نگرشی بر اهمیت انتخابات، و نقش مردم در بوجود آوردن زعیم خوب و کارا

١٧ دلو (بهمن) ۱۳۹۲

انتخابات پیشرو یکی از آزمون های بزرگ ملی در تاریخ معاصر ما است که به صورت دقیق میزان شعور، فهم و درایت سیاسی و اجتماعی مردم  ما را از دریچه های گوناگون به نمایش می گذارد و از ابعاد مختلف تمثیل، چون اصل انتخاب، هنجاری ترین معیاری از خرد انتخاب کننده است که با تفکیک خوب از بد دست به انتخاب می زند و با آرای خویش زعیمی را به منصه قدرت می نشانند که از یک سو نماینده جمعی مردم در راس یک حکومت مشروع است و از طرفی هم تامین کننده آرزو ها و امید های که مردم بر اساس آن با زعیم سیاسی و ملی خویش پیمان می بندد.

صرف نظر از تاریخ پر ماجرای افغانستان، این آزمون از نخستین مواردی نیست که مردم افغانستان با آن مواجه شده باشند، در دو دور قبلی هم کاندیدان زیادی از اقشار مختلف با تفکر و ایده های متفاوت و حتی متناقض با شعار های عوام فریب و نیمه راستین به میدان آمدند و چانس خویش را با آرای مردم محک زدند، اگر به آن روزگار نظری اندازیم عملکرد های کاندیدان دقیقا به « فیشن شو » های کالا و لباس می ماند که به عوض نمایش افکار، طرح و برنامه های اقتصادی، سیاسی و مسایل کلان ملی و بین المللی  از کلاه قره قول کابلی گرفته تا کلاه پکول پنجشیری و از لنگی های هشت متره قندهاری گرفته تا کلاه های دست دوزی هزاره - دایکندی و چپن های اوزبکی ... را به نمایش گذاشتند.

من دقیقا فلسفه این عملکرد و ماجرا را به درستی نمیدانم که کاندیدان ریاست جمهوری یا خود از نمایش افکار و قدرت های علمی خالی البطن و الذهن اند و یا مردم را ساده لوح و فاقد افکار دقیق و مسلم می دانند ؟! در انتخابات پیشرو هم نه تنها ازین فیشن شوهای مردم فریب ذره ای کم نشده است بلکه با حدت و شدت، بیش از پیش قوت و پایداری یافته است که به چنین عملکردها می توان خدعه و فریب غیر مستقیم یا از راه دور گفت که آرای مردم را از طریق آن صید می کنند.

به هر صورت، گذشته از چنین مسایل آنچه قابل اهمیت می نمایاند آگاهی  مردم است که فضای موجود و نامتجانس سیاسی و انتخاباتی را به درستی بدانند و بدون احساسات با درایت و عقلانیت با توجه به کارکردهای کاندیدان ریاست جمهوری درگذشته و برنامه های فعلی آنان دست به انتخاب زنند تا باشد که با آرای سازنده خویش این کشتی شکسته افغانستان را به ساحل مقصود متمایل سازند، بدین ملحوظ کاندیدان ریاست جمهوری را با توجه به معیارهای عملی، زمانی و فکری به چهار طبقه می توان دسته بندی نمود :

1-    کاندیدان که از دهه شصت به این طرف در گیر و دار های سیاست و قدرت بودند و با تجاروبی از جنگ و جهاد در برابر ارتش سرخ شوروی و کشتارهای ناروا در جنگ های داخلی، خویشتن را قهرمانان میدان نام نهاده اند( در صورتیکه در جنگ داخلی هر پیروزیی در ذات خود بد ترین نوعی از شکست است )  و از طرفی هم در جریان حکومت اقای کرزی مناصب بلند دولتی را هم به عهده داشته و کارایی آنان برای ملت هویدا و روشن است و از لحاظ ایدیولوژیک هم تا جای انعطاف پذیر؛

2-    کاندیدان که دست شان به خون مردم آلوده نبوده و در جریان جنگ های داخلی، برونی و جهاد با بی تفاوتی در دنیای خارج زندگی نموده و با اندیشه های لیبرالیستی و گذر از سنت ها و فرهنگ ملی ... در عصر حاضر با توسل به ظاهر فریبی های نمادین از قبیل لباس ملی و... باکارکردهای دولتی نه چندان موفق در ده سال گذشته حضور یافته و درگیر با تناقض های ذهنی و درونی خویشتن خویش اند .

3-    کاندیدان که در گیر و دارجنگ و جهاد در خارج از کشور بوده و با اندیشه های ملی و اسلامی به صورت متعادل در جریان ده سال گذشته در کارهای بلند دولتی اشتراک ورزیده و کارایی و موفقیت چشم گیری نداشته اند ؛

4-    کاندیدان که هم در جنگ و جهاد دست داشته و هم در جنگ های داخلی و در جریان دوازده سال گذشته هم کار های دولتی انجام داده و از سوی هم با نیروهای مسلح ضد دولتی و جریان طالبانیزم  همفکری و همدلی  داشته اند یعنی هم به آش می زدند و هم به کاسه .

با توجه به کتگوری بالا اگر سوالی پیش آید که کدام یک ازین طیف ها در میان مردم محبوب تر اند و زعامت ملی آینده را به دست خواهد گرفت، پاسخ کوتاه ما این است که در قدم اول بستگی به خرد جمعی مردم افغانستان دارد و در قدم دوم این پاسخ را گذشت زمان روشن خواهد کرد. از انجای که در متن  یک حکومت دموکراتیک رابطه اشتراکی حکومت و مردم به شکل دوجانبه رقم خورده  و قدرت به صورت حتم از آن مردم و ملت پنداشته می شود و نخستین پله های قدرت از آرای مردم شکل می گیرد با تاکید بر فضای موجود، رای دهندگان و انتخاب کنندگان را هم می توان به سه دسته عمده و اساسی تقسیم نموده و بعد روی آن بحث صورت خواهد گرفت :

1-    رای دهندگان که با پشتوانه حزبی و سیاسی دست به تبلیغات می زنند و از کاندید مشخصی که به نحوی با خواسته های کوتاه مدت و یا هم دراز مدت شان مطابقت دارند، حمایت می کنند. این طیف نه تنها رای نمی دهند بلکه در تلاش اند تا آرای دیگران را هم به مفاد کاندید مورد قبول شان جلب نموده و رسما وارد کمپاین و کار و زار های انتخاباتی می گردند و در تلاش اند تا هرچه نفوذی بیشتری را در میان مردم توده از آن خود کنند و این  طبقه در صورت برنده شدن کاندید معین منافع کم یا زیادی را با خود داراست و برای شان برنده شدن احمد یا محمود بدون در نظرداشت منافع ملی در محوریت منافع شخصی شان از اهمیت والایی برخوردار است ؛

2-    رای دهندگان که از دریچه هنجارهای زبان، سمت، قوم و یا مباحث ایدیولوژیک کاندیدی را مورد پسند و در خور پنداشته و به آن رای می دهند تا جای نسبت به طیف اول از منافع شخصی پا ها را فراتر می گذارند ولی به جای عقلانیت بیشتر به احساسات متوسل می شوند که برای این طیف برنده شدن احمد یا محمود از دریچه هنجاری مقبولیت دارند و خطرناکترین طیفی از جامعه ما را شکل می دهند که نه تنها به پروسه ملی خدشه وارد می نمایند بلکه فاصله های زیادی را در جریان پروسه ملی سازی و دیموکراتیزه شدن  حکومت ایجاد می نمایند و این طیف به شکل خودکار لقمه چربی می شود برای کاندیدان که از معایر درست رقابتی عدول می نمایند و از دریچه نا مشروع به مسایل قوم، زبان و سمت دامن می زنند و رای به دست می آورند؛

3-    رای دهندگان که نه در حلقات حزبی شامل اند و نه به مسایل قوم، سمت و زبان اهمیت قایل اند، فقط یک مقوله را خواستار اند و پشت پدیده ای گم شده ای می گردند و آن شایستگی ها و درایت ها است و برای این طیف فرق نمی کنند که این خصیصه در چهره احمد گره خورده است یا محمود تنها چیزی که در نزد آنان اهمیت دارند رفاه عامه است و گذار افغانستان از بحران موجود و دسترسی به سعادت و خوشبختی آحاد مردم. این طیف با وجودی که وابستگی و هم بستگی به هیچ یک از احزاب و یا کاندید مشخصی ندارند و منافع شخصی هم از هیچ کاندیدی متوجه حال آنان نمی شوند و از طرفی هم کتله بزرگی از اقشار کشور را شکل می دهند و آرای آنان نقش بارزی را در سرنوشت سیاسی و آینده کشور و ملت داراست - به دنبال کسی می گردند که در زندگی مردم تغیر وارد نمایند ولو هرکسی باشد و از طرفی هم برای این طیف معیار درست از نادرست و تشخیص کاندید بهتر مشکل اند چون از طرف حلقات مختلف به اغواگری ها واداشته می شوند.

با توجه به این رده بندی، آرای طیف سوم از اهمیت فوق العاده ای در قبال انتخابات ریاست جمهوری پیشرو برخوردار است که باید از طرف نهاد های مدنی، رسانه های آزاد و مجامع عمومی اعم از دانشگاه ها، مکاتب، مدارس و شخصیت های آگاه و بی طرفی چون استادان، معلمان، مبلغین دینی و ... سرمایه گزاری گردد و زمینه های سالم رقابت های سیاسی را به شکل متوازی و یک سان در خدمت همه کاندیدان فراهم سازند تا رای دهندگان به شناخت درست و اساسی کاندیدان از لحاظ تفکر، اندیشه و کارکرد های حال و گذشته آنان دست یافته و با عقلانیت و شناخت دقیق دست به انتخاب زنند .

رسانه های آزاد و ملی در قبال چنین مسایل وظیفه دارد تا از هر راه ممکن زندگی نامه کاملی از کاندیدان و معاونان شان را با همه دست آورد ها، موفقیت ها،  ناکامی ها، کارامدی ها و نا کارامدی ها، خوبی ها و بدی های  شان، بدون هرگونه دخل و غرضی به شکل بی طرفانه و متناسب با واقعیت ها  و بیان حقایق با شرح مختصری از برنامه های کاری و تعهدات آنان نسبت به نظام و مردم در آینده  آماده ساخته و از طریق نشر  در خدمت همه شهروندان افغانستان قرار دهند و از سوی دیگر به عوض اوامر و نواهی در قبال فلان آغا و فلان کاندید یک معیار درست و حساب شده را با توجه به نیازمندی های موجود کشور ما  وضع نمایند و برای یک کاندید خوب که بتواند افغانستان را از بحران های موجود نجات دهند مشخصات و ویژگی های را وضع نموده و آن را از طریق رسانه های جمعی اعم از دیداری، شنیداری و کتبی تبلیغات نمایند تا مردم توده و طیف سوم از رای دهندگان با توجه به همان مشخصات، یک کاندید خوب را از میان کاندیدان با هرچه عقلانیت و شناخت بیشتر رد یابی نمایند و دست به انتخاب زنند.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

آرش 06.02.2014 - 09:47

  مقاله خیلی عالی مطابق با روی داد فعلی کشور ما است ایکاش که روشنفکران اینگونه عمل کند ولی برخلاف این قضایااست در افغانستا
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



محمد ظاهر فایز