عاصی

٢٠ حمل (فروردین) ١٣٩٢

رمیده در دل شب بی توگریه ها کردم

ترا دوباره ببـــینم ســحر دعا کردم

 

خیال دیدن تو پرشگوفه شد در من

نشسته ام سر راه ات خدا خدا کردم

 

کنون به دام تو افــتاده صــید نالانم

که دل به مهرتو بستم ولی خـطا کردم

 

اگرچه عاصی و شوریده خاطرم خوانی

به پاکیی دو نگاهـــت دلم صفا کردم

 

تنم زغــــصه خمید و ملول شد خاطر

دریغ عمر که در پای تو تـــباه کردم

 

تنی چوموج خروشان که غرق دریابود

به سـاحل غـم تو برده و رهــا کردم







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



خلیل احمد سرباز