر پروسۀ انتخابات به رسانه ها گفته است، هرچند شمار تقلب ها در دور دوم نسبت به دور نخست کم تر است، اما به گفتۀ او  یک رشته از تقلب های دور دوم بسیار خشن بوده است. این واژۀ خشن می رساند که چنین تقلب های غیر دموکراتیک و غیر ملی می تواند در نتیجۀ انتخابات تاثیر منفی بر جای گذارند و سرنوشت انتخابات را تغییر دهند. آنانی که ارادۀ مردم را اهانت می کنند و می خواهند آب چرکین تقلب را در جویبار انتخابات جاری سازند، باید به این نکته توجه داشته باشند که یک نظام بر خاسته از تقلب انتخاباتی نمی تواند تبلور ارادۀ آگانۀ مردم باشد! افغانستان به یک نظام پاکیزه و دموکراتیک نیازمند است، مردم به همین هدف رای دادند.  در همین جا می توان گفت که سهم مردم در انتخابات، به مفهوم  مشت ردی بود بر سینه گروه های انتخاری و آن شمار از روشنفکرنمایانی که افغاستان را شایستۀ دموکراسی نمی دانستند و با یاوه بافی هایی خواهان حاکمیت یک نظام سنتی و قبیله ای در افغانستان بودند. از این نقطه نظر مردم افغانستان برندۀ این میدان است.

 کمسیون انتخابات و کمسیون بررسی شکایات انتخاباتی  در حقیقت سرنوشت مردم افغانستان را در دست دارند، آن ها تازمانی که  آگاهانه و بی طرفانه پروسۀ انتخابات را راه اندازی نکنند و به پاسداری رای مردم نپردازند،  خود می توانند بزرگترین سدی باشند در برابر دموکراسی. در پیوند به ماجرای امرخیل کمسیون انتخابات مسوُولیت داشت تا حقیقت امر را برای مردم نشان می داد.  در حالی  که با گذشت هر روز پرده های تاریک تر ابهام بر آن انداخته می شود. ظاهراً در این روزها نورستانی و شرکا می خواهند برای  امر خیل دلیل تراشی کنند، که انسان را به یاد دلیل آن ساده مرد می اندازد که همسایه از او بیل خواسته بود، او در پاسخ گفته  بود که ما در بیل خود ماست مایه کرده ایم!  شاید هم زیرکساران روزگار ما می خواهند تا از زیر ریش مردم افغانستان خرسوار بگذرند.

ریاست جمهوری در زمینه خاموش است. خاموشی رییس جمهور نمی تواند او را در زمینه سرخ روی سازد. بهتر است رییس جمهور در آخرین روز های حیات سیاسی اش از خط مصلحت اندیشی گامی به سوی واقعیت گذاشته و بی طرفانه  در حل این مشکل مردم افغانتسان را یاری رساند،  تا دست کم  سخنی برای فردای تاریخ داشته باشد!







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



پرتو نادری