محنت‏‏ آباد

٦ دلو (بهمن) ۱۳۹۲

جهان در پنجـۀ خـونیـن دیـو جنگ و بیـداد است

به هرسو بنگری سیلاب خون و موج فریاد است

خـدا گـویـی فـراموش کـرده دیگـر بـنـدگانـش را

و یا خـود گفته این مأوا نـه بلکه محنت‏آباد است

نـمـی‏ســـوزد چــرا در آتــش قـهــر خـــدا آخــر

ستمکاری که این آتش بدین ویـرانه درداد است

نیــابـی زرۀ رحــم و عـواطـف در دل سـنگـش

مگر از تخـم خـون آلـودۀ نمـرود و شـداد است

بسـوزانـد به آتـش چـوچـه را در لانـۀ مرغـان

به دستی قلب خونینی به دسـتی دام صیاد است

خـروش خـون و بـانگ آتـش و هنگامـۀ فـولاد

گهی در کابل وشام و زمانی طرف بغداد است

نـه مهری در مسلمانی نـه بیم از قهـر یـزدانی

چه شد وجدان انسانی به هرسو ظلمت‏آباد است

یـکی بـا پـول می‏نـازد یـکی وافـور می‏ســازد

یکی با زورمی‏تازد چه دردی درسرافتاد است

نشـد از انتحاری خـاطـر کـس لحـظه‏یی بی‏غم

وطـن تـاکـی اسـیر مافـیـای دزد و شـیاد است

اسـیر درد و رنج و فـقر و بیکاری بود مردم

به جزدزدان حاکم هرچه بینی قلب ناشاد است

بـه نــور تجربه از دانش تـاریــخ دانـســــــتـم

که آخـر کاخ ظـلـم و پـایـۀ بیـداد بـرباد اســت







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رسول پویان