در بارۀ وجه تسمیۀ حقوق بین الملل

٤ سنبله (شهریور) ١٣٩٢

تعریف:

حقوق بین الملل عبارت از مجموعۀ اصول و هنجارهای الزام آور حقوقی است که دولتها و کساوندان1 دیگر حقوق بین لملل، در روابط میان خویش، به رعایت آن متعهد (شده) اند. این اصول و قواعد ناشی از رشد مناسبات بین المللی است و به نوبت خویش روابط بین المللی میان دولتها و سازمانهای بین لمللی، دولتها و کساوندان دیگر حقوق بین لملل را در زمینه های مختلف تنظیم نموده و سامان می بخشد؛ و در بعضی موردها نیز حقوق و وظایف در رابطه با افراد مقرر میدارد. هدف اساسی حقوق بین الملل تامین صلح و امنیت بین الملی برپایۀ  همکاری میان کشورها است.

باید دانست که منظور از حقوق بین الملل، حقوق بین الملل عمومی است که در برابر حقوق بین الملل خصوصی به کار میرود.

در افغانستان این شاخه ی حقوق، از سوی گروهی به نام «حقوق بین الملل» و از سوی گروه دیگر به نام «حقوق بین لدول» یاد میشود. در ایران آن را «حقوق بین الملل» (عمومی) می گویند. نویسندگان ایرانی میگویند که این اصطلاح از دانشگاه استانبول به ایران وارد شده است.2 اما به یقین که نویسندگان ترکیه نیز این اصطلاح را از زبانهای فرنگی به ترکی برگردانیده اند. عربها این شاخه ی حقوق را «القانون الدولی» یا «القانون الدولی العام» مینامند که باز هم ترجمه یی از زبانهای فرنگی است.

ممکن است کسانیکه بار اول میخواستند اصطلاح «حقوق بین الدول» را، در افغانستان به کار ببرند، زیر تاثیر واژه ی «دول» عربی، این بخش حقوق را «حقوق بین الدول» نام گذاشته اند. حال اینکه در هردو نام، واژه ها منشأ عربی دارند و میتوان هر دو اصطلاح («حقوق بین الملل» و «حقوق بین لدول») را به زبان فارسی مترادف خواند.

اگر واژه های «ملت»، «دولت» و «کشور» را مجازن، هم معنا انگاریم و آنرا چون یک بودمان یا موجودیتی تعریف کنیم که از کشور به صورت کل، نمایندگی میکند، اختلافی در معنا پیدا نخواهد شد.
اما این که بگوییم کدام یک ازین دو نام گذاری درست تر است، راه به دهی نخواهد برد. زیرا هیچ یک ازین نامها با محتوا و تعریفی که دربالا آرودیم، مطابقت ندارند. اما من به این نظرم که، بهتر است این بخش حقوق را در افغانستان نیز به یک نام و آن هم «حقوق بین الملل (عمومی)» بنامیم.

ملل یعنی ملتها. ملت درینجا مجازن دولت و کشور معنا دارد. یک مثال ساده برای تایید این گفته سازمانهای بین المللی است. ما در افغانستان، هیچیک از سازمانهای بین المللی را سازمانهای بین الدولی یاد نمی کنیم. حتا سازمان ملل متحد را که یک سازمان سوچه ی میاندولتی است، «سازمان دول متحد» نمیگوییم، بلکه میگوییم «سازمان ملل متحد». حال اینکه، ملت و دولت یک معنا را میرسانند و اعضای سازمان ملل متحد دولتها (کشورها) اند نه ملتها.

در اصل، حقوق بین الملل اصطلاحی است که نامگذاری آن در اروپا صورت گرفته است و ما در واقعیت برگردان اروپایی آن را استفاده میکنیم. در کشورهای دیگر نیز «حقوق بین الملل»، به همین نام یاد میشود، مگر در آلمان، و گاهی هم در هالند3 که آن را بنام «حقوق خلقها» (حقوق مردمان یا ملتها) یاد میکنند.4

این نام گذاری ها همچنان در زبانهای اروپایی برگردانی از همدیگر اند که با محتوای حقوق بین الملل سازگاری ندارند، ولی پذیرفته شده است. و ما معنا و محتوایی را که در تعریف بالا بیان شده است به آن میدهیم، بدون اینکه به نام گذاری آن دقت کنیم. هنگامیکه این شاخه از دانش، در اروپا پدید آمد، دانشمندان می کوشیدند برای آن نامی بیابند. چنانکه در آن زمان مرسوم بود، آنان برای نام گذاری به حقوق روم باستان رو آوردند. در حقوق روم آنان اصطلاح لاتین (jus gentium) یعنی حقوق خلقها (ملتها)، را یافتند و این اصطلاح یا «زبانزد» را برای نام گذاری مناسب دیدند. اصطلاح (jus gentium)، که معنایش حقوق خلقهاست، در واقعیت آن هنجارهای حقوقی بود که روابط حقوقی میان شهروندان آزاد امپراتوری روم را با بیگانگان، پیوندهای حقوقی بیگانگان را با همدیگر، وهم، روابط با سایر کشورها را تنظیم می کرد و این هنجارها تنها پاره یی از حقوق داخلی روم باستان شمرده می شدند. حال اینکه حقوق بین الملل روابط میان دولتها و سایر کساوندان را تنظیم می کند.

از سوی دیگر، اصطلاح (jus gentium) یعنی حقوق خلقها (ملتها)، در مقابل (jus civile) حقوق مخصوص اتباع روم، قرارداشت، که دربردارندۀ هنجارهای حاکم بر روابط حقوقی میان شهروندان امپراتوری روم با همدیگر بود. درحالیکه حقوق بین الملل روابط میان دولتهای دارای حاکمیت را تنظیم می کند.  ازین سبب، پسانها، اصطلاح (jus inter gentes) یعنی حقوق میان خلقها (ملتها)، یا حقوق بین الملل پدید می آید. ف.ف. مارتینس دانشمند انگلیسی (1590-1660) می نویسد: «حقوق بین الملل، (jus gentium) حقوق خلقها (ملتها) نیست، بلکه حقوق میان ملتها است. ازینرو است که آهسته آهسته نام حقوق بین الملل پدید آمده است. در آن زمان ملت و دولت معنای واحد داشت.5 همچنان، همو، نوشت که فعالان روابط بین المللی ملتهای سازمانیافته و یا دولتها اند. دولت از نظر او ملت سازمان یافته است.

اما از نظر تاریخی نخستین کسیکه هنجارها و مقره های حقوق بین الملل را نوشت هوگو گروسیوس، حقوقدان هالندی بود. او که به پدر حقوق بین الملل نامدار شد، نام این حقوق را «حقوق جنگ و صلح» گذاشت. اما در متن کتاب خود حقوق بین خلقها را نیز استفاده کرد. نامهای دیگری که به منظور نام گذاشتن این شاخه ی حقوق به کار رفته است، عبارت اند از: «حقوق نوع بشر» (پاسکال فیور)، «حقوق سیاسی خارجی» (هگل) و غیره6

درآن زمانها نویسندگان اروپایی به این عقیده بودند که حقوق بین الملل، حقوق دولتهای متمدن است که هدف از دولتهای متمدن، دولتهای مسیحی بود. بر اساس این عقیده بود که مردمان و دولتهای دیگر متمدن شمرده نمی شدند، گویا دیگران نامتمدن بودند. همین بود که دولتهای اروپایی به اشغال کشورهای دیگر دست یازیدند و سیستم استعماری را پایه افگنده شد. در بسی حالتها مردم بومی در سرزمین نیاگان خویش قتل عام شدند.

امروز حقوق بین الملل بر اساس اصل برابری تمام دولتها استوار است. فرق میان دولتها بنام متمدن و نا متمدن نیست.

در کشورهای اسلامی نیز، روابط دولت اسلامی با دیگر کشورها زیر نام «سیر» بررسی میشده است.7 اصطلاح های «دار الاسلام»، «دار الحرب»، «دار العهد»، «دار الهدنه» و «دار الحیاد» و غیره یادگار همین روابط است.

اما نام «حقوق بین الملل» باوجود که محتوای آن را بازتاب نمی دهد، در گفتمانهای دانشی و پژوهشی، چه در تراز بین المللی و چه در تراز درونکشوری، پذیرفته شده است. فشرده اینکه، با وجود ناهمسانی در نام، حقوق بین الملل عبارت از مجموعۀ اصول و هنجارهای الزام آور حقوقی است که روابط میان دولتها، سازمانهای بین لمللی و کساوندان  دیگر حقوق بین لملل را در زمینه های مختلف تنظیم می نماید. هدف اساسی حقوق بین الملل تامین صلح و امنیت بین الملی برپایۀ  همکاری میان کشورها است.

...........................................

[1] subjects

[2]  حقوق بین الملل عمومی، ویرایش جدید، تالیف دکتر محمد رضا ضیایی بیگدلی، ص.12

[3] Kooijman, P. H., Internationaal Publiekrecht in vogelvlucht, Groningen, 6de druk 1995, p. 15

[4] Volkerrecht  (المانی), Volkenrecht (هالندی),

[5]  به نقل از کتاب حقوق بین الملل، بخش عمومی، تایف: زیر نظر ر.م. ولیوف، گ.ای.کوردوکف، دانشگاه کازان، 2011 (به زبان روسی)

[6]  بنگرید: باییسته های حقوق بین الملل عمومی، تالیف داکتر رضا موسی زاده، ص. 6

[7]  بنگرید: اسلام و حقوق بین الملل، تالیف دکتر محمد رضا ضیایی بیگدلی، کتابخانه گنج دانش، تهرانف 1375

 

تازه ترین رویداد ها

122 - Walli e Ghazni by Shafie Ayar

 

121-Arshad Ershade Kazab by Shafie Ayar







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



عید محمد عزیزپور