آدرسِ «فساد»

١٩ قوس (آذر) ١٣٩٢

بعد از جلسات طولانی، رأی دادگاه بر این شد که  تمام کارمندان دولت بی‌گناه هستند، و تنها خود کلمه «فساد» را باید مقصر اصلی شناخت. در فیصله آمده بود اتهام اختلاس، رشوت، چور، و اینها به مقامات، بخصوص «برادران ثلاثه»، یک دسیسه خارجی است که نیویارک تایمز بیشتر آن را پکه میکند، و بنابرین، به جای زندانی ساختن تمام دولت، خوب است خود فساد مجازات شود تا هیچ مقامی فرصت آلوده شدن با چنین واژه نامقبول را پیدا نکند.

بعد از این فیصله قضایی، پولیس ویژه دست به تلاشی دفاتر و ساختمان های دولتی زد تا واژه «فساد» را گرفتار،  و محاکمه کنند. ده سال متواتر این نیروها عرق ریختند؛ اما «فساد» فراری پیدا نشد. یکی گفت، او را در مرزهای افغانستان  دیده که داخل گمرگات چای و شیرینی میخورده، یکی دیگه فساد را در میدان هوایی با چند خریطه دالر مشاهده کرده، دیگری از اقامت اش در قصرهای شترپور چیزهایی میگفت.  

عده یی تهمت بستند که «فساد» بدون محاکمه عادلانه،  توسط برادران غصبکی در زمین های دولت دفن گردیده است، با کمک هیأت دادستانی و محاکم محلی، تمام ۱۵۰۰۰۰  جریب زمین بی اسناد، و شهرک های بی پرسان زیر و رو گردید؛ ولی این تهمت ساختگی برآمد و مجبور شدیم بخاطر اعاده حیثیت بزرگان رسماً معذرت بخواهیم.

یکی گفت، به دفتر دادستانی برویم، شاید «فساد» را بخاطر بستن دهن مردم نظر بند کرده باشند. رفتیم دیدیم، همه مصروف تحقیق و جستجو در مورد پرونده های وزیرانه هستند، و برای صحبت کردن با بیچاره هایی مثل ما نوبت نمی رسید. دوست دیگری گفت، اینبار به وزارت مالیه سر بزنیم، شاید آنجا بتوانیم با «فساد»  مواجه شویم. برای داخل شدن به این وزارت دست کم به یک «اکونت» دالری نیاز بود که ما نداشتیم و نتوانستیم رد پای «فساد» را در این اداره پیدا کنیم.   

لوژیستیک های هیچ وزارتی باقی نماند که نرفته باشیم تا ببینیم آیا «فساد» در آنجا ها بچشم میخورد یا نی؟ هزاران سیر گوشت طبع ناکش، و کچالو و پیاز پوسیده گی خورده میشد؛ اما فساد بچشم نمی خورد.

به انجو های داخلی و خارجی هم سر زدیم، پیدا کردن  فساد در پلان های کاری ایشان شامل نبود، از قضا، یک منجر متقی پیدا شد و  برای یافتن «فساد» فورمولی تعارف کرد که برویم ابتدا به یوناما پروپوزلی نوشته کنیم، آنها بعد از مشوره با سفارت های خاص، انشاالله که این پروپوزل را منظور خواهند کرد، و سپس  سروی یافتن «فساد» اجرا خواهد شد. او گفت امید پیروزی تا ۲۰۱۴ را  هم نداشته باشیم.   

به ریاست ترافیک رفتیم که اگر از مسیرهای تردد «فساد» خبری باشد. گفتند، از زیر بروت ایشان احدی بی لیسنس و جواز گذشته نمیتواند. آنها هر چیز مشکوک را پارچه میدهند. بی پلیت ها در اشاره سرخ شان متوقف میگردند.    

بعد از تلاش زیاد، تنها یک راه  نارفته به آدرس «فساد» باقی ماند، که بسیار دشوار گذر  به نظر میرسید. پس از هفته ها انتظار دفتر رسانه های ریاست جمهوری پذیرفت که  زمینه ملاقات مان را با شخص اول مملکت فراهم سازد. نزدیک شام دروازه کوچک گلخانه باز شد، جلالتمآب با لباس های ملی انتظار مان را می کشیدند، ادای احترام کردیم و مقابل شان زانو زدیم.  در اثنای صحبت راجع به «فساد» تمام بدن مبارک از شدت خشم میلرزید، دست هایش، واژه هایش، زانو هایش؛ ناگهان من متوجه یک کشف کلان شدم دیدم، از کلاه قره قل تا بوت آهوی ایشان همه در حرکت اند؛ اما ابروی مبارک ابداً خم نمی شود. به همین خاطر، حدس زدم شاید جای بلندپایه‌گان «فساد» بالای چشم رییس جمهور باشد، که دیدنش  به این نزدیکی  آسان نیست.







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

امین11.12.2013 - 05:13

  یعنی که هر کس فساد کرد، مثلاً برادرانش، و برادران معاونین اش(درقضیه کابل بانک مثلاً) در بالای چشم رییس جمهوری جای دارد! عالیست. در این گم شوری اما که ستره محکمه نرفته اید، جالب است!
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



نجیب الله دهزاد