...و نه روشنی نگاهی
١٦ قوس (آذر) ١٣٩٢
نمیدانم
در کدامین قلعۀ سنگی شب
باد
زندانیست .
[ ] [ ] [ ]
نه منظری
از پیامی
و نه
روشنی نابِ نگاهی .
[ ] [ ] [ ]
کجاییم ؟
ایا آوا های گوشه نشینِ دخمه های غربت !
کجاییم ؟
و محاطِ چسان سدۀ سوگ و شرنگ ؟!
[ ] [ ] [ ]
شرمساری ها را
گوییا
بر سزاواری ها
چیره گیست
و تمام ِ حرمتِ آن فصل های شگفتن
از یادِ منقبضِ خاک
کوچیده است
و ترانه سرایی را
دیگر
بیگانه گیست با باران
وبا پنجره ها
روز را
نیست سرِ یاری !
[ ] [ ] [ ]
در کدامین قلعۀ سنگی شب
نمیدانم
باد
زندانیست !
آلمان
دو هزار و سیزده ترسایی ،
((( )))
()()
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته