به ماتم ارگو
۲۹ ثور (اردیبهشت) ۱۳۹٣
خدا کجاست؟ که یک نقش واژگون بکشد
گلیم غصۀ ما از زمین دون بکشد
هزار مرتبه مُردَم به ماتم ارگو
یکی بیاید و نعش مرا برون بکشد
عقیق و لعل بدخشان به زیر آوار است
کجاست آنکه نگینی از آن درون بکشد
پدر نماند و برادر به خاک افتیده
کم است مادر من نعره از جنون بکشد
بهار قریۀ ما خشم رود کوکچه بود
که روی خانه من جویبار خون بکشد
خدا کجاست؟ که از بد بتر نوشته کند
به روی طالع من خط قیرگون بکشد
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
حسیب الله امانی | 03.06.2014 - 10:08 | ||
بسیارمقبول سروده شده بسیار جهان سپاس |
نگین بدخش | 22.05.2014 - 17:57 | ||
سپاسگزارم از لطف شما بانو سلیمی گرامی |
جلیله سلیمی | 21.05.2014 - 07:42 | ||
فوقالعاده زیبا و دلنشین . بسیار خوشم آمد . |