جوانان در چند قدمی برگزیدن «آزادی» یا «بردگی»

١٠ حمل (فروردین) ۱۳۹٣

بازی چرخ  بشکندش بیضه در کلاه

زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد

)حافظ شیراز(

 

شعبده بازی سیاستمداران کهنه پرداز قبیله گرا هنوز ادامه دارد و با گذاشتن کلاه و لنگی بر سر یک دیگر باز میخواهند یک ملت را سالهای دیگر در حلقه ی بندگی و بردگی چند مفتخواری که سفاکی و بهره کشی و تفرقه افگنی و تذویر و حیله گری را از اسلاف خویش به ارث برده اند و همانند پوتین تلاش های دارد تا آن قدرت یک قبیله را دوباره اعاده سازند. بر سر جوانانی که تازه بوی بهار آزادی و ارزش  رای  انسان آزاد باخرد و اندیشه با کمال خود اندیشی را تنفس کرده و میخواهند خویش را آزمایش نمایند؛ کلاه بگذارند.

اما گمان نکنم که باز جوان قرن 21 یک چرخش160 درج به گذشته کرده و آن سرمه های آزموده را باز بیآزمایند.

نسل بیچاره و دربدر من با همین لنگی و کلاه بازی ها فرار مُلک ها، در بدر، نشسته درخاک و خون و آتش و بربادی و کشتن و بستن و نوکری انگریز و شوروی سابق و پاکستان (چوکره و آستینچه انگریز) و امریکا؛ ونیز باهم دشمنی ورزیدیم.

 

دشمنی سمتی

دشمنی قبیلوی

دشمنی زبانی

 

این سه تخم را از عبدالرحمن خان غدار جانی و قاتل میهن؛ بجز شاه امان الله، غدارانی همانند نادر و هاشم و سردار سرخ ماد داود و برادرش ماد نیم و گل محمد مهمند و کی و کی و ووووو با به هم اندازی بیچاره هم مینهان ما و برنامه های تدریسی وزارت معارف که سرِدار مادنیم خان؛ با روی دست گرفتن برنامه های  که بدبختی بزرگ و نابخشودنی و قهقرایی را به فرزندان مهین به ارمغان آورد و به بهانه و پوشش ترویج زبان پشتو؛ همه هم میهنان را از هم جدا و دشمن یک دیگر ساختند. و اگر همین یک تلاش زیربنایی و نیک  زنده یاد نجیب الله خان توروایانا؛ وزیر وقت معارف/ آموزش و پرورش نمی بود؛ همین اندیشه همگرایی و هم دیگر پذیری نیمه بند امروزی نیز از بین هم میهنان ما نا پدید می شد.

 

و شما جوانان قرن 21 سر برآورده از آتش و خون و خاکستر؛ باز فریب قوم و قبیله و خان و بیگ را میخورید؟

آیا تو جوان دانشمند با خرد و اندیشه و باورمندی به همگرایی و هم دیگر پذیری همه هم میهنان؛ باز به ادامه و تداوم همان برنامه های مخرب و تباه کن نادر و ظاهر و داود و ترکی و امین و بدرگ ونجیب و کلبدین و ملا ماداومر و آغه جامدکر زای را؛ نسخه شفا بخش زخم های این میهن بیچاره مان  میدانی؟

خوب تأمل کنید و ژرف بنگرید!

این کلاه بازی های دیوانگان قدرت و پول، چه پیام و چه برنامه ی راهکاری برای برون رفت از این همه بیچارگی و بدبختی های خون و آتش و بربادی میهن مان دارد؟

این قبیله گراهای که حتی تحمل به قدرت رسیدن هیچ پشتون تبار دیگری را ندارند؛ باز شعار: ادامه را سر داده اند.

ادامه چی؟ کدام برنامه های زیر بنایی و بدرد بخور میهن و هم میهنان ما؟

اگر ادعای برنامه های زایرخانی و داوو سرخ را به رخ مردم می کشند؛ ناچار بودند تا برای جلب و بدست آوردن کمک های جامعه بین المللی برنامه ای ساختاری وبا شروع از سرشماری شهروندان میکردند.!

که کردند ولی همه با چال و نیرنگ و دروغ وفریب؛ اگر دروغ می نویسم پاسخ مرا بدهید!

 

جوانان دانشمند باخرد و اندیشه!

شما در چند قدمی برگزیدن (آزادی یا بردگی) قرار دارید

متوجه باشید که دشمن اصلی ما پاکستان با استفاده از ابزاری بنام طالب به ستاد انتخاباتی کی حمله کرده و تهدید می کند؟

پهلوی همان کسی بایستید که تُرت و پوستکنده می گوید: طالبان دشمن ماست. و تمام.

نشود روزی رسد که همه جوانان بگویند: شرمنده انتخاب خویشیم.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد طاها کوشان