تجربۀ تلخ صهیونیزم در فلسطین و از فاشیزم قبیلوی در کشور ما

١٧ جوزا (خرداد) ١٣٩٢

آیا تجربۀ تلخ و سیاست وحشتناک صهیونیزم به شیوۀ فاشیزم قبیلوی در وطن من همین اکنون جریان ندارد؟

هموطنان عزیز،

سالهاست باشندگان بومی و اصیل این سرزمین در آتش نفاق ومظلومیت می سوزند ومی سازند وواقعیت های تلخ تاریخ  چند قرن اخیر به این گفتارمان صحه میگزارد. تاریخی که حکایت از وحشت ودهشت ،خونریزی ، توهین تحقیر ، سربریدن ها ، به دارآویختن ها ،هجوم به شیوه اشغالگری وتصاحب سرزمینهای دیگران می کند. واین سیاست خشن و جبارانه تاهنوز که درقرن بیست ویک قرارداریم نقطه پایانی نداشته وبدتر از دیروزبا شیوۀ خاص وعملکرد دیگری در جریان است.

واقعیت مسئله اینست زمانیکه من سالهای قبل  به طرف دورۀ  نوجوانی وجوانی  قدم میگزاشتم ، یک دوکتابی را از پیشگامان جریانات سیاسی آنزمان درمنطقه دریافت نموده بودم ومطالعه این کتاب ها برایم حکایتی از اشغال سرزمین های  مردم مظلوم فلسطین وکوچ اجباری آنها توسط دولت نو بنیاد اسرائیل با روش های  سیاست صیهونیزم مینمود. واقعآخواندن هرسطروهر جمله اش  برایم نهایت سنگینی مینمود، وبارها در این فکر فرومی رفتم ؛ که آیا مگر هم میشود از موجودیت یک سرزمین با این قدامت تاریخی اش انکار کرد ؟ ویا اینکه هویت وهستی باشندگان اصلی آن را به نابودی سوق داد؟ هرروز از روز دیگر بر سوالاتم افزون میگردید .از آنجائیکه هضم اتفاقات و رویداد های حقیقی این کتاب ها برایم خیلی مشکل بود ، خواستم این درد را با شخص معظم وبزرگتر ازخود درمیان بگزارم ، تا باشد به من جوابی ارایه نماید که حد اقل فکرم راحت وشانه هایم سبک گردد. زمانیکه من میخواستم فشردۀ قسمتی ازاین کتاب را برایش بازگو کنم ، برایم گفت : "فرزندم ؛ بدبختی وسیاه روزی  وطن من هم کمتر از فلسطین نبوده ونیست اگر بزرگ شدید همه چیز راخودتان می فهمید ". من سخنان گهربار آن بزرگمرد را در آنزمان نه آنقدر جدی گرفتم . اما شرائط  امروزی بر سخنان حکیمانه آن پیرمرد داغدارتاکید وصحه میگزارد.

هموطنان عزیز ،ازنظر تاریخی سرزمینی بنام « افغانستان » ودولتی بنام « اسرائیل »که هردو زادۀ تفکر انگلیسی بوده وهست وحتی میتوان گفت ازنظر بسیاری مشخصات ذاتی وبرخورد بر قضایا هردو را میتوان برادرن دوغلو (دوگانگی) نامید.این دوجریان زشت عملآ برای سیاست های کلان بعدی درمنطقه بوجود آمده است.

لذا این دو سرزمینی نو بنیاد که بر اساس تفکر شیطانی بریتانیای کبیر بوجود آمده است ، هرکدام ازاین دولت ها  سالهاست درترور ،اختناق ، اشغال سرزمین های دیگران وچسپاندن هویت تقلبی برصاحبان اصلی این مرز وبوم ها باهم مسابقه میدهند. درضمن اینکه در طرز دیدگاه عزمت طلبی شان هیچ نوع اختلافی دیده نمی شود ، حتی کاملآباهم  همخوانی دارد.

هموطن عزیز ، زمانیکه سیاست وحشت در سرزمین های اشغالی علیه فلسطین توسط اسرائیل درجریان است واین مردم را محروم از خاک وهویتش میدارند ، سالهاست برای ریشه کن کردن هویت این قطعه خاکی فراموش شده اکثر دولت های  زورگو جهان علل الخصوص دولت غاضب اسرائیل کمر بسته اند ، تاباشد به نابودی وحذف جغرافیای به نام یک ملت فلسطین دیگر از نقشه جهان برچیده شود .

سوال اساسی اینجاست : پس عملکرداین همه شباهت های غیرقابل انکار غاضبانه وغیر انسانی این دوپدیده شوم  منبع اساسی اش درچیست ودرکجاست؟ جواب اینرا باید جامعه شناسان بخش جنیتیک (ارثی) - نسب شناسان وپژوهشگران تاریخ باید دقیقآ پیدا نمایند. گرچه از نظر ماهیت ومفهوم این دو گروه یکی اند ولی خصوصیات شیوه کار شان ازنظر بحران دربعض موضوعات  باهم متفاوت است.

 مثلآ درسرزمین من یک اقلیت خود خواه قبیله پرست  با درپیش گرفتن روش های دردمنشانه فاشیستی به مثابه زبان واندیشۀ یک دولت نام نهاد سالهاست که یک پیکرۀ بزرگ جامعه را در اسارت خود قرارداده ، وحاضر نیست از هیچ نوع جنایت دردرون جامعه علیه دیگر ملیت ها گویا حاکمیت "خدادادی" خویش دست بکشند. واین جنایت بشری آهسته آهسته به شکل سنجیده شده  زندگی رابر باشندگان واقعی این خاک دردرون خانه و کاشانه خود شان حرام ساخته اند ، وحالا یک گام دیگر برجلونهادند این همانا علنی وبی شرمانه  درروز روشن درپی "بی هویت" ساختن اجباری اکثریت مرد مان واقعی این سرزمین خورشید برآمده اند ، که همین اکنون این  تجربه تلخ ووحشتناک  در اسرائیل درحالت تطبیق شدن است.

 اما دولت اسرائیل که در این خیانت وجنایت بشری چون همقطارانش  در سرکوب واشغال سرزمین های دیگران  از یک تجربۀ خاص برخورداراست ، تفاوتش  فقط در اشغال وابسته به اراضی سرزمینها و دولت های همجواربا دیدگاه وسیاست صیهونیستی  می باشد ، البته نه به شکل عملکرد وتفکر قبیلوی چون افغانستان که اشغال اراضی مردم خودش را سرمشق کارخود قرار داده است، اما دردیگر بخش ها چون ترور ، اختناق ، محروم ساختن انسانها از حق زندگی ، توطیه ودسیه...هردو دست بالا دارند.

هموطنان عزیز ، این دانۀ خبیثه سرطانی قرار است من حیث یک میکروب بر تمام جامعه حاکم گردد وبیشتر ازپیش بربدبختی ها وسیاه روزی های این وطن بیفزاید.حالا زمانیکه همه چیز دیگر آشکار گردیده است وفرزندان با شرف وبا عزت این سرزمین سالهاست این جریان فاشیستی را باروح وروان خود عملآ لمس کرده اند ودر کوره آهنین دیگر آبدیده شده اند ، بهتر است دست به کارشوند تانسل امروز وفردای وطن از گزند حوادث این قشر قصیرالقلب مصؤن بمانند.

از آنجای که احزاب سیاسی وائتلاف های نیم بند سیاسی هنوز به پختگی نه رسیده اند ودر طول یک دهه نتوانستند کاری را به منافع ملی انجام بدهند نمی توان به آنها دراین آینده های نزدیک نه چندان    امید وار بود.امید بستن برای یکتعداد از این احزاب ، سازمان های معامله گر ویا هم یک تعداد اشخاصی که از حساب هویت من وتودر این شرکت سهامی خود را رهبرمیدانند و سهم حقیقی مردم را غضب  وتا اکنون ازبرکت اکثریت خاموش مردمان رنجدیده وبلاکشیده این وطن دراریکه قدرت لم زده اند ومنافع ملی را فدای منافع شخصی خود نموده اند ،وازموجودیت شان همه چیزدرحالت نابودی قرار گرفته است ، جفای ایست نابخشیدنی. وتجربه نشان داد که کاری از ایشان دیگر ساخته نیست، ادامه کار در این بخش جز ضیاع وقت سود دیگری  نخواهد داشت.

هرگاه بازکسانی به این فکر بوده باشند که من وتورا باردیگر مصروف همان بازی ها و حرف های در حقیقت فریبنده بسازند ، فکرمیکنم به هدف شان نخواهند رسید واینبارهمه چیز به آخر خط رسیده است.

هموطنان عزیز ،باکمال افتخار وبه صراحت کامل میتوانم بگویم که ؛ کلید حل این همه  نابسامانی ها وخاتمه دادن براین همه بدبختیی ها ،گرفتن حق وحقوق شهروندی خویش فقط وفقط دردست شما مردمان صلحدوست وبا عزت قراردارد ،این در صورتی امکان پزیر است که مقاومت در مقابل این گروه متحجر قبیله پرست به سیاست همگانی و با ابتکارو بیداری هرچه بیشترنسل جوان وفرزندان اصیل این سرزمین  تبدیل گردد وتاباشد تجربه ضد بشری صیهونیزم به شیوه فاشیزم قبیلوی دیگردرسرزمین مان عملی نگردد.

باعرض حرمت

دکتر- صفوی

6 جون 2013







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



داکترعطا صفوی