صدای رسای دادخواهان بر ضد فارسی ستیزان دیو و ددخو

٢٦ قوس (آذر) ١٣٩٢

با یک رسم تعظیم جانانه باید به پیشواز واستقبال دادخواهانی رفت که صدای رسای شانرا برضد فارسی ستیزان  دیو و ددخو بروز ۱۶ قوس امسال درشهر زیبای کابل به اهتزار درآوردند.

تخریبات وتبلیغات زهرآگین پشتونسازی = افغانسازی دستگاه فرهنگ ستیز وستمگر حاکمه درارگ کابل, چرخ دیگری به خودگرفته تلویزیون ژوندون وابسته به آن درهفته اول ماه دسامبر با پخش ناسزا ودشنام وتوهین به آزادمردان تورکمن وهزاره و اوزبیک  وتاجیک چهره سیاه ومنحوس خودرابه نمایش گذاشت. شاید هدف عمدۀ ازقبل برنامه ریزی شده این زهر پراگنی میان مردمان باهم برابر وبرادر کشور درین راز نهفته باشد که با هتک حرمت وناسزاگویی به آزادمردان تورکمن وهزاره و اوزبیک وتاجیک معلوم نمایند که بزرگان و مردم این ملیت ها در برابر این فحاشی تاچه اندازه از خود مخالفت نشان میدهند تا باساس ارزیابی آن, برنامه افغانسازی= پشتونسازی خودرا پیش ببرند. غافل از اینکه اینگونه تخریبات و تبلیغات دشمنانه (جنگ داخلی) را درپی خواهد داشت که هیچ طرف از آن سودی نخواهد گرفت ومسؤلیت آن مستقیما بدوش ارگ نشینان بویژه شخص حامدکرزی و حکومت بیکفایت آن خواهد بود واگر ارگ نشینان میخواهند کشور افغانستان را باین وسیله بنام (اسراییل دوم) تغییر نام بدهند, داستان دیگری است.

بخاطر تقبیح تبلیغات خصمانه تلویزیون ژوندون وفاشیست های ضد ارزشهای اسلامی وبشری آن,  در روز ۷ دسامبر ۲۰۱۳ موج خروشان مسالمت آمیز اعتراض کنندگان شهر کابل را درنوردید و شعاع آن تا اقصای گوشه های جهان فراخنا یافت, تا نشان داده شود که این جنبش خودجوش مردمی از حقوق زیرپا شده میلیونها وارثین اصلی این سرزمین درطی یک قرن گذشته به دفاع مردانه برخاسته است که آنرا جاودانه ودیرپای تا مرزهای پیروزی کامل برسانند.

آتش این خشم خودجوش مردمی از آنجایی زبانه کشید که تلویزیون ژوندون که مخارج آن از طرف ارگ نشینان فاشیست به شمول حامدکرزی پرداخته میشود از آغازنشرات زهرآگینش تا بحال برضد آزادمردان این سرزمین , تبلیغات تفرقه افگنانه پخش میکند وبار اخیر دریک برنامه میزگرد آن, جنرال عبدالواحد طاقت از بازمانده های رژیم کمونیست واسماعیل یون مشاورفاشیست حامد کرزی بیباکانه برضد آزادمردان این سرزمین تاخته گفتند که پشتون یعنی افغان وافغان یعنی پشتون وهردو نام یکی است وتفاوتی ندارد وهیچ باکی ندارند که عوض نام افغانستان نام پختونستان را بکار برند چونکه افغانستان پختونستان است واین وطن مال پشتونها = افغانها است و مردمان دیگر (حرامی ومهاجر) استند که باید از افغانستان= پختونستان خارج شوند. اینها بصورت روشن وواضح به آزادمردان این سرزمین هتک حرمت وتوهین کرده ناسزاودشنام دادند. اعتراض کنندگان در راهپیمایی کابل چون دیدند که سردمداران پشتونیست= افغانیست به آنها توهین ودشنام داده اند به صدای بلند شعار میدادند ولوحه های هم با خود حمل میکردند ومیگفتند که آنها افغان- پشتون نیستند وخود را افغان نمیدانند بلکه خراسانی استند.

موج خروشان اعتراض آزادمردان که اکثرا شامل نسل پرخروش جوانان بودند از قلب شهرکابل شروع وتا دروازه های شورای ملی در خیابان دارالامان ادامه یافت و همچنان اعتراض های جهانی برضد این تخریبات زهر آگین پشتونسازی= افغانسازی گسترده تر گردید.

مجریان یا مجرمان تلویزیون ژوندون وهمچنان حزب افغان ملت وطالبان وخلقی ها و جنرال طاقت واسماعیل یون و انوارالحق احدی واشرف غنی احمدزی ودیگر فاشیست های پشتونیست = افغانیست  به یکبارگی وبدون پیشینه فکری به چنین تخریبات ضد اسلامی وضد بشری دست نزده اند بلکه خودرا درپناه حکومت مافیایی حامد کرزی حس میکنند  وسالها است که همین آش است وهمین کاسه.

درنیم قرن پیش در کشور, به نام زبان ما زبان فارسی گفته میشد  ودرهمه کتابهای مدارس ودفتر و دیوان ومکاتبات ومکالمات کلمه فارسی را برای زبان ما بکار میبردند وزبان دیگر اوغانی(افغانی) بود. نخستین کتاب آموزشی زبان افغانی از طرف یک پشاوری برای دربار کابل نوشته شد چونکه درآن وقت افغانی نویسی درکشور شاید پیدا نمیشد. کرسی نیشنان درباری نام زبان ما را عوض فارسی به واژه دری تبدیل کردند وعوض واژه افغانی نام پشتو را برگزیدند. این تغیر نام ها صرف بخاطر بلندبردن درجه پشتووپشتوسازی بود نه به دلیل دیگری.

طراح نخستین افغانسازی در کشور همان محمودبیگ ترکی وزیر خارجه سلطنت امانی بود که خانم عربی داشت و چون خسر امان الله خان بود سخنانش به کرسی می نشست. او بود که مساله افغانسازی را با انتباه از کارکردهای کمال اتا ترک درافغانستان براه انداخت که از او گاهی بحیث شاعر یا نویسنده یا پدر ژورنالیزم یادی میشود درحالی که کدام شعر درست ونوشته درست از او بیادگار نمانده است. شاهانی که از دیره دون هندوستان برتخت شاهی کابل تکیه زدند , بمانند نادرشاه, محمدظاهر شاه داود خان ونعیم خان پشت گسترش افغانسازی = پشتوسازی چنگاو بودند درحالی که خودشان هیچ افغانی= پشتو سخن زده نمیتوانستند.

حکومت خلقی ها نمونه بارز فارسی ستیزی بود که حتی حفیظ الله امین خروتی های خودرا از پغمان ودیگر جاها جمع کرده بالای مردمان هزاره جات تحریک کرد تا مال ومنال آن بیچارگان را چور نمایند که تابحال کوچی های پاکستانی همه ساله به چوروچپاول وغارت دارایی ها وکشتار مردمان مظلوم هزاره جات دست میزنند.

تاسیس ریاست پشتوتولنه عوض انجمن تاریخ کابل یکی از دسیسه های ضد آزادمردان بود که بوسیله گل پاچا الفت, صدیق الله رشتین, عبدالروف بینوا, عبدالحی حبیبی ودیگر پشتونسازان= افغانسازان اداره میشد وهرجا نام ونشان فارسی میدیدند آنرا به پشتو تغییر میدادند بمانند دانشگاه به پوهنتون, شفاخانه به روغتون, دواخانه به درملتون, زایشگاه به زیژنتون ونام زیبا وماندگار سبزوار تاریخی رابه شیندند وغیره. اکثر نامهای که برای پشتو ساخته شد از شاهنامه فردوسی گرفته شده چپه وراسته کرده آنرا پشتو ساختند. عبدالحی حبیبی کتاب(پته خزانه) را جعل کرد که حتی پشتون های پاکستان آنرا قبول ندارند وآنرا ساختگی میدانند. وطیفه اولی ومقدم پشتو تولنه کاش ارتقای سطح وسویه پشتو میبود اما دریغا که تخریبات آن متوجه زبان فارسی بود و کورس های پشتو یک دسیسه تمام عیار برضد رادمردان فارسی زبان بود که اگر در کورس پشتو کامیاب نمی شدند به رتبه بالاتر ترفیع نمی یافتند. امتیاز کورس پشتو مبلغ اضافی درمعاش هم بود. معلمان کورس های پشتو اکثرا اشخاص پایین سویه ورشوه خوار و بی تعلیم وحتی پاکستانی بودند. پشتوتولنه یی ها که از حمایت حکومات پشتونی=افغانی برخورداربودند, هرجا نام یا لوحه یی رابه زبان فارسی میافتند با جبر وزور وفشار حکومتی آنرا به پشتو تغیر میدادند. (بانک تجارتی) درپهلوی زیارت شاه دوشمشیره ولی (ع) موقعیت داشت. هنگامی که شرکت هوختیف درپهلوی پل باغ عمومی ساختمان دیگری برای همان بانک ساخت نامش رابه (پشتنی تجارتی بانک) تغیر دادند. (بانک ملی افغان) هم قبلا وجود داشت. نمیشد این بانک را بنام تورکمن یا اوزبیک یا تاجیک یاد میکردند. مگر قیامت میشد. این تبعیض دیگر پشتونسازی= افغانسازی بود.

آیا درپهلوی پشتوتولنه ویا کورسهای پشتو کدام فرهنگستان فارسی یا تورکمنی یا اوزبیکی یا کورس های فارسی یا تورکمنی یا اوزبیکی را سراغ دارید؟ پاسخ نه است. چرا چنین تبعیض؟

تاسیس وزارت اقوام وقبایل که  تنها برای پشتونها=افغانهای پاکستانی با بودجه گزاف از بیت المال طی سالهای زیادی پرداخته میشود, مثال دیگری از پشتونسازی = افغانسازی سرزمین خراسان درخشان است. اول اینکه چرا این وزارت وجود داشته باشد , چرا جرات ندارند که نامش را وزارت پاکستانی ها بگذارند. اگر منظور اقوام وقبایل سرحدی است, پس کشور ما با چین وتاجیکستان واوزبیکستان وتورکمنستان وایران نیز هم سرحد است, چرا برای آنها مدرسه ولیله وخرج های گزاف صورت نمی گیرد که برای پاکستانی خرچ میشود. ایا پاکستانی ها حالا هم از افغانستان باج سبیل میگیرند؟ ایا تابحال از این پاکستانی ها درمدارس خوشحال ورحمان کدام سودی بجز خرابکاری ودزدی وبی امنی و بدون تردید حملات انتحاری وانفجاری کدام فایده نصیب کشور شده است؟ لابد نه. پس چرا چنین وزارت غیرضروری وجود داشته باشد, باید شورای ملی این وزارت تفرقه افگن ومحل نفوذ پاکستانی ها را در کشور لغو نماید.

تبعیض دیگر همان ثبت آهنگهای جبری پشتو در رادیوی حکومتی بود که به آن پول بیشتر درمقابل آهنگهای فارسی پرداخته میشد , آیا چنین تشویقی به مقابل آهنگ های فارسی یا ترکمنی ویا اوزبیکی وجود داشت؟ نه هرگز. چرا چنین تبعیض؟  

بگونه یادآوری فشرده باید گفته شود که حکومات گذشته افغانستان طی این مدت طولانی هرچه در توان داشته برضد اقوم و زبانهای آزادمردان ترکمن وهزاره واوزبیک وتاجیک بکار بسته و هرچه ظلم وستم ناروایی که ازدست شان برآمد درحق آن ازاد مردان مظلوم بویژه درصفحات شمال دریغ نکرده اند.

محمدخان مهمند رییس تنظیمیه قطغن درنیم قرن پیش تا توانست نامهای تاریخی قطغن زمین رابه نامهای نامانوس پشتو= افغانی تغییرداد . زمینهای حاصل خیز آزادمردان رابه کوچی های پاکستانی بخشید. مالکان اصلی آن محلات را یا فرار داد ویا به مناطق دور دست تابه جنوبی انتقال داد. حکومات گذشته باین ناورایی ها به حق آزادمردان هم اکتفا نکرده تخم دشمنی ونفاق افگنی را میان مردم به گونه های گوناگون کشت کرد. امروز محمدگل مهمند پیش پشتونسازها=افغانسازها بحیث مهمندبابا به همین دلیل که فارسی ستیز وتورکمن ستیز واوزبیک ستیز بود شناخته میشود ورنه محمدهاشم میوندوال و داکترعبدالظاهر و محمدموسی شفیق هم شخصیت های نامدار وبا شعور پشتون=افغان بودند که مقامهای وزارت وصدارت را رهبری کردند مگر چون پشتونساز=افغانساز نبودند پیش فاشیست ها درجه ندارند.

ازیک خاطره وچشمدید خود نیز باید یادآوری نمایم که بحیث خبرنگار پارلمانی روزنامه کاروان (۱۳۴۷-۱۳۵۲) در شورای ملی اجرای وطیفه مینمودم, درسال ۱۳۵۱ یک روز بیش از ۵۰ تن از ریش سفیدان قطغن زمین با داد وفغان نزد سناتور عبدالهادی داوی رییس مجلس سنا(اعیان) آمده شکایت داشتند که ناقلین درقطغن زمین هم زمینهای شانرا به کمک مراجع حکومتی چور وچپاول کرده اند وحالاهم حیوانات شانرا نیز به غارت برده وبه خانه های شان تجاوز میکنند. به هر وزارت وصدارت که مراجعه کرده اند صدای شانرا کسی نه شنیده است وحالا به خانه ملت برای دادخواهی آمده اند. سناتور داوی که از گوش گرنک بود, سناتور نبی ناشر نایب رییس مجلس را صدا زد تابه عرض وداد این ریش سفیدان رسیدگی نماید. (گفته میشد که خانواده ناشر هم از ناقلین جنوبی به بغلان اند) بعدا چنان معلوم شد که عرض وداد این ریش سفیدان بیچاره به جایی نرسید.

حالا هم حکومت پشتونساز= افغانساز حامدکرزی در بودجه سال نو ۱۳۹۳ برای جابجایی کوچی های پاکستانی در همه ولایات کشور مدارس ولیله هایی را گنجانیده تا برنامه پشتونسازی= افغانسازی را برضد آزادمردن خراسان زمین عملی نماید که باید شورای ملی به مقابل این دسیسه حکومت حامد کرزی سخت ایستادگی وآنرا رد نماید.

دین مقدس اسلام ما که آخرین دین برحق الهی برای بشریت است هرگونه تبعیض وامتیاز طلبی قومی وقبلیوی وزبانی را مردود دانسته و تنها تقوا را نشانه فضیلت انسانی میداند وپیامبر اکرم ما حضرت محمدمصطفی (ص) نیر از این گونه تبعیضات زبانی وقومی وقبیلوی بیزار است. اعلامیه جهانی حقوق بشر از طرف سازمان ملل متحد نیز  چنین تبعیضات را محکوم می نماید ودوسال پیش سال (زبان مادری) هم بود که به زبانهای مادری درمقیاس جهانی ارج واحترام خاصی قایل شدند. من هم بیزاری شدید خودرا ازاین نوع تبعیضات زبانی وقومی وقبیلوی ابراز میدارم ونشرات زهر آگین پشتونسازی=افغانسازی را درتلویزیون ژوندون ودیگر تخریبات وتبلیغات شان را بهر سطح وسویه که باشد محکوم وقابل محاکمه ومجازات میدانم.

 

داکتر شکرالله کهگدای

سابق استاد دانشگاه کابل

کالیفورنیا، ایالات متحده  







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

عبدالرحمن عصا23.12.2013 - 01:26

  سپاس از نویسنده محترم که معلومات ارزشمند را ارایه کرده است
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



داکتر شکرالله کهگدای