هیئت گلبدین
٢٦ ثور (اردیبهشت) ١٣٩١
گلبدین باز خشم بار شده
اشک بر دیده اش قطار شده
باز قطع نظر ز دولت کرد
پول کم دید و در فرار شده
قاصدانش چو شهر کابل دید
که جمع و جوش هر کنار شده
قصه بردند به جایگاه امیر
یا امیر این چه روزگار شده؟
گل و باغ و چمن شده کابل
جای زاغ، بلبل و هزار شده
راکت دور برد درکار است
قصر ها خارج از شمار شده
فکر تیزاب را مهیا کن
دختر و بچه همجوار شده
زود شو زود بهر فتوی یی
دولت همدست با کفار شده
رقص و بازی بود به هر محفل
همه عاری ز ننگ و عار شده
ریش را لمس کرد و گفت امیر
تیر ما از کمان فرارشده
لقمهء کارزوی مایان بود
ای دریغا بکام مار شده
خرم و شهنواز بیچاره
لب تر کیده انتظار شده
دوستانم جهاد ما باقیست
سر ما این جهاد بار شده
به دیگران بفرستید
دیدگاه ها در بارۀ این نوشته