به پاسخ جناب آقای م- محسن جمشید

٨ حمل (فروردین) ۱۳۹٣

حکیمی پسران را پند همی‌داد که جانان پدر! هنر آموزید. که ملک و دولت دنیا، اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطرست، یا دزد به یک بار ببرد، یا خواجه به تفاریق بخورد .اما هنر، چشمه زاینده است و دولت پاینده، و گر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد، که هنر در نفس خود دولتست، هر کجا که رود قدر بیند و در صدر نشیند. و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند.

وقتی افتاد فتنه‌ای در شام

هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند

روستا زادگان دانشمند

به وزیرى پادشاه رفتند

پسران وزیر ناقص عقل

به گدایی به روستا رفتند. « گلستان » حضرت سعدی (رح) باب هفتم در تأثیر تربیت

دانش دینی سرمایه ایست که هیچگاهی ضایع نگردد؛ به ویژه دین انسان ساز و همیشه پیشرو اسلام محمدی صلی الله و علیه وسلم. نه دینی که بازیچه و ابزار دست غول های بیابانی و بازارگانان سفید پوش عمامه و دستار بسر سیه دل.

بیچارگان فرومانده در گِل تا آخرین نفسی که دارند با یاوه سرایی های بی مورد مخرش میخواهند که آفتاب را با دو انگشتان کثیف و آلوده شان پنهان نمایند.

عیاران و راد مردان و سرداران راستین که از زیر آوارهای آتش و خون و خاکستر، از زیر خانه های غلطیده از اثر بمب افگنهای ارتش خوار و گریخته و سرافگنده و نابود شده ی  سرخ مارکسیستی و سیاه طالبانی پنجابی پاکستانی؛ سر برافراشته و از عزت و ناموس وشرف و آزادی و استقلال میهن و همیهنانش دفاع نموده و رزمیده اند و پوزه دیوان غول سرخ و سیاه را بخاک یاس وشکست مالیده اند و بر تارک و بلندای افتخار و سروری میهن و سکوی آقایی تکیه زده اند؛ را بیچاره گان زبون بی دانش و دوران بای داده گان شرمسار که هیچ در کنج و کنار خرد و اندیشه شان از بس تاریکی مجال درک و سبک و سنگین نمودن عقلانی ایمانی وجدانی و علمی؛ توان دفاع از صفحات سیاه تاریخ زندگانی شان را ندارند؛ با نازلترین و پایینترین شیوه های قبیله ی عبدالرحمن خانی، حبیب الله خانی  و غداران و نابکارانی چون نادر و هاشم و مهمند و نعیم و داوود سرخ و ترکی و حفظ الله لعین و داکتر نجیب و ملا ماد اومر و حقانی و نکبتیار نوکران  وبردگان القاعده و آی اس آی و روپیه و کلدار و درهم و دینار و دالر؛ میخواهند که بگویند و بنویسند:

فهــیــم څــنـــگــه مـارشــال شــــو ؟ «« فهیم پخپله حان مارشال وتاکر » : م- محسن جمشید

یوه لسیزه ددې پوښتنې په ځواب پسې گرځېدم او ایله نن مې وموند. یوازې ددې ځواب نه، په ارگ کې دننه د هغه د زور په اړه ځینې په زړه پورې نور معلومات هم.

د مارشالۍ د اعلان په ورځ یې ما له بی بی سی نه ارگ ته زنگ وهلی و چې پخپله له ښاغلی کرزی سره وغږېږم (هغه مهال یې پر ټېلېفون موندل ډېر آسان و). ویاند یې (سید فضل اکبر) راسره مخامخ شو. ومې پوښت: د فهیم د مارشالۍ پرېکړه څنگه وشوه؟ یو عادی ملا ددومره لویې پوځی رتبې وړ دی؟ پاچا صاحب وخندل او یوازې یې دومره وویل: خدای په خپلو کارونو ښه پوهېږی.) نوشته شده در حمل ۵, ۱۳۹۳سایت ماریا دارو.

گر مرا دشمن شدند این قوم معذورند از آنک

من سهیلم کآمدم بر موت اولادالزنا.  خاقانی .

هم میهنان  قرءان فهم دانشمند از کنار تا کنار میهن بلوچ، دهگان، پشتون، هزاره، اوزبیگ پشه یی کنری در روز خاک سپاری جسد مبارک این یکی دیگر از سرداران غزا و جهاد ملت مسلمان با شهامت، همه در سوگ ازدست دادن چنین یک خدمتگار  راستین و سر سپرده برابری و برادری و همگرایی اشک می ریختند.

در واپسین سالهای جهاد و به ویژه مقاومت ملت افغانستان در تنگ نای سخت باورنکردنی اقتصادی  روبرو شده بود؛ اما این سرفرازان باشهامت بلند پرواز، حتی در سخت ترین روزها به کسی سرخم ننمودند،  با دوسه لپ گندم بریان، و ماش خام و تلخان و آب رفع گرسنگی می نمودند.

مرغ بریان و ودکای روسی و واین جرمنی بلکجک انگلیسی را در زندگی ندیده و نچشیده بودند، بجز شراب مولانا و بیدل و سنایی و جامی و خواجه عبدالله انصاری و حافظ و سعدی که همیشه روح و روان شان را از آن سیراب می نمودند.

ایا حسود تو از جاهِ تو به غیرت و رشک

ز رشک تو سرانگشت خود گزیده بگاز. سوزنی .

الغازی محمد قسیم فهیم را اول خداوند، بعدا هم میهنانش و در آخر سر وجدان و ایمان و سنجش و محک عقل و منطق جهانی و دستگاه حکومت به پاس سی و چند سال قیادتش در  ارتش اسلامی افغانستان را علیه سرخ و سیاه به آن بزرگ مرد اعطانمودند.

نه مانند ظابط و خورد ظابط ماشینی مارکسیست های بی دین و میهن فروشان قرن بیست.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد طاها کوشان