دخت خراسان

٣ جدی (دی) ١٣٩٢

دخت افغان نیستم، دخت خراســــــانم هنوز
دخت کابل از تن خود تا بدخشــــــانم هنوز

دخت تاجیک از هزاران ساله ی این میهنم
کیست گوید نیســـــتم خون نیاکانم هـنــوز؟


تو که خود را از تبار خود بنامی، باک نه
من اگر نامم، زنی با تیر آســـــــــانم هنوز

تو که خواهی دوست داری مادرت را، آک نه
من که خواهم دوست دارم دشنه بارانم هنوز

تو زبانت را که می نازی کسی چیزی نگفت
من اگر نازم ، زنی مشــتی به دندانم هنوز

تو ســراســر کشـــور ما را به نامت کرده ای
من پی یک پلمه «دانشــــگاه» زندانم هنوز

جَم بگو آرش بگو، تهمینه و رســــــــتم بگو
هی، چرا با این همه دســت و گریبانم هنوز؟

میهن من نیســت گویا خانه ی من، خاک من
من که بیرون ِ تبارِ خودپرســــــتـانـم هنـوز؟

باز گـویــم باز گــویــم باز گــویــــم تاجکــم
بودم و هســـــــتم و خواهم بود، میدانم هنوز

وه، کجا دســــتی ازین آزاده گی ها می کشم
خو گرفتن نـیـســـــت با دیوار زندانم هـنـوز

گر به دستت سنگ داری یا که بر دوشت تفنگ
هرچه می خواهد شود، من خویش می مانم هنوز







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

رفیع فرملی24.09.2018 - 23:57

  بسیار پر شور و شور انگیز و عالی سروده شده. ممنون.

Mahsa Khorasani15.09.2016 - 15:51

  زیبا و قشنگ است ........

شکرالله {نوری}11.02.2016 - 10:50

 {نوری}‏‎ ‎‏ دخت افغان نیستم دخت خراسانم هنوز دخت کابل از تن خودتا بدخشانم هنوز، بسیار زیبابود از خداوندپاک موفقیتت را آرزومی کنم

مهدی ازاد05.11.2014 - 23:21

  افرین ودرودبرامثال شمامیهن دوستان.خراسان راچون شمافرزندشاید

آریاپور31.12.2013 - 07:55

  اگر نادیه انجمن زنده بودی هم افتخار میکرد

ضیا حافظی29.12.2013 - 06:31

  احاس خود اگاهی ملی و فرهنگی پرشور و فراگیر بادا
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



بهار سعید