غم بسیار
٢٣ میزان (مهر) ١٣٩١
گر تو گویـــی غم بسیار ندارم؟ دارم
غم دنـــــــیا و غم یـــــار ندارم؟ دارم
از وطن بیــکس و آواره نگشتم؟ گشتم
گــله از ظلم تبـــــهکار ندارم؟ دارم
قتل و کشتار به هر کوچه ندیدم؟ دیدم
نفرت از دیدن اشـــــرار ندارم؟ دارم
مال مردم همـه تاراج نشد؟ آری شد
شکوه از دشمن دالخوار ندارم؟ دارم
طالبان مـــــــــثل دد وحش نیامد؟ آمد
وحشت از دیدن سنگسار ندارم؟ دارم
زن به زیر ســتم دره نه افتاد؟ فتاد
دل خونین من ازیـــن کار ندارم؟ دارم
جنگــــــسالار جفا پیشه نه بُد؟ آری بُد
قصــــه ها زان همه رفتار ندارم؟ دارم
زین همه درد و تـــعب رنج ندیدم؟ دیدم
(ظـــفرا) مـــــــن دل افگار ندارم؟ دارم
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته