در سوگ دلبندم دوکتور لیدا نزهت
۲۹ ثور (اردیبهشت) ۱۳۹٣
دل تنگ خنده هات شدم در کجای تو
افسرده ی نگاه ات شدم هر کجای تو
رحمی نکرد خاک سیه بر من ای عزیز
هرآن به گوش میرسدم، خوش صدای تو
"اسفند" نازنین حواسش دیگر شده
چشم انتظار گشته و لیکن نیایی تو
رفتم به سوی سبزه که از خاک سرکشید
جویا شدم ز پیکر پاک و رسای تو
مادر غمین و خسته و ناچار زندگی
بر سر نمود چادر غم در عزای تو
"عمران" نگفت مادر و روح اش فسرده شد
آرام به خواب رفته ای، داند نیایی تو
"جیحون" ز سیل اشک نمود رخنه قلب من
بیدار شو عزیز پدر، بی بهایی تو
رفتی به آزمون تخصص، چه آرزو!
وا حسرتا که مرگ رسید از قفای تو
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
زبیر نهیب | 12.05.2018 - 09:33 | ||
عجب است رسم این زمانه قصه برگ و باد و خزان میرن آدما از آونها فقط خاطره هایشان بجا میماند .... روح دوکتور صاحب لیدا شاد و یاد و خاطراتشان همیش جاویدان باد ... |