ظاهر حاتم نماد شهامت و شجاعت و زندگی جاودان

٧ حوت (اسفند) ١٣٩١

با صد ها افسوس والم اطلاع یافتم که ظاهر حاتم  مرد حماسی عصر ما با همه شجاعت ومردانگی اش داعی اجل را لبیک گفت .من تصور داشتم که ظاهر حاتم ،کمافی السابق بی هراس براجل چیره شده ودر مقابل آن مقاومت خواهد کرد .مگر افسوس که چنین حالتی در بنی بشر هنوز هم سراغ نداریم ،همه وهمه ناگزیر به آن دیار جاودانگی باید بپیوندیم.ولی مرگ نا به هنگام همگان به  ویژه مرگ نابه هنگام چنین مرد بی هراس وجوان مرد چون ظاهر حاتم به کشور ما بخصوص به زادگاهش بدخشان این سرزمین مردخیز ضایعه بزرگ وتلافی ناشدنی است.تاریخ خراسان زمین مردان مبارز ونستوه ،جوانمرد و عیار،بی ترس وغیرتمند رادر عرصه های گوناگون آزادی خواهی چون ابو مسلم مسلم خراسانی ،یعقوب لیث صفاری ،مقنع رهبر سفید جامگان، امیر حبیب الله خان خادم دین،آمراحمد شاه مسعود قهرمان ملی وغیره بیاد دارد،که هرکدام در شرایط بس دشوار و گوناگون  به کارنامه های درخشان همت گماشتند ونام ماندگار وسرمشق زندگی به ما به یادگار گذاشتند.ظاهر حاتم در زمره چنین مردانی بشمارمیرود که تمام زندگی شعوری وهستی خود رادر راه مبارزه بابر ضد اهریمنی وددمنشی وبخاطر پیروزی حق بر باطل  وروشنگری نسل جوان کشور در عمل صرف نمود.عقاب های بلند پرواز کوه های سربفلک بدخشان شهامت وقهرمانی ظاهر حاتم را بیاد دارندوبه خردمندی وشهامت او در مبارزه علیه دولت فاشیستی وتحرک عقبگراها شهادت میدهند

 

ظاهر حاتم آنچه را که ازمعلم خردمندوبزرگ ما شادروان محمد طاهر بدخشی و مکتب او آموخته بود درزمان استیلای رژیم خون آشام وطراز فاشیستی امین_ترکی در عمل بکار بست وبدون هراس تجربه کرد.از مرگ هیچگاه هراس نداشت ،زندگی وهمه بودش رافدای اندیشه خود ساخت،بحیث یک مبارز نستوه وحرفه یی دست بکارشد و حماسه هایی بس فراوانی رادر محیط بدخشان براه انداخت وبه صفت یک فرمانده ورزیده در جنگ های نا برابر تبارز کرد که درباره صحنه های حماسی وی باید تدقیق وپژوهش انجام یابد. ظاهر حاتم در یک فامیل منور تحصیل کرده در دیار بدخشان چشم به جهان گشود ،فامیلش از جمله منورین بدخشان است.شادروان محمد هاشم واسوخت یکی از پیشکسوتان فرهنگ ومعارف بدخشان کاکای ظاهر حاتم مرد خردمند ،بردبارودلسوز به مردم بودواز اعتبار وپرستیژ  ویژه یی دربدخشان برخوردار است. به همین نسبت موصوف یک بار به حیث نماینده مردم بدخشان در شورای عالی ویک بار به حیث وکیل درشورای ملی افغانستان انتخاب شد.من از نزدیک اورا می شناختم .درآنوقت  محصل دانشگاه بودم ،از رهنمایی های این مرد بزرگوا ر  نهایت استفاده بردم .ظاهر حاتم در چنین یک فامیل مرفه وبا فرهنگ تربیه یافت ،از تحصیل مروج آن زمان بهره ور گردید.مگر سر پرشور اوچیزی بیشتر ازین را تقاضاداشت که باالاخره همه آمال وآرزوهای دیگر وآرامش تن را پشت پا زده به شاخه حرفه یی سازمان انقلابی زحمت کشان افغانستان پیوست وتا آخر عمر مبارز حرفه یی وسر به کف دست بود.ظاهر حاتم را میتوان درقطار مبارزین راه حق و عدالت چون چه گوارا وکا رلوس ماریگالا قرار داد.پر واضیح است که همه کارنامه ها در راه تامین عدالت در تاریخ در همان لحظه وهنگام به نتیجه نهایی مطلوب نخواهد رسید.ولی الهام بخش نسل های آینده بوده وخواه مخواه روزی به پیروزی خواهد رسید .این تجارب گرانبها برای نسل آینده بس مهم است وجوانان میهن پرست ما به آموزش آن ملزم.سده هاباید که باز مادر زمان حاتم دیگری بزاید. من نبود این مرد بزرگ ومبارز نستوه را به همه دوستان وبه ویژه به فامیل نجیب شان تسلیت عرض نموده برای دوست گرامی ام بهشت برین وبه بازماندگان شان صبر جمیل آرزو میکنم.روانش شاد باد.

 

کاش آنروز که در پای تو شد خار اجل        دست گیتی بزدی تیغ هلاکم بر سر

تا درین روز جهان بی توندیدی چشمم        این منم بر سر خاک توکه خاکم برسر

 







به دیگران بفرستید



دیدگاه ها در بارۀ این نوشته

دهقانپور 11.05.2013 - 14:54

  جناب خالد ازتخار، گرچه این بحث بی فایده وبی مورد نظربه تقاضای یکعده دوستان ختم شد ولی بخاطر شفافیت این موضوع لازم می بینم که به نوشته شما دوست عزیزم پاسخ بدهم زیرا ممکن دوستانیکه که درعمق مساله نبودند ازخواندن ابراز نظر شما طوری برداشت کنند که گویا من ازنظردانش وفهم شهید مولانا باعث را نسبت به شهید محمدطاهربدخشی برتری داده ام که درست نیست ودرهیچ جای درباره این موضوع یک حرفی نگفته ام به دلیل آنکه من تاهنوز درسطحی نیستم که مانند دیگران چنین قضاوت کنم وهرگزهم به خود اجازه نمی دهم . هدف من از داشتن استقلال فکری این دوشخصیت سیاسی وعلمی ودیگر اعضای برجسته محفل انتظار بود که آگاهانه عضو محفل انتظارشدند ودرتصمیم گیریهای سازمانی هرکدام شان سهم فعال داشتند یعنی شخصیت های فزیکی و فکری مستقل بودند . من نقش شهید محمدطاهربدخشی را هرگزنادیده نمی گیرم ولی به این نظرهم هستم که هرکدام از کدرهای سرشناس محفل انتظاربشمول زنده یاد شهید مولاناباعث دنباله رو کسی نبودند واگر کسی برخلاف این حقیقت سخن می گوید درواقعیت امر به محفل انتظار منحیث یک تشکل سیاسی و شهید بدخشی منحیث یک رهبر و مولانا باعث ودیگررهبران محفل انتظارمنحیث کدرهای رهبری محفل انتظار یک شخصیت فزیکی وحقوقی اهانت می کند . اگر کدرهای محفل انتظار دنباله رو بودند پس برای ما هیچ دلیلی وجود ندارد که ازآنها وازمحفل انتظار اینقدر به نیکی یاد کنیم و ویا افتخار کنیم . اینکه مولانا بحرالدین باعث منتظر تصمیم گیری شهید بدخشی بود ، دریک سازمان سیاسی یک امرطبیعی وضروری است وباید هم شهید مولانابحرالدین باعث وهرفرد دیگری همین کار را میکرد تا نظم وانضباط سازمانی حفظ می شد . بهرصورت ، هردو شخصیت ورهبرسیاسی برای من سخت قابل احترام اند ولی اینکه کدام یکی ازین بزرگان را بیشتر دست دارم ، فکر میکنم که یک مساله شخصی ومربط به خودم است که امید وارم شما ودیگردوستان درکم کنید و وهم نباید دلیلی برای آزرده خاطری کسی شود . باتقدیم سلام واحترامات حضورشما وهمه عزیزان ودرود به روان پاک شهید محمدطاهربدخشی ، شهید مولاناحرالدین باعث ، حاتم عزیز وتمامی شهدای محفل انتظار . برادری شما دهقانپور

خالد از تخار20.04.2013 - 01:14

  برادر محترم اقبال شاه خان!شاید ان مثل معروف را شنیده باشی که در یک زین دو کون جور نمییاید.و همه نهاد های اجتماعی وسیاسی و دولتی در راس شان یک شخص را به نام رهبر انتساب میکنند که او خبیرترین انهاست.واین را همه میدانندکه بدخشی رهبر محفل انتظار بود چون از هر لحاظ نسبت به دوستان همفکرش هم شایسته گی اش را داشت و هم همه رهروانش او را همچو رهبر احترام داشتند.من دو مورد را به شما تذکر میدهم تا بدانید که مولانا چقدربه بدخشی احترام داشت وچگونه از اوامر او اطاعت میکرد:زمستان1353 وفتی باعث میخواست با جمعی از شاگردان به درواز برود،برای کسب اجازه مولانا از تخار به کابل نزد بدخشی امد وروزهای زیادی را در کابل بود تا زمانیکه رضایت بدخشی را برای رفتن بدست نیاورد از کابل حرکت نکرد.وهمینگونه بهار 54باردیگر مولاناتقاضای رفتن به درواز را داشت که بدخشی ممانت اش کردکه بعد ماه ها با اصراردوستان دیگر بدخشی رضایت داد به شرط اینکه مولانا از فیض اباد پیش نرود.به نظر شما این همه اطاعت واحترام مولانا برای چی بود.اگر مولانا تفکر برتری جوی یا رهبری را میداشت چی نیازی به این همه اجازه گرفتن ها بود.اما عزیزم شنیدن کی بود مانن دیدن.شما این جکایات را اززبان انهای شنیده اید که حود عامل این همه تفرقه بوده اندو امروز هم به بهانه های مختلف از گفتن واقعیت ها در هراسند.

حبیب قویاش تالقانی04.03.2013 - 14:30

  درود به وطنداران گران قیمت وسلام ویژه به برادر گرامی جناب نزهت صاحب إ فلسفه گفتمان وبحث نیز همین است که ،بعضی باریکی ها را بنابه مصلحت زمان قیدقلم آورده واز این شیوه سؤتفاهم را برطرف وحقایق ها را پذیرفت.در زمینه بایستی عرض نمود که ،روح جوانمردی درکار است تاکه بااستفاده از هنر سیاسی باریکی ها برملا ساخته واذهان دیگران روشن نمود و،خوشبختانه شما،این هنر را بخود دارید.سلامت وبهروز باشید.

عبدالحی نزهت04.03.2013 - 06:00

  برادرم حبیب قویاش تالقانی سلام با ارادت کامل که به شمادارم ،فکر مینمایم سوء تفاهم پیش آمده که مرابه حانبداری از گروه خاص متهم ساخته اید من نخست آنانکه بدخشی را به حاشیه رانده ،واتهام عدم قاطعت رابه وی وارد نموده بودند بعدا درکرسی های وزارت همان دولت لمیده وفخر فروختند انتقاد نموده،وبعدا دوستان دیگررا نقد نمودم .اینکه ازتشکیل قطعات سازا درچوکات آندولت یادآورنشدم پوزش میخواهم، ولی بعداز مناقشهءزیاد باوصف مخالفت بنده رای اکثریت را پذیرفته، به تشکیل کندک درولایت دور دست سرپل موظف شدم اگرگویم کار مشکل انچام دادم بازهم اتهام بزرگ منشی را بر من میبندید!با وصف آنکه مخالف همکاری به آن دولت بودم به هدایت رهبری چنین کاری انچام گرفت،آن قطعه به سرنوشت غم انگیز چون سایر قطعات مواجه شد .من این مسولیت را می پذیرم، درحصه نقش آن قطعه در شمال هنوزهم فضای مساعد نیست که چیز های درذهنم است بنوسم خواهشمندم بازهم این فقیر را بزرگمنش خطاب ننماید تعهد قبلی خویش را با برادرم دهقان پور یکبار دیگر تایید مینمایم

حبیب قویاش تالقانی03.03.2013 - 14:41

 درود به همه یی شما خوانندگان تارنمای خراسان زمین إمن به پیشنهاد دوست گرامی وهموطن قلم بدست خویش یعنی دهقانپور ،سازگارم.اگراین بحث وگفتمان از بن وبست کنونی ما را بسوی وحدت ویکپارچگی سوق دهد واز آبستن وسکوت مرگبار وجز پوسیدن ،ارمغانی نداشته ،ما را نجات بخشد.هرچند از تبصره یکجانبه برخی دوستان اشکار میشود که ،به تفکیک "من وما"قلم زنی نموده وخویشتن خواهی را محک آزمایش قرار داده وخواستند که از بزرگ منشی خویش داد بزنند.یکی از این دوستان نزهت گرامی است.نامبرده روی مسایل وعملکردها یکجانبه مکث نموده ونقد ایشان جز اتهام وارد کردن که ،گویا کندک ها ازیک سو تشکیل واز سوی دیگر به مبارزه نظامی-سیاسی وسیاسی-نظامی پشت کردن را زمزمه نمودند.پس بگوید آن کندک شبرغان تحت منان شهید مال کی بود وشما نزهت صاحب چگونه برخورد کرده بودید؟کسی که میخواهد وارد بحث وگفتمان شود ،در نخست ویژهگیهای خوادث تاریخی رادر چهارچوب زمان همدم ساخته ونتایج اش را بدون کم وکاست در مفزخویش بافته ولاجرم بیطرفانه به قضاوت پرداخت. موفق باشید.

دهقانپور03.03.2013 - 12:49

  شخصأ با پیشنهاد مدیرمسؤل سایت خراسان زمین موافقم ؛ اگر این گفتمان درهمین سایت خراسان زمین ادامه پیداکند خوبتر و بهتر است .

خراسان زمین03.03.2013 - 08:16

 سلام به جناب دهقانپور و دیگر دوستان. نخست یکبار دیگر به روح شادوران ظاهر حاتم از بارگاه پروردگار طلب آمرزش میکنیم، بهشت برین جایش باد. بعد اینکه جناب دهقانپور در دیدگاه اخیر شان در پاسخ به جناب نزهت، ضمن لطفی که در مورد خراسان زمین نموده اند، این پیشنهاد را نوشته اند: "بخاطرادامه این بحث دوستانه مان نظر به پیشنهاد شما ومحترم ضیا بهاری درسخنگاه فراترازمرزها ویا سایت خراسان زمین که یکی از جمله سایتهای مؤفق وبا اعتباری است موافقم". با سپاس از جناب دهقانپور، میخواستم یادآور شوم که اگر شما دوستان خواسته باشید، ما میتوانیم در بخش نوشته های "سیاسی - اجتماعی" برگ تازه ای باز کنیم زیر نام "گفتمان محفل انتظار" و یا نام دیگری که مورد پذیرش شما دوستان باشد. سپس هر نوشته ی رسیده برای این گفتمان را از بالا به پایین در برگ گفتمان بیافزاییم. یعنی آخرین نوشته، بالا ترین خواهد بود. و باید یادآور شوم که خراسان زمین مانند همیشه هیچ گونه سهمی در این گفتمان ها نخواهد گرفت و تنها مسئولیت ایجاد و پیشبرد پلاتفورم گفتمان را به عهده خواهد داشت. البته نوشته های که اصل ادب و عفت کلام را مراعات نکنند قطعا به نشر نخواهند رسید! تصمیم با شما دوستان است. به امید موفقیت شما. با عرض حرمت، دیدبان خراسان زمین.

اقبالعلیشاه دهقانپور03.03.2013 - 03:00

  جناب نزهت ، بخاطرادامه این بحث دوستانه مان نظر به پیشنهاد شما ومحترم ضیا بهاری درسخنگاه فراترازمرزها ویا سایت خراسان زمین که یکی از جمله سایتهای مؤفق وبا اعتباری است موافقم بشرط آنکه بحث مان در یک فضای آزاد وهدف مان مشترک و مشخص باشد یعنی بدون هیچ گونه محدودیتی باید آزادانه استدلال منطقی کنیم و کسی از انتقادات سالم دوستی که عفت قلم را مراعات می کند آزرده نشود و هدف همه مان دریافت یک راه حل معقول متناسب به شرایط امروز وقابل قبول برای همه مان باشد درغیرازآن بهتر است که بقول معروف دور باشیم ولی دوست . اگر دوستان مخالف نباشند بحث مان را درفراترازمرزها با مطلبی تحت عنوان « ازمحفل انتظاریها انتظاری نیست! » نوشته هموطن عزیزیکه شاه بیگ بدخشی نام دارد ودرصفحه فیسبوک شهید محمدطاهربدخشی نشرشده است ، آغاز می کنیم و یا هر مضمون دیگری که دوستان منحیث یک پیش گفتاردوست دارند ولی امید وارم که پیشتر ازهمه بزرگان فعالانه سهم بگیرند وبه نگرانی های نسل کوچکترشان نسبت به آینده ، پاسخ بگویند ومانند جناب رحمت الله روند، سکوت اختیار نکند . جای دارد تا از مسؤل سایت وزین خراسان زمین و دوستانیکه دراین بحث شرکت کردن، سپاسگزاری کنم . روح حاتم بزرگ شاد وبهشت برین نصیب شان باد !

عبدالحی نزهت02.03.2013 - 08:24

  برادرم دهقان پور ...درود به روان پاک ظاهرحاتم..تداوم این بحث مصلحت نیست وبعضی دوستان هم چنین تقاضادارند ومن آنرا میپذیر م واینکه چگونه بدخشی برای مدتی به حاشیه راندند ،بخاطر موضع نرم وگویا پسیف وی ! دربقابل حزب دموکراتیک خلق.ولی بعد ازمدتی آن دوستان در مسند وزارت ها نشسته وارد معامله .....شدند .ودوستان دیگر تعدادرا اپورتونست ،سازشکار ریزیونست شوروی میگفتند با ساختمان کندک های رزمی جداکانه باهمان رژیم بهمکاری پرداخته قیام ومبارزه قبلی خودرا نفی نمودند ،من موضع یکجانبه نداشته وازبیان حقایق هم هیچ واهیمهء ندارم اگر شما خواسته باشید این بحث ومباحثه درسایت فراتر از مرزها بشکل نقادانه مورد تدقیق قرار گیرد حاضر به همکاری خواهم بود، از جمله درباره کنفرانس جبل السراج یاداشت بکر وناب درزهنم نهفته است،که شهید احمدشاه مسعود درباره رهبری این جریان چگونه ارزیابی داشت که انجینر ابرار هم شاهد این بحث بود...وآخرین نشست وسیع مشترک درفیض آباد به اشتراک مرحوم ظاهر حاتم ومرحوم شهید حسن جان خاشی ودوستان دیگر که بدون نتیجه یافت و دو موضع جداگانه بوجود آمد و شبی قیام بهارک وزردیو وکشم بوقوع پیوست بنده در فیض آباد حضورداشتم وآن حوادث بکیر وببند ها آغاز فاجعهء بود......... با احترام به نظر شما وحفظ نظریات خویش ،باادامهء این بحث میتوانیم به نتایج مثبت دست یابیم.....

ف صادق01.03.2013 - 13:57

  روح حاتم صاحب شاددر غم همچو بزرگ مرد خودراشریک دانسته وبه خانواده محترم شان تسلیت عرض میدارم . به نظریات همه برادران احترام گذاشته این را یاداور میشوم که شخصیت های محفل انتظار یکی پی دیگر در گذشتند به نام سازا یا سفزا ففط فامیل وخانواده انها سوختند وساختند نه سارمان ورفقای سازمانی .از بسیاری انها یادی نشده. خانه ضیا جان وروند صاحب اباد مطالبی در مورد زنده یاد حاتم صاحب نوشتند ما را امیدوار ساختند.یعنی هستند کسانی که رفقای مبارز خود را هیچ فراموش نمیکنند .به امید اینکه بزرگان سازمان هم خود را یک کمی تکان بدهند.

ضیا بهاری01.03.2013 - 15:07

 با معذرت در پیام قبلی ام اشتباه تایپی رخ داده است، بجای اسم محترم حسن جان رستاقی، نام زنده یاد خلیل جان رستاقی را نوشته ام. امید است دوستان این خطایی را به سایۀ بخشایش بگذارند.

ضیا بهاری01.03.2013 - 06:53

  دوستان عزیز آزرده نشوید، به قول معروف "در ماتمخانه کسی دهل و سرنا نمی نوازد" ما در همین روزها خوبترین دوست خود(ظاهر حاتم) رااز دست دادیم که ضایعۀ جبران ناپذیر است، هر سخن جای و هر نقطه مکانی دارد. من چنین پیش نهاد می کنم که جناب دهقانپور در تارنمای وزین «فراتر از مرز ها» یک بخش را به این موضوع اختصاص دهند و در آن این بحث را ادامه دهند، البته از بزرگان «محفل انتظار» محترم بغلانی،کوشانی، ظهوری، محمد رفیع، حسن جان روستاقی و دیگر رفقای که در داخل هستند رسمأ دعوت صورت گیرد تا با مسؤلیت سازمانی «گذشته» صادقانه بدون کدام کمی و کاستی این بحث را به پیش برند تا رسالت تاریخی و دین میهنی خویش را در برابر روان پاک شهدای سازمان و در برابر نسل جوان و نسل های بعدی ادا کرده باشند. باید یاد آور شوم که من از مدت ده سال بدین طرف از دوستان که ازشان در بالا نام بردم چندین بار تقاضا نمودم که تاریخچه سازمان را بنویسند، دو بار به آدرس جمعی روی آوردم، یک بار در آخرین پلینوم «سازا» (که ادغام آن در ایتلاف جدید در تشکیل سازمان «آزادگان» صورت گرفته بود. در همان پلینوم شان به کابل دوبار زنگ زدم اول به محترم خلیل جان رستاقی این موضوع را مطرح نمودم، به من گفتند: "حرف بسیار خوب، امروز در مکروریان در منزل ... محفل داریم ساعت سه به وقت کابل زنگ بزنید، ما همه آنجا می شویم و جناب کوشانی صاحب هم حضور می داشته باشند" من این مسأله را از طریق خط تیلفون در آن محفل تکرارأ به محترم کوشانی مطرح ساختم، حتا لینک چند مقاله را که به زبان روسی در مورد سازمان و بدخشی نوشته شده بود،از سایت های روسی زبان برداشته نیز برایشان ایمیل نمودم، ایشان هم برایم گفتند این کار را در آینده نزیک مشترکأ با دیگر دوستها می کنیم. آخرین بار در محفل همایش (به مناسبت نکوداشت از هفتادو هشتمین سالزاد محمد طاهر بدخشی)کتبأ برایشان طی نوشته جداگانه ایمیل نمودم که پیشنهادم در « سیر تفکر ملی) نیز به نشر رسیده است. راستی دو سال پیش وقتی که روی این موضوع با محترم بغلانی گپ زده بودم ایشان برایم گفتند که با ظهور (منظور شان ظهوری صاحب است)تاریخچه را آغاز کردیم ....اما هر قدر فکر می کنم دلیلش را نمی یابم که چرا تا هنوز سازمان که در حدود سه هزار اعضای صادق و سرسپرده خود را به شمول کادر های رهبری از دست داده است، تاریخش را ننوشته اند

اقبالعلیشاه دهقانپور01.03.2013 - 01:56

 بازهم درنوشته دکترجمال الدین سینادلیری بمناسبت ۳۳ سالگی شهادت زنده یاد مولانابحرالدن باعث آمده است که : « باعث وبدخشی درانشعاب ودو دستگی هیچ نقشی نداشتند، اما گروه های منشعب وجدا ازهم بیعت خویش را به این دوشخصیت کلیدی اعلام داشته وآنها نیزتا زمانی که زنده بودند رهبری معنوی این دو بخش را بعهده داشته ودورازهم به مبارزات خویش تداوم بخشیدند. ومولانا بحرالدین باعث بعد ازاینکه تلاشهای وحدت طلبانۀ دوطرف مصلح به نتیجه مثبت نانجامید درماه عقرب ۱۳۵۶ طی نوشته ای زیرسرخط "علیه سکتاریسم" مواضع خویش را به نفع جناحی اعلام نمود که بعداً بنام "سفزا" هویت گرفت.»

اقبالعلیشاه دهقانپور01.03.2013 - 01:24

  درنوشته دکترجمال الدین سینادلیری بمناسبت ۳۳ سالگی شهادت زنده یاد مولانابحرالدن باعث آمده است که : « بدخشی درسال ۱۳۴۷ خورشیدی با شرکت ۲۱ تن ازهواداران خویش " محفل انتظار" را بنیاد نهاد. البته مولانا بحرالدین باعث درنخستین کنفرانس مؤ سیس " محفل انتظار" رسماً اشتراک نورزیده است. هرچند به باوربرخی ازپیشگامان وبنیاد گذاران "محفل انتظار" باعث درتشویق وجدایی بدخشی ازجمعیت دمکراتیک خلق وایجاد جریان مستقل ورد وابستگی های سیاسی بیرونی نقش تعین کننده داشته وشرط همسویی ومبارزه مشترک با بدخشی را درجدایی ودوری ازجمعیت دمکراتیک خلق مطرح نموده است. اما رهبران ومؤ سیسین ویا رهروان راه "محفل انتظار" دریادداشتها ی چاپی وغیرچاپی ویا درصحبتهای شفاهی خویش چنین وانمود کردند که باعث نیزیکی ازنخستین بانیان این محفل بوده است که این امربیشترزادۀ احترام توأم با اخلاقیات وارزش گذاری نقش آفرینی است که نسبت به باعث ابرازگردیده تا واقعیت مسلم تاریخی. اما آنچکه مسلم است، پیوستن مولا نا باعث به محفل انتظاردراولین روزهای تأ سیس این گروه میباشد که این امرنتیجۀ صحبتهای صمیمانه ومسئولانه وتوافق رسمی این دوشخصیت دارای نگرش مستقل پیرامون مسایل ملی وبین المللی میباشد.»

متولی ولی رحمکیان28.02.2013 - 21:57

  با درود واحترام ،دوستان میدانند که من از نزدیکترین های چریک خوش نام ونشان سازمان باعث بدخشی محمد ظاهر حاتم بودم من خواهش می کنم دوستان ما روح آن بزرگ مرد را پریشان نسازند. محد ظاهر حاتم در زمان حیات رهبران بزرگ ما حرفه ی شد درست است. ان زمان کسان که مانند من عضویت محفل انتظار را داشتن میدانند در حوت 1356 من از درواز فیض اباد امدم دران هنگام دوستان ما یکی را فریکسیون و خود را سازمانی معرفی میکردند(فرکسیون بخشی کوجک جدا شده و سازمانی یعنی باقی مانده) دوستان را شاهد میگرم که من در بخش سازا بودم بعداز مدتی فرکسیونها خود را بنام فداییان معرفی کردند ولی هنوز دوستان دیگر ما خود را سازمانی میگفتند در حالیکه بخش فرکسیون خود را سفزا وسازمانی هارا اپورتونیست می خواندند .سالهای 1358 دوستان سازمانی ما خودرا سازای معرفی کردند این چیزی هست که خیال نکنیم کسی که از همان سالها در جریان محفل انتظار عضویت داشت انکار کند جز آنعده از بزرگان که هرگزآماده نیستند تا حقیقت را بیان کنند چون بیان حقیقت از زبان ایشان میتواند دید گاهای جوانان مارا کلا تغیر بدهد.محد ظاهر حاتم از نخستین پایه گذران سازمان سفزاست که هرگز با بعضی از بزرگان سازا سر دوستی و حتی سازش نداشت . حاتم یکنیم هفته پیش درگذشته من تعجب می کنم که دوستان ما چقدر با عجله در پی جعل کاری اند . خواهشمندم دیگر در پی جعل تاریخ پر افتخار محفل انتظارنباشید . آقایان محمد ظاهر حاتم زمانکه دسته چریکی رزمنده سفزای های سربکف را فرماندهی میکرد یکبار از خود بپرسید که رفیقای سازای ما در کجا و در چه خیال بودند . طی 35 سال اخیر محمد ظاهر حاتم در چند جلسه سازا حضور داشته؟ از زمان نام سازمان بنام سازا چندنشست سازمانی با جنابشان داشتند ؟ حقیقت این است که نه محمد طاهر بدخشی به سازمان انقلابی زحمت کشان ارتباط دارد نه مولوی باعث ارتباط دارد و نه ظاهر حاتم رهبران سازا همه سلامت اندمعلوم ومشهور راجع به تاریخچه محفل انتظار در این روزها یک چیز خوبی در رخنامه هانشر شده اگر می خواهید در مورد روشنی بیابیدآن را بخوانید. من باز هم جانب احنیاط را گرفته کوشش می کنم بیشتر ازاین ننویسم

اقبالعلیشاه دهقانپور28.02.2013 - 19:09

 جناب نزهت ، آن مرحومی زاده همان اجتماعی بود که دیگران هم زندگی می کردند یعنی از کدام سیاره دیگری مانند فرازمینی ها که صدها سال ازماکرده پیشرفته تراند به زمین فرود نیامده بود که همه رهرو وافتخارعظیم شاگردی بدخشی را داشتند . بپذیریم که سخن شما درست است ، پس به چه علتی این همه پیروان وشاگردانش اورا ترک کردند ، به حرفهایش ارزشی قایل نشدند وبلاخره برای مدت ۶ ماه از سازمان ، اخراجش کردند که درنتیجه ومتأسفانه دیگر زمینه برگشت برایش پیدانشد ؟ جناب نزهت ، بخاطریکه شهید بدخشی برای بسیاری ها مانند خودت یک تابوی مقدس است ، درباره آن بزرگمرد تاریخ چیزبیشتری نمی خواهم بگویم که خداناکرده به کفرگویی متهم نشوم وقلب کسی را زخمی بسازم اما بی پرده می خواهم بگویم که برای من ازهرنقطه نظری هیچ گونه تفاوتی بین بدخشی ، مولانا ، پساکوهی ، آهنگرپور ، حکیم وغیره کدرهای مستقل وبرجسته محفل انتظار که هرکدام شان بتنهای یک مکتب سیاسی بودند وجود ندارد . من متأسفم به حال کسانی که بی اندازه تکلیف کیش شخصیت پرستی دارند ، قضاوت شان یکطرفه است وهمه چیز را ازپشت سرعینک سیاه خویش می بینند ، نه آنچه که واقعیت وعینیت دارد ! می گویند که : « دوست دوست ، حسابش ره راست »: اگر مکتبی بنام مکتب بدخشی - باعث باشد قبولش دارم ، درغیرازآن من دومکتب ودو نوع پیروان را می شناسم که باید بنام پیروان مکتب بدخشی وپیروان مکتب باعث ، یاد شوند !

عبدالحی نزهت28.02.2013 - 01:07

  برادرم دهقانپور.. رهرو بدخشی بودن افتخار عظیم است که جناب شهید مولانا ازآن برخورداراست،شهید بدخشی باشناخت ومعرفت کامل از اوضاع کشور ،مسله ملی را اساس راه حل تناقضات کشور میدانست ،نباید بدخشی شهید را با ارتباط ترکی توهین وتحقیرکرد این موضوعات کاملا روشن است درآن زمان فقط بدخشی بود که درمقابل ترکی استاد !واز طرح مسله ملی جهت انقلاب اجتماعی دفاع نمود موضوع ارتباط ترکی ،کارمل ،بدخشی بحث جداگانه است ومولانای ما شهید زنده یاد باعث نه تنها رهرو،بلکه شاگرد وفادار وعلمبردار طرح انقلابی بدخشی بود واست . امیداست جناب ظهوری صاحب بحیث سابقه دار ترین شخصیت درباره اظهارنظرنمایند تا شمادرآینده هیچکاه مولا باعث رادرمقابل بدخشی قرار ندهید. ومن با ارتباط وروابط نزدیک باشهید مولانا داشتم یاداشت های مثبت درزهنم دارم وشاهد زنده ام ودر وقت ضرورت خواهم نوشت

اقبالعلی شاه دهقانپور27.02.2013 - 18:43

  تشکر ازخانواده زنده یاد ظاهر حاتم که دراین روزهای سخت زندگی برای همه مان ، ازتمام همفکران، همرزمان و دوستان مرحومی و از من یاد آوری وتشکری کردند اما براستی این حق من است که ازشما و ازحاتم عزیزی که برای من وامثال من الگوی شهامت ، فداکاری و انسانیت بود همیشه تشکری وقدردانی کنم زیرا بسیارچیزهای ارزشمندی را درحیات سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و حتی خصوصیات نیک فردی درمدت بیشتراز۳۰ سال ، ازاو آموختم . یکباردیگرخویش را دراین مصیبت وانده سوزناک شریک دانسته ، ازبارگاه الهی برای شما صبرجمیل وبرای مرحومی بهشت برین را آرزو می نمایم . روح حاتم عزیز شاد وراهش پر رهرو باد !

خانوادۀ مرحوم محمد ظاهر حاتم27.02.2013 - 16:40

 های فقر آلودگان آن گنج باد آورد کو؟ جا دارد از تمام هم‌فکران، هم‌رزمان و دوستان مرحوم محمد ظاهر حاتم که درگذشت این نستوه مرد تاریخ مبارزات عدالت خواهانۀ مردم افغانستان را با مرثیه ها و تسلیت نامه هاشان، ابراز هم‌دردی نموده اند، سپاس‌گزاری و قدردانی نماییم و نیز سپاس ویژه از آقای دهقانپور، مدیر مسوول «سخن‌گاه فراتر از مرز ها» که همۀ تسلیت‌نامه ها را در صفحاتی ترتیب داده وبه تشریک گذاشتند. با ارادت خانوادۀ مرحوم محمد ظاهر حاتم

اقبالعلیشاه دهقانپور27.02.2013 - 12:22

  اگر قضاوت این باشد که مولانا بحرالدین باعث رهرو شهید محمد طاهربدخشی بود ، پس باید این را هم بپذیریم که شهید محمد طاهربدخشی ، رهرو ترکی بود . اما حقیقت اینجاست که مولانا ، یار و یاورهرعضو محفل انتظاربشمول بدخشی بود ولی رهرو کسی نبود غیرازعقل وخرد انسانی خودش ، به همینطور شهید محمد طاهر بدخشی . قضاوت های یکطرفه بعضی ازبزرگان ، باعث می شود که بعضی ها موضعیگیرهای احساساتی داشته باشند زیرا بخوبی میدانند که هدف این بزرگان کم ارزش جلوه دادن نقش کلیدی مولانا باعث درمحفل انتظار ونفی سازمانی است که بنام آن بزرگ مرد شکل گرفته بود ونسبت دادن همه افتخارات محفل انتظاربه نام یکنفر یعنی شهید محمد طاهربدخشی و سازمان انقلابی زحمت کشان افغانستان . بله ، همه چیز تغییرکرده است غیراز فکروخیال رهبران سنتی سازا وسفزا که جرأت گفتن واقعیت های تلخ تاریخی ۴ دهه قبل را ندارند و همواره کوشش می کنند که یک طرفه قضاوت کنند وعلت بروز اختلافات را نادیده بگیرند . باید بپذیریم که در گذشته ها اختلافات وجود داشته و اشتباهات ازهردوطرف صورت گرفته است ولی امروزکاری کنیم که اشتباهات گذشته مان ، تکرارنشوند .

عبدالحی نزهت27.02.2013 - 10:07

  من هیچگاه اعتقاد ناشتم وندارم که شهید مولانا بحرالدی باعث درنقطهء مقابل شهید محمدطاهر بدخشی قرار داشته است ،مولانای شهید یارویاور،ازرهروان شهید بدخشی بود فکر میکنم موضعیگیرهای احساساتی هنزهم فروکش نکرده ، .تعداد از دوستان مثل گذشته از مواضع قبلی خود دفاع مینمایند، تغیرات مهمی در عرصهءملی وبین المللی صورت گرفته است ،باید با درک ازوضع پیش آمده از وفات ظاهر جان حاتم به وی احترام ودعا بایدنمود ومباحثه مواضع گذشته را به تاریخ واگذاشت

خالد ازتخار27.02.2013 - 04:23

  دوستان ورهروان راه بدخشی ومولانا ازقول ونوشته دوست دیگرمان داکترجمال سینا دلیری. بدخشی درزندان پلچرخی ازرفیق دیگرمان استاد فیض الله جلال می پرسد که حقیقت داردکه مولانانجات یافته جلال میگوید بلی حقیقت دارد بدخش صاحب بزرگوارزیرلب تبسم میکند میگوید اندیشه ماپیروزخواهدشد این حقیقت روشن راچراکتمان میکنید وسازا وسفزارا به بدخشی ومولاناباعث نسبت میدهید؟ آن دوشخص جان بکف همیشه ازوحدت یک پارچگی حرف میزدند نه از تجزیه طلبی کسانیکه سازاوسفزارابوجودآوردند هنوززنده هستند وهنوزوحدت ویک پارچگیرا نمیخواهند آرزومن ازدوستان عزیز اینست که درتجزیه روح پاک آن دو دلیرمردنستوه راه آزادی را ناخشنود نسازند. تشکر

توده ای26.02.2013 - 22:37

  سلام جناب قویاش! بلی، دشمن در داخل هر دو جناح کار می کرد

توده ای26.02.2013 - 17:17

  از رهبرا قبلی «سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان» چیزی نمی شنویم. یکی از دوستان در یکی از محافل گفته بود: "از سازا، سازی نباید انتظار داشت" راستی نمی دانم که آنها چرا اینقدر خاموش هستند، از سنگ صدا بر می آید و از آنها نی. آیا نمیشود حد اقل در هفته دو ساعت وقت گرانبهای شان را وقف نوشتن تاریخ پر فراز و نشیب این سازمان نمایند، سازمانی که در حدود سه هزار اعضای سر سپرده و اکثریت کادر های رهبری خود را در جریان کمتر از دو سال در زمان رژیم فاشیستی میر غضب از دست داد، اما دردمندانه تا هنوز یک صفحه و یا یک سطر هم که شده باشد از طرف این رهبران در موردش نوشته نشده است. پس سوالی باقی نمی ماند، وقتی که آقای ظاهر طنین یادداشت های چند سالۀ برنامه های بی بی سی را برای افغانستان با همکارانش تهیه دیده بودند که بعدأ آنها را جمع آوری نموده و در مجلدی بنام «افغانستان در قرن بیستم» بنشر رسانید، بعضی از هموطنان در آن وقت اینجا و آنجا پرسش های را مطرح می کردند که "چرا او از "سازا" در این کتاب نامی نبرده است، در حالی که از تمام جریانات و سازمان های سیاسی نیم قرن اخیر در آن اثر پنجصد صفحه ای نام برده است!؟ اما از محفل انتظار و شاخه های آن (سازا و سفزا)هرگز یاد نکرده بود" اگر یک دلیل آن تعصب و بدبینی آقای طنین را در رابطه به مکتب بدخشی «سازمان محفل انتظار» نشان دهد، دلیل دیگرش بدون شک همین سهل انگاری و بی توجه یی رهبران این سازمان می باشد

حبیب قویاش تالقانی26.02.2013 - 17:10

  درود به خوانندگان تارنمای وزین خراسان زمین وسلام گرم به آقای توده ای إ کسی ام که در جریان مبارزات سیاسی خویش جانبداری از "سفزا"علیه "سازا"ماجراجوی نکرده وهرگز خود را در این روند کثیف ،آلوده نکرده ام. هرچند عضو سازمان فداییان زحمتکشان افغانستان بوده ودر بطن این سازمان ماموریت بس بزرگی را به عهده داشته ودر جریان از کارکردهای دوستان سازای مراقیبت نیز میکردم.بدین منوال از دوستان سازایی ماجراجوی های غیر مسولانه زیاد اتفاق افتاده ومن ،پاسخ باالمثل نداده ورفقای خویش را به خویشتن داری دعوت نموده ام. پیام دوست عزیز روند گرامی را در تارنما کوفی خواندم وایشان"حاتم"مرحوی را عضو سازا معرفی کرده بود،خواستم در زمینه واکنش نشان داده وموصوف را هوشدار دهم که حاتم عضو محفل انتظار بود ونه عضو سازاإ توده ای گرامی إدرمورد اسمعیل حرفی را به زبان آورده اید ،بلی إمن سال ها علیه این شخص مبارزه کردم ومبارزه درون سازمانی جهت معرفی اسمعیل اکبرإپس بگوید که ،شما توده ای صاحب علیه کی ها مبارزه کرده اید؟إآیا درسطح رهبری سازا جاسوس ،جای نداشت ؟در فرجام میخواهم عرض نمایم که ،از تولید ماجرا که به نفع مانیست ،جلوگیری نمایم -خوب میشود.باتقدیم حرمت إ

اقبالعلیشاه دهقانپور26.02.2013 - 13:10

  دوست عزیزخالد ، بله سازا وسفزا از یک پیکراند ولی سازا وسفزا تشکیلات سیاسی جداگانه بودند که نمی توان ازین حقیقت تاریخی انکار نکرد . من تاجای با محترم جناب تودی موافق هستم که درشکل دهی سازا وسفزا هردورهبر نقش کلیدی نداشتند ولی زمانیکه بعضی دوستان ، سازا را به شهید محمد طاهربدخشی ارتباط می دهند باید سفزا را هم به شهید مولانا بحرالدین باعث ارتباط بدهند زیرا تمامی سفزایی ها آگاهانه بخاطر مولانا بحرالدین باعث ، سفزایی شدند نه بخاطر اسمعل اکبر وهمین طور دوستان سازایی مان بخاطر شهید طاهربدخشی ، سازایی شدند . من با این گفته جناب تودی : « ایجاد «سازمان فداییان زحمتکشان افغانستان» به دستور و دسایس «استخبارات» وقت و به همکاری اسماعیل اکبر با چند تن دیگر راه اندازی شده بود » به نقل از جناب انجنیرصاحب سکندری موافق نیستم به دلیل آنکه همه تقصیر را به گردن یکنفر انداختن قضاوت عادلانه ودرست نیست ودرضمن قابل قبول برای سفزایی ها . در این جای شک نیست که محفل انتظار نسبت به دلایل سیاسی و نظامی به دوشاخه یعنی سازا وسفزا تقسیم شده بود وهرکدام ازخود تشکیلات منظم ورهبری جداگانه ی داشتند ، یک دهه بدون کمک وهمکاری یکدیگرشان ، مبارزه مسلحانه کردند ونسل من مربوط به یکی ازآنهاست . من شخصآ به گذشته ها فکرنمی کنم ؛ آینده نگرهستم اما مخالف کسانی هستم که افتخارات وتاریخ سیاسی یک سازمان انقلابی را نادیده می گیرند وبرای سازمان دیگری تاریخ جدید مانند« پته خزانه » می سازند زیرا به این نظرم که آینده ی بدون درنظرداشت رویدادها وحوادث تاریخی ، نه قابل پیش بینی است ونه هم امکان پذیراست .

توده ای26.02.2013 - 10:49

  آقای دهقانپور و جناب روند سلام به شما و به خوانندگان و نویسندگان محترم تارنما وزین خراسان زمین! در این رابطه صادقانه باید اذعان نمود که خوشبختانه زنده یادان بدخشی و مولانا باعث درشکل گیری و ایجاد «سازمان فداییان زحمت کشان افغانستان» و دیگر فریکسیون های سازمان «محفل انتظار»هیچ نقشی نداشته اند، حتی آنها شدیدأ مخالف گروه بازی ها و جریانات فرکسیونی در داخل این سازمان بودند، قسمی که جناب مجید اسکندری در یکی از مقالات شان در رابطه به تجزیه ای محفل انتظار به دو شاخه (سازا و سفزا) اشاره نموده بودند، البته من می خواهم در اینجا فشردۀ آنرا به نوعی نقل کنم: در سفارشات و رنمود های که از جانب بدخشی و باعث از داخل زندان به بیرون به بدست یاران و رهروان این دو بزرگ مرد( از جمله به آقای سکندری) رسیده بود، حاکی از آن است که آنها پیوسته روی وحدت تأکید می کردند، در واقع در طول این روند، سازماندهندگان و حامیان این دو گروه صرف از نام بدخشی و باعث بخاطر تجزیه سازمان«محفل انتظار» استفاده ابزاری می کردند، که این واقعیت مثل نور تابان خورشید به اکثریت اعضای این سازمان معلوم است. تأکید می کنم که ایجاد «سازمان فداییان زحمتکشان افغانستان» به دستور و دسایس «استخبارات» وقت و به همکاری اسماعیل اکبر با چند تن دیگر راه اندازی شده بود که متأسفانه زنده یاد ظاهر حاتم در شکل گیری آن نیز نقش عمده و سازنده داشت. این لینک را پیدا نموده یک بار مرور نمایید. آقای روند در مورد مقایسه شما با شخصیت های انقلابی فرا قاره ای، همین قدر گفتنی ام که: "هرچند سهراب در اوهام اندوخت دریا نشود ـ فرعون گر زبان موسی آموخت موسی نشود" ممنون :http://www.facebook.com/permalink.php?id=236294659486&story_fbid=10151229672974487

خالد ازتخار26.02.2013 - 09:03

  برادرمحترم اقبالشاه دهقانپور! اگر متوجع بوده باشید درزمان حیات شهید بدخشی ومولانا بحرالدین باعث برادرزنده یاد مان حاتم مبارز حرفه یی بود و هیچ نوع اختلاف وسو تفاهم بین مولانا وبدخشی وجود نداشت وهم میگوید که سازا وسفزایک پیکراند پس چرا دنبال حرف های کوپک میگردید؟ وگزشته های تلخ را بیاد می آورید ؟

اقبالعلیشاه دهقانپور26.02.2013 - 01:19

  صادقانه می خواهم بگویم که درشرایط امروز برای من هیچ گونه فرق بین دوستان سازایی وسفزایی مان اصلن وجود ندارد ولی زنده یاد حاتم را مربوط به سازمان انقلابی زحمت کشان افغانستان معرفی کردن درحقیقت امر آفتاب را به یک انگشت پوشاندن است: زنده یاد ظاهر حاتم یکی ازجمله رهبران سیاسی ونظامی وفرمانده عمومی سازمان فداییان زحمت کشان افغانستان تحت رهبری شهید مولانا بحرالدین باعث بود و به سازمان انقلابی زحمت کشان افغانستان ، هیچ ارتباطی نداشت . امید وارم دوستان درمعرفی شخصیت ها ، رهبران سیاسی وشهدای مان، جانبدارانه عمل نکنند که خداناکرده باعث رنجش دیگران شود . گرچه افتخارات ما مشترک است ولی من جدأ مخالف این هستم که همه چیز را فقط وفقط مربوط به یک سازمان و یک رهبرسیاسی بدانیم زیرا این بزرگترین جفای سیاسی درحق یک سازمان انقلابی است که ممکن بیشتراز دوهزارجوان را در راه بدست آوردن آزادی وتامین حق وعدالت اجتماعی درکشورمان ، شهید داده است !
نام

دیدگاه

جای حرف دارید.

شمارۀ رَمز را وارد کنید. اگر زمان اعتبارش تمام شد، لطفا صفحه را تازه (Refresh) کنید و شمارۀ نو را وارد کنید.
   



رحمت الله روند