مُـثـلـثِ گـنـاه

٤ جوزا (خُرداد) ۱۳۹٣

الحمد لله و الصلاة و السلام علی رسول الله سیدنا محمد بن عبدالله و علی آله و صحبهِ و من اتبع هدا و بعد

در قرن نُزده بود که افغانستان منحیث منطقۀ حایل موقعیت راه بردی (استراتیژیک ) به خود گرفت . این موقعیت استراتیژیک نه تنها که افغانستان را از گزند تهاجمات گوناگون درامان نماند بلکه قوه های اجتماعی و سیاسی برای بقا و بدست آوردن قدرت سیاسی باعث به وجود آوردن یک پدیدۀ فوق‌العاده مخرب گردیدند . این قوه ها را مذهبیون ، قوم گرایان  با حمایۀ اجنبیان تشکیل دادند که من این را به نام مثلث گناه یاد می کنم.

وقتی به تاریخ افغانستان به دقت نظر بیفگنید ، این سه قوه همیشه  در تشکل سیاسی کشورنقش بارزداشته است . بسیار دور نه می‌رویم ؛  بیاد بیاوریم زمانیکه قوه های مذهبی دست خود را با قوم  و انگلیس یک‌جا کرد و اعلیحضرت امان الله را از پای در آورد و مذهبیون برای منافع خود و قوم برای منافع خود و بیگانه برای منافع خود نادر خان را به قدرت رساندند. بیاد بیاوریم زمانیکه قوه های سیاسی دست خود را با دست روس بستند و باعث سیاه ترین فاجعۀ تاریخی به نام هفت ثورشدند. بیاد بیاوریم که قومی و مذهبی و اجنبی (امریکا) طالبان را به قدرت رساندند.

 مذهبیون برای پیشرفت معنوی و فکری مردم هرگز کار نکرده است بلکه از مذهب سوء‌استفاده صورت گرفته ونه تنها که دست خود را با قوم یک‌جا کرده تا منافع قوم و خود را حفظ کند، منافع اجنبی  را هم مصلحت دانسته است زیرا اجنبی همیشه درافغانستان از طریق مذهبیون منافع خود را حفظ کرده و مذهبیون از طریق قوم. با اینکه اسلام آمد تا مردم متمدن شوند و از حالت قومی و قبایلی خارج شوند و کشور های اسلامی منجمله افغانستان و کشورهای اسلامی هرگز از حالت قومی و قبایلی خارج ساخته نشد زیرا درینصورت منافع مذهبیون از بین می‌رفت. یک ملت متمدن زیر بار خرافات و عقاید پوچ نه می‌رود. حالت قومی و قبایلی که وهابیان آنرا به نام سنت اسلام زیاد تر دامن زدند ، در کشور های اسلامی یک روحیۀ قوی قومی اجتماعی را به بار اورد. این روحیۀ اجتماعی مربوط یک قوم نیست ، مربوط همه اقوام است ، عرب و غیرعرب.  برای اینکه مذهبیون منافع خود را خوبتر حفظ کنند، اسلام را زیاد تر از حالت مدنی کشیدند و قوم گرائی را قسمیکه در گذشته گفتیم مانند نقل کمبار روپوش اسلامی زدند. پدیده‌ ها و انگاشت های قومی را  مانند غیرت و ناموس رنگ و بوی اسلامی دادند.  طور مثال زن را ناموس و غیرت مرد گفتند در حالیکه زن حق دارد طلاق بخواهد و در طلاق از نگاه شرعی دلیل به کار نیست . یعنی یک زن بدون اینکه دلیل ارائه کند میتواند تقاضای طلاق کند  که این را خُلع گویند و بعد از سپری نمودن عِده ، با مرد دیگر می تواند نکاح کند. اگر شما از یک مرد قومی سؤال کنید که اسم همسرش چیست ، شاخ میکشد زیرا از نگاه قومی زن غیرت اوست و کسی حق ندارد نامش را بداند در حالیکه هرانسان یک اسم دارد و دراسلام بعد از نکاح شوهر حق ندارد  تا نام زن و یا نام خانوادگی زن را تغییر دهد زیرا در اسلام زن ملکیت مرد نیست، تنها همسرش است چنانچه مرد همسر زن است. و از نگاه مدنی حقوق مساوی دارند. از همین لحاظ قرآن مجید میگوید زن لباس مرد است و مرد لباس زن است. قرآن کریم نه گفته است که تنها مردان لباس زنان هستند. آنجا که قرآن فرموده که مردان برای زنان «قوامون» است، سرپرست معنی نه میدهد که متأسفانه غلط تفسیر شده است بلکه  مقصد از قوامون آن است که مردان زنان را حمایه و پشتیبانی کند تا زنان به معراج کمال برسند ، یعنی زنان را به قوام برسانند. ازین اشتباهات در تفسیر و ترجمه زبان عربی زیاد است که همه را به نفع مردان تفسیر کردند نه به نفع امت اسلامی که متشکل از زن و مرد است .

مثلث گناه نه تنها کشور را از نگاه سیاسی به نابودی کشانیده است زیرا این سه پدیده  برای منافع خود دست به دست هم داده ونه تنها استقلال سیاسی و اقتصادی کشور را مصالحه کرده  در عین زمان از نگاه اجتماعی کشور را در خندق متعفن و بویناک تعصب و تنگ نظری وتبعیض غرق کرده است. تعصب سنی در مقابل شیعه که مخصوصاً در افغانستان قوم هزاره بد ترین ضربه را خورد ،  مصالحه استقلال افغانستان  به انگلیس ها ، روس ها ، و امروز امریکائی ها توسط اشرف غنی و دارودسته اش از فرمول مثلث گناه نشئت کرده است

استخارۀ جناب صبغت الله مجددی از فرمول مثلث گناه نشئت کرد زیرا بازهم مذهبیون مذهب را به بازی میگیرد و  دست خود را با قوم (اشرف غنی) بسته می‌کند تا منافع آمریکا در منطقه حفظ گردد زیرا آقای اشرف غنی از گماشتگان ایالات متحده آمریکا در کنار خلیل زاد و احدی می‌باشد که بعد از بین رفتن طالبان عرض اندام کردند و قبل از آن کسی ایشان را نه می شناخت. چون اکثریت مردم را همین طبقۀ مذهبیون کور نگهداشتند تا همیشه سرنوشت مردم را برای حفظ منافع خود و قوم و اجنبی به بازی گیرند و مردم از اصل شرعی استخاره آگاهی ندارند ، فوراً قبول میکنند. استخاره از روش پیشوای اسلام (ص) است که به امت خود ارشاد فرموده است .لطفآً به کتاب اخیر این نویسنده “فرهنگ اسلامی: یک مطالعۀ بشرشناسی فرهنگی“ ، متن انگلیسی صفحات 69 و 70 مراجعه کنید. همچنان حدیث شماره 391 باب 50 کتاب الدعوات صحیح بخاری دیده شود. استخاره برای خود شخص است که میخواهد بداند که یک عمل را که انجام میدهد به خیر او است و یا خیر.کسی نه می‌تواند برای دیگران استخاره کند.اگر برای دیگران چیزی گوید آن فال بینی می‌شود که در اسلام جائز نیست.  دوم اینکه  الهام  که شخص در اثر استخاره میگیرد یک موضوع شخصی خودش است نه ملکیت عامه بنابرین شخص باید آنرا نزد خودش حفظ داشته باشد نه اینکه با دیگران شریک شود. همچنان در تاریخ اسلام سراغ نداریم که کسی برای کاندید مورد نظرش در زمان خلفای راشدین استخاره کرده باشد. خلیفۀ اسلام به رأی مردم انتخاب شد نه اینکه یکی از سران قبیلۀ قریش برای او استخاره کرده باشد. قرآن پاک می‌فرماید: تفسیر- هرگاه از اکثریت مردم نا بخرد ، پیروی کنی ، ترا از راه خدا گمراه خواهند کرد، چون آن‌ها جز از گمان و حدس پیروی نمیکنند ( سورۀ انعام آیۀ 116). قرآن در سورۀ اسراء آیۀ 36 می گوید: تفسیر- «از چیزی که در بارۀ آن ، علم و یقین نداری، پیروی مکن ، زیرا گوش و چشم و دل ، همۀ این‌ها مسئولند». پیشوای بزرگوار اسلام فرموده است « با پدید آمدن اسلام ، تمام عقائد خرافی و تفوق طلبی های غلط ، نابود و زیر پای من قرار گرفته است» (اسلام و حقوق بشر  صفحه 248 اثر زین العابدین قربانی). استخارۀ سیاسی از ابتکارات جناب صبغت الله مجددی در تاریخ افغانستان است که ازفرمول مثلث گناه مشتق شده است.

در مسئلۀ انتخابات افغانستان یک موضوع دیگر هم باید یاد آوری شود و آن موقف گیری آقای سیاف است. اگر آقای سیاف بی‌طرف باقی ماند نشان دهندۀ این است که  ساخت و بافت شرعی را دانسته است. اگر با آقای عبدالله یک‌جا شود ثابت میکند که در فرمول مثلث گناه شامل نیست و اما اگر با آقای اشرف غنی دست را یکی کند در مثلث گناه شامل است.

من امید می‌کنم که جوانان افغانستان که امروز اکثریت را تشکیل میدهند حقیقت را دانسته باشند و طلسم مثلث گناه را در افغانستان  با رأی خود  برای ابد بشکنند. در اسلام رأی مردم است که سرنوشت سیاسی را تعین میکند نه استخاره. اسلام دین کاتولیک نیست که روحانیون شان برای‌شان دعا میکند و برای‌شان طلب مغفرت میکند و یا چیزی را برای مردم از خدا طلب میکند. در اسلام روحانیون وجود ندارد. در اسلام ما همه در پیشگاه خداوند مسئول اعمال خود هستیم و خود برای خود دعا می کنیم. من ایمان دارم که حیات مثلث گناه به شماره افتیده است.

 

و من الله التوفیق







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



داکتر فرید یونس